نام پژوهشگر: مریم ظریف
مریم ظریف محمد تقوی
چکیده استقبال جهانی از رمان های بادبادک باز و هزار خورشید تابان اثر خالد حسینی رمان نویس افغانستانی این پندار را به وجود آورد که واقعیت های تاریخی -اجتماعی نهفته در بطن این آثار، به همراه تبلیغات گسترده و کنجکاوی مردم دنیا در مورد افغانستان، باعث شهرت آن ها بوده است و نه قابلیت های ادبی و داستانی و ویژگی های هنری آن. از آن جا که تجزیه و تحلیل عناصر داستانی و نشان دادن انسجام و هم آهنگی میان عناصر یا نبود این ویژگی ها می تواند به ارزیابی بهتر آثار کمک کند. در این پژوهش پس از اشاره ای به تاریخچ? داستان های تاریخی و اجتماعی در افغانستان، رمان های خالد حسینی از نظر نشان دادن تحولات اجتماعی و تاریخی سرزمین افغانستان بررسی و سپس به عناصر داستانی و کم و کیف آنها پرداخته شده است. بررسی عناصر داستانی عمده چون درونمایه، شخصیّت پردازی، حقیقت مانندی، پیرنگ و توصیف در آثار خالد حسینی حاکی از آن است که این نویسنده در زمین? گزینش زاوی? دید مناسب، آفرینش و پرداخت شخصیّت های قابل قبول، پروردن درون مایه، پی ریزی منطقی منظم طرح، استفاده از توصیف های عمیق و استعاری و به کار بستن دیگر معیار های داستان نویسی جدید مهارت داشته است. پس از مقایس? بادبادک باز و هزار خورشید تابان نیز روشن شد که رمان بادبادک باز از نظر نحو? ارائ? درون مایه، پرداخت شخصیّت ها و پیرنگ نسبت به هزار خورشید تابان برتری دارد. این پژوهش نشان می دهد که شهرت بادبادک بازصرفاً به دلیل هماهنگی داستان با حوادث تاریخی و سیاسی در افغانستان یا تبلیغات رسانه ای در مورد آن نبوده، بلکه ظرفیت های نهفته در عناصر داستانی این رمان ها نیز در موفقیت آن نقش پررنگی داشته است.