نام پژوهشگر: مهدی ژیان پور
مهدی ژیان پور وحید قاسمی
چکیده همه ی عرصه های دنیایی که در آن زندگی می کنیم از جمله سلامت تحت نفوذ قلمرو بالنده ای از کوشش های انسانی معطوف به هدف قرارگرفته است و زندگی به طور فزاینده ای وابسته به تصمیم خود ماست. در چنین وضعیتی گفتمان مخاطره جای گفتمان تقدیر را می گیرد. همچنین مخاطره ی دسترسی به انتخاب های بیشتر، اعتماد را به عنصری ضروری تبدیل نموده است. این مطالعه در پیوند مفاهیم مخاطره، اعتماد و بدن بدنبال توصیف، تفسیر و فهم تجربه ی بین ذهنی مشارکت کنندگان از اعتماد در یک اقدام مخاطره آمیز و تجربه ی بین ذهنی آن ها از مخاطره ی یک اقدام پزشکی است. بدین منظور در چارچوب پارادایم تفسیری و با بهره گیری از روش کیفی، مصاحبه های عمیق پدیدارشناختی با سیزده نفر از افرادی که جهت انجام جراحی زیبایی اقدام کرده اند صورت گرفت. این افراد که با استفاده از شیوه ی نمونه گیری هدفمند ترکیبی انتخاب شدند، مشارکتی آگاهانه داشته و تضمین های لازم اخلاقی به آن ها داده شد. داده های به دست آمده از این مصاحبه های سه مرحله ای، از طریق دو راهبرد بازخورد مشارکت کننده و زاویه بندی پژوهش گر اعتباریابی شده، با روش هفت مرحله ای کولیزی تجزیه و تحلیل شد. براین اساس در بخش اول پنج کد تبیینی از انواع اعتماد استخراج شد که عبارتند از: اعتماد معیار، اعتماد نیابتی، اعتماد بسته بندی شده، اعتماد در دسترس و اعتماد نهادی شده. فراتر از تفاوت های موجود در این پنج شکل اعتماد، مانند درجه ی عاملیت و سوژه بودگی بیمار، می توان همگی آن ها را در یک سویه بودن(از جانب بیمار) با هم مشابه دانست. این بدان معناست که در تمام تجارب اخذ شده سوژه ها با پیش فرض گرفتن «لزوم کسب اعتماد» تلاش کم وبیش یک جانبه ای برای ساختن این پدیده به خرج داده اند. در بخش دوم، تجربه ی مخاطره به مثابه ی تجربه ای بین ذهنی، مشتمل بر پنج کد تبیینی شامل بنیادهای امکان تجربه ی مخاطره، تجربه ی جدالی، تجربه ی زنجیره ای، تجربه ی ترغیب شده و تجربه ی تجهیزشده توصیف و تفسیر شده است. این پنج کد تبیینی با ملاحظه ی محدودیت های تعمیم در مطالعات کیفی، می توانند ورود یا عدم ورود به (انصراف از) میدان مخاطره که در این مطالعه در سطحی به میدان فوتبال آمریکایی و در سطحی دیگر به میدان راگبی تشبیه شده، را توضیح دهد. واژگان کلیدی: اعتماد، مخاطره، جراحی زیبایی، پدیدارشناسی
مهدیه مظاهری منوچهر عسکری
به منظور بررسی کاندیدوری در افراد با عوامل مستعد کننده، تعداد 230 نفر - 45 زن و 185 مرد - در بیمارستانهای یاسر و نجمیه تهران در زمستان 1370 مورد مطالعه قرارگرفتند. ازاین تعداد 8 نفر (4ˆ3 درصد) مبتلا به کاندیدوری و 193 نفر (84 درصد) مبتلا به باکتریوری بودند. بیشتر باکتریهای جداشده از نوع باسیلهای گرم منفی (آنتروباکتریاسه) و گرم منفی فاقد خاصیت تخمیری بوده است . این بررسی موید اینست که باکتریهای گرم منفی جداشده نسبت به مخمرهای جداشده از توانائی بیشتری برای چسبیدن به سلولهای اپی تلیان میزبان برخوردارند و این به دلیل داشتن پیلی و خاصیت لکتین های سطحی اختصاصی مانوزدر آنهاست . این باکتریها با استفاده از لکتین پیلی خودمخمرها را اگلوتینه کرده و مانع اتصال آنها به اپی تلیوم میزبان می شوند. در اثر تجمع، مخمرها از ادرار این بیماران حذف میشوند.بنابراین در ادرار افراد با عوامل مستعد کننده برای ابتلا به کاندیدیازیس دستگاه ادراری که با باکتریهای گرم منفی آلوده شده اند، نمی توان مخمرها را مشاهده نمود.