نام پژوهشگر: زهرا کلاگر
زهرا کلاگر کامران احمدگلی
هدف از این مطالعه نشان دادن رابطه ی کهن الگویی و اسطوره ای بین بئوولف ، که اغلب هم به عنوان شاهکار ادبی آنگلوساکسون کهن الگویی و به عنوان سنگ بنای ادبیات مدرن مشاهده شده، و شاهنامه است، که یک شعر حماسی طولانی نوشته شده توسط فردوسی درقرن چهارم هجری است. هر دو اثر به یک اندازه اهمیت دارند زیرا نه تنها شاهکار ادبی کشور خود هستند بلکه در آن ها ارجاعات بسیاری به وقایع تاریخی شده است. این مطالعه در درجه نخست سعی در روشن ساختن جنبه های مشترک این دو اثر به منظور شناخت بیشتر آن دو دارد. جهت مطالعه ی این دو اثر رویکرد اساطیری و کهن الگویی تطبیقی به کار گرفته شده است. تفسیر متون با تمرکز بر اسطوره های مشترک کهن الگوهای در روایت داستان ها، نحوه روایت، کاراکتر، تصاویر و انواع شخصیت صورت گرفته است.بر اساس نتایج حاصل از این رویکرد مقایسه ای می توان این گونه بیان کرد که شاهنامه و بئوولف به عنوان دو اثر ادبیات شفاهی اشتراکات بسیاری دارند که دیدگاها اساطیری این مشترکات را در این دو روشن می سازد.
زهرا کلاگر کامران احمدگلی
چکیده هدف از این مطالعه نشان دادن رابطه ی کهن الگویی و اسطوره ای بین بئوولف ، که اغلب هم به عنوان شاهکار ادبی آنگلوساکسون کهن الگویی و به عنوان سنگ بنای ادبیات مدرن مشاهده شده، و شاهنامه است، که یک شعر حماسی طولانی نوشته شده توسط فردوسی درقرن چهارم هجری است. هر دو اثر به یک اندازه اهمیت دارند زیرا نه تنها شاهکار ادبی کشور خود هستند بلکه در آن ها ارجاعات بسیاری به وقایع تاریخی شده است. این مطالعه در درجه نخست سعی در روشن ساختن جنبه های مشترک این دو اثر به منظور شناخت بیشتر آن دو دارد. جهت مطالعه ی این دو اثر رویکرد اساطیری و کهن الگویی تطبیقی به کار گرفته شده است. تفسیر متون با تمرکز بر اسطوره های مشترک کهن الگوهای در روایت داستان ها، نحوه روایت، کاراکتر، تصاویر و انواع شخصیت صورت گرفته است.بر اساس نتایج حاصل از این رویکرد مقایسه ای می توان این گونه بیان کرد که شاهنامه و بئوولف به عنوان دو اثر ادبیات شفاهی اشتراکات بسیاری دارند که دیدگاها اساطیری این مشترکات را در این دو روشن می سازد.