نام پژوهشگر: زینب قدوسی نیا
زینب قدوسی نیا محمد مهدی گرجیان
"حیات معقول" حیاتی است آگاهانه، که در آن شخصیت انسان با استفاده از اختیار، مسیر هدف های تکاملی را طی می کند و به هدف اعلای حیات می رسد. عقل در"حیات معقول" نظری و عملی است. حیات طبیعی فقط وسیله وصول به "حیات معقول" است. دراین نظریه ، اخلاق، آگاهی به بایستگی ها و شایستگی های سازنده انسان و تطبیق عمل و قول با آنها است، با تحریک وجدان کمال جو و با انگیزه عمل به وظیفه و نه با انگیزه سود و زیان شخصی. این اخلاق مبتنی براصول موضوعه ی معرفت شناختی، هستی شناختی و انسان شناختی وحیانی است. در مفهوم شناسی این نظام اخلاقی، آن چیزی که با نفس انسان ملایمت داشته باشد " خوب" تلقی می شود. "عدالت" یعنی رفتار مطابق با قانون و خلاف آن "ظلم" است. در دیدگاه فلسفه اخلاق"حیات معقول" ارزش های اخلاقی یا مستند به قرارداد هستند و یا مستند به واقعیات و ملاک استناد این ارزش ها به واقعیات ارتباط و تاثیرگذاری آن ها بر روان و شخصیت انسان ها می باشد. از آن جایی که گزاره های اخلاقی ماهیت و مختصات معین دارند و از قانون علیت پیروی می کنند و نتایج قابل محاسبه قانونی به همراه دارند و می توان آن ها را با موارد مشابه و مخالف مقایسه کرد و مشمول اصول و قوانین حاکم بر مسائل علمی می باشند، پس می توان آن ها را به عنوان یک موضوع علمی مطرح کرد. اصول ثابته اخلاقی این نظریه، در رابطه با خویشتن، لزوم شناخت خود، مراعات عزت نفس، صیانت تکاملی ذات، فریب ندادن خود در ارتباط با حق و باطل و پرهیز از خودمحوری است ودر رابطه با اجتماع، تعاون، وفای به عهد، صداقت، احترام به انسان و انسانیت بوده ودر رابطه با هستی، شناخت هستی، جدی گرفتن قوانین جاری آن، احساس ملکوت این جهان و پرهیز از دنیازدگی است ونهایت در رابطه با خداوند، لزوم شناخت خدا تا حد امکان، ایمان و اخلاص به او، اعتقاد به بعثت انبیا و رستاخیز و انجام تکالیف دینی می باشد.