نام پژوهشگر: سید صدرا حسینی
سید صدرا حسینی سید حسین اطهری
حملات نظریه ساختگرایی قرن بیستم فرانسه، سوبژکتیویسم قرن 18 و 19 را به جد زمینگیر کرد؛ چرخشی نظری از جایگاه سوژه به ساختارهای منقاد کننده سوژه. می توان به جرأت قرن بیستم را قرن افول جایگاه استعلایی سوژه نامگذاری کرد. میشل فوکو فیلسوف فرانسوی، خود از طلایه داران جریان ساختگرایی فرانسوی است. او تاریخ را موضوع مورد پژوهش خود قرار داد، اما نه به آن صورت که انتظار می رفت. دیرینه شناسی و تبارشناسی روش هایی بود که فوکو با بازتفسیر آن ها، تاریخ را از سیر حوادث و رویدادهایی پیوسته که از گذشته تا به امروز به دنبال یکدیگر آمده اند به مجموعه ای از رخدادهای یکه، پیشامدی و البته فارق از آگاهی عاملان تاریخی تبدیل کرد. هدف فوکو شکستن اسطوره هایی نظیر پیشرفت، قاعده مندی، عاملیت آگاه و ضرورت های تاریخی بود. به حق می توان او را در این راه موفق و یگانه دانست. اما با عطف نظر به نقدهایی که به جریان ساختگرایی شده است، می توان پی برد که انقیاد سوژه، به جبری عظیم بدل خواهد گشت و حذف عاملیت از سوژه همبسته بی کنشی محض است. این رساله قصد دارد با توجه به محور اصلی کار فوکو که در دو روش تبارشناسی و دیرینه شناسی خلاصه می شود و با در نظر داشتن نقدهایی که بر آثار فوکو نگاشته شده است، به نظریه ای در باب عاملیت در اندیشه فوکو دست پیدا کند. از این نظر این رساله پاسخی است به منتقدین فوکو که کار او را یکسره انقیاد و اسارت می پندارند. در این رساله نشان خواهیم داد که تاریخ نگاری فوکو با تکیه بر دو روش دیرینه شناسی و تبارشناسی، منجر به ظهور تاریخی خواهد شد که اصل پیشامدی و تکینه گی بر آن حاکم است. این پیشامدگی به ظهور مکانی مناسب برای عاملیت تاریخی منجر خواهد شد که اولا بر سوژه مبتنی نیست، ثانیا تاریخمند است، ثالثا امر جزئی را دغدغه خود می داند و رابعا قلب زمان حال را نشانه رفته است.