نام پژوهشگر: زینب بنی اسدی
زینب بنی اسدی محمد رضا صرفی
در جهان امروز، ادبیات نمایشی سهمی به سزا در شکل گیری هویت ملی و دینی کودکان و نوجوانان دارد. لذا می توان با بهره گیری از میراث فرهنگی یک ملت و ارائه این میراث در قالب ادبیات نمایشی، به تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان و پرورش ذوق و انتقال باور های فرهنگی و فکری آنان اقدام کرد. در تاریخ ادبیات کلاسیک ایران، خلق آثار هنری و ادبی با بهره بردن از اندوخته های فرهنگ ملی و قصه ها و افسانه ها، سابقه ای طولانی و ماندگار دارد. با توجه به نتایجی که این بهره گیری ها داشته است، اهمیت مقوله های اقتباس، باز نویسی و بازآفرینی و غیره و لزوم مباحث نظری، توسط محققان و پژوهشگران عرصه ادبیات کودکان و نوجوانان بیشتر آشکار می گردد. در آفرینش آثار نمایشی کودکان و نوجوانان، توانایی فکری و هنری باز آفریننده و بهره بردن او از الگوها و روش های مناسب، دارای اهمیت بسیار است. بهترین روش برای رسیدن به یک الگوی مناسب، توجه به ویژگی های بارز و شاخص اثر و درک صحیح شیوه ی تأثیر پذیری، از ویژگی های آثار پیشینیان است. تحقیق و پژوهش و همچنین، نقد و تحلیل آثار باز آفرینی شده، نقشی مهم در رسیدن به یک الگوی مناسب دارد. به طور کلی، اگر نویسنده، موضوع اثر کهن و یا غیر کهن را تغییر دهد و ساختار نوین به موضوع کهن بدهد و اثری کاملاً جدید و مستقل ارائه دهد، به بازآفرینی دست زده است و اگر نویسنده در ساخت آثار جدید خود از قدرت خلاقیت خود استفاده نکند و فقط به تغییر موضوع بپردازد، اثر جدید او فاقد ارزش هنری خواهد بود. در این پایان نامه تلاش شده است بر اساس مبانی علمی و با استفاده از بررسی و تحلیل فنون داستان نویسی و نمایش نامه نویسی و تعیین مشترکات و تفاوت های آن ها، به الگو و روشی علمی و اصولی برای بازآفرینی آثار ادبی کودک و نوجوان به آثار نمایشی، دست یابیم.