نام پژوهشگر: زهرا توکلی‌تبار

تبیین فقر از دیدگاه زنان روستایی: مورد مطالعه بخش مرکزی شهرستان بویراحمد
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یاسوج - دانشکده کشاورزی 1392
  زهرا توکلی تبار   مصطفی احمدوند

پژوهش حاضر با هدف تبیین فقر از دیدگاه زنان روستایی در بخش مرکزی شهرستان بویراحمد انجام شده است. در انجام این پژوهش، از ترکیب روش های تحقیق کیفی و کمّی به فراخور اهداف تحقیق بهره گرفته شد. در بخش اول، ابتدا با استفاده از روش کیفی و رویکرد مرسوم به تئوری بنیادی، علل اِسنادی فقر از دیدگاه زنان روستایی شناسایی شد. جامعه آماری این قسمت از پژوهش زنان نخبه روستایی بودند که به صورت هدفمند انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. به طور کلی در این بخش پژوهش 32 زن نخبه روستایی در فرآیند تئوری بنیادی شرکت داشتند. در خصوص اطلاعات مورد نیاز تحقیق از پروتکلی (پیش نویس) حاوی سوالات باز مربوط به شناسایی فقر و با استفاده از تکنیک های ارزشیابی مشارکتی روستایی (pra) استفاده گردید. اعتبار این مرحله از طریق کثرت گرایی و روش سه گانه (استفاده از کاربرد مجموعه ای از تکنیک ها) به دست آمد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از مراحل تئوری بنیادی یعنی کدگذاری باز و محوری انجام گرفت. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که از دیدگاه زنان روستایی مهم ترین علل فقر عدم حمایت دولت، بیکاری، تبعیض و نابرابری، عدم مالکیت، فاصله از شهر، عدم اعتماد به نفس، پایین بودن خودکارآمدی، تقدیر و سرنوشت، موانع سنتی، محدودیت تحصیلی و کمبود درآمد می باشد. در بخش دوم پژوهش به بررسی وضعیت فقر و شناسایی عوامل موثر بر فقر زنان روستایی پرداخته شد. با استفاده از شاخص های شناسایی شده برای علل فقر در مرحله اول و مطالعات اَسنادی به وسیله مجموع شاخص های درآمد، تسهیلات بانکی، پس انداز، مالکیت و دارایی، مشارکت های اقتصادی، مهارت های اقتصادی، حمایت های دولت، نگرش همسر، خودکارآمدی، اعتماد به نفس، مشارکت اجتماعی، عدالت اجتماعی، مردسالاری، قدرت تصمیم گیری، نابرابری جنسیتی، رشد شخصیتی، توانایی های جسمی- روحی و روانی، عوامل جغرافیایی و عوامل فردی، پرسش نامه ای تهیه و در بخش دوم تحقیق مورد استفاده قرار گرفت. حجم نمونه (تعداد روستاهای مورد مطالعه) با استفاده از جدول تعیین اندازه نمونه پاتن، 39 روستا از 52 روستای بالای 20 خانوار تعیین گردید. نمونه آماری این بخش از پژوهش، 195 زن روستایی می باشد که به طور کاملاً تصادفی انتخاب شدند. برای تعیین اعتبار ابزار سنجش (پرسش نامه) از نظر اساتید و خبرگان و به منظور تعیین پایایی آن از روش آلفای کرونباخ استفاده شد. آلفای کرونباخ از 67/0 تا 95/0برای متغیرهای گوناگون به دست آمد. ضریب آلفای کرونباخ به دست آمده، از بهینگی پرسش نامه حکایت می کند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمارهای توصیفی و استنباطی نظیر میانگین، انحراف معیار، درصد، فراوانی، رگرسیون خطی، آزمون t، رگرسیون لجستیک، تابع ممیزی (تشخیصی) استفاده شد. داده پردازی هم با استفاده از نرم افزارهای excel 2010، spss 21 انجام گرفت. از آن جایی که اولین قدم برای شناسایی عوامل موثر بر فقر، شناسایی وضعیت فقر در جامعه ی مورد بررسی بود، برای شناسایی زنان فقیر، خط فقر غذایی در مناطق روستایی بخش مرکزی شهرستان بویراحمد محاسبه شد. نتایج نشان داد که با احتساب خط فقر غذایی (ماهیانه) به دست آمده (1,058,468 ریال برای سال 1392)، در مناطق روستایی بخش مرکزی شهرستان بویراحمد، حدود 31 درصد از زنان روستایی مورد مطالعه زیر خط فقر قرار دارند و در ناامنی غذایی به سر می برند. این افراد در گروه فقیر قرار گرفتند. فزون بر آن، بیش از 69 درصد بالاتر از خط فقر قرار گرفتند و به عنوان گروه غیرفقیر محسوب شدند مقایسه میانگین وضعیت شاخص های دو گروه فقیر و غیرفقیر نشان داد که از لحاظ تحصیلات و اشتغال (سرپرست خانوار)، درآمد، تسهیلات بانکی، مالکیت و دارایی، پس انداز، مشارکت اقتصادی، مهارت اقتصادی، حمایت دولت، نگرش همسر، خودکارآمدی و اعتماد به نفس و بهداشت جسمی، روحی و روانی بین دو گروه تفاوت معنی داری وجود دارد. به منظور بررسی قدرت پیش بینی این گروه بندی از تحلیل تشخیصی استفاده شد. تابع تشخیصی می تواند با دقتی زیاد، افراد فقیر و غیرفقیر را از هم تفکیک کند. از مجموع متغیرهایی که وارد مدل شدند مهم ترین متغیرهای متمایز کننده دو گروه، نگرش همسر، اعتماد به نفس، خودکارآمدی و درآمد می باشند. به طور کلی این مدل حدود 3/93 درصد گروه بندی را به طور صحیح پیش بینی می کند که حاکی از مناسب بودن مدل است. همچنین نتایج حاصل تحلیل رگرسیون لجستیک نشان داد که، مولفه های تسهیلات بانکی، مالکیت و دارایی، مشارکت اقتصادی، مهارت اقتصادی، نگرش همسر، خودکارآمدی، اعتماد به نفس، عدالت اجتماعی، مردسالاری، قدرت تصمیم گیری، نابرابری جنسیتی، بهداشت جسمی، روحی و روانی، تحصیلات، سن سرپرست خانوار و بعد خانوار مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر فقر زنان مورد مطالعه می باشد. در پایان جهت اعتلای وضعیت زنان روستایی ایجاد فرصت های درآمدزا در مناطق روستایی و اعطای اعتبارات خرد پیشنهاد می گردد.