با توجه به پیچیدگی فعالیت های بانکها ،یکی از نیاز های هر بانک وجود نیروی انسانی قوی خصوصاً در مرتبه مدیریت می باشد . لذا پول شویان هم برای پنهان کردن منشاء غیر قانونی درآمدها و دارایی های خود به سراغ موسسه های مالی از جمله بانک ها می روند .بالا بودن هوش مالی و سواد مالی مدیران باعث کاهش پدیده پول شویی می شود که در گذشته کمتر به آن اهمیت داده شده ،اما در دنیای کنونی با توجه به ضرورت های موجود،از جایگاه ویژه ای برخوردار است. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه هوش مالی مدیران بانکها و توانایی آنها در درک مصادیق پول شویی می باشد.تحقیق حاضر ازنظر هدف ،کاربردی بوده و برحسب روش توصیفی –پیمایشی است که با بکار گیری ابزار پرسشنامه و با روش پیمایشی داده های مورد نیاز جمع آوری شده است . جامعه آماری، مدیران بانک های صادرات شهر یزد می باشند .روش نمونه گیری انتخابی است .تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزا رexcelو spss انجام شده است. نتایج حاصل از این پژوهش بیانگر این است که هوش مالی مدیران و توانایی آنها در درک مصادیق پول شویی از حد متوسط پایین تر است ویک رابطه معنادار مستقیم بین این دو متغیر وجود دارد. همچنین نتایج حاصله حاکی از آن است که ویژگی های دموگرافیک بر هوش مالی و توانایی درک مصادیق پول شویی مدیران بی تاثیر است.

1. این تحقیق به ارزیابی عوامل موثر بر بهبود فرآیند اخذ مالیات در اداره کل مالیاتی استان یزد می پردازد. جامعه آماری تحقیق شامل مأموران مالیاتی استان یزد در سه سطح سازمانی کارشناس ارشد مالیاتی، رئیس گروه مالیاتی و رئیس امور مالیاتی می باشد که تعداد آنها 207 نفر وحجم نمونه انتخاب شده 130نفر میباشد .روش تحقیق در این پژوهش توصیفی است. همچنین از نظر هدف در طبقه بندی تحقیقات کاربردی قرار می گیرد. در این تحقیق جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه بهره برده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است. در سطح توصیفی از جداول فراوانی، میانگین و نمودارهای توصیفی استفاده گردیده است و در سطح استنباطی متناسب با سنجش داده ها و فرضیه های پژوهش از آزمون t و روش topsis فازی استفاده گردیده است. 2. استنتاج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که متغیرهای تشویقات و تسهیلات مالیاتی، مجازات مالیاتی، تخصص و کارایی مأموران مالیاتی، ارتقای فرهنگ مالیاتی و مشارکت دادن مودیان و توجیه آنان از نحوه محاسبه مالیات هر یک در بهبود فرایند اخذ مالیات موثر می باشد ودر ادامه از روش تاپسیس فازی برای رتبه بندی عوامل موثر بر بهبود فرآیند اخذ مالیات از دیدگاه ماموران مالیاتی استان یزد استفاده شد. بر اساس یافته های این بخش از پژوهش عوامل شناسایی شده به ترتیب اهمیت عبارتند از: مجازات مالیاتی، تخصص و کارایی ماموران مالیاتی، ارتقاء فرهنگ مالیاتی، تشویق و تسهیلات مالیاتی و مشارکت دادن مودیان و توجیه آنان از نحوه محاسبه مالیات ،می باشد.

سرمایه گذاری از نیازهای اولیه برای گذار از یک اقتصادتوسعه نیافته به توسعه یافته است که ماهانه مبالغ هنگفتی از سرمایه های سرگردان را به بخش های مولدوفعال جامعه هدایت می کند.بدون شک برای هدایت سرمایه های خرد افراد علاقه مند ؛نیازمند جذب و جلب اعتماد آنان از طریق توسعه نهادها وابزارهای مالی کاراهست.باعنایت به نقش بی بدیل این صندوقها درتخصیص بهینه منابع مالی دربازارسرمایه،بررسی این واسطه های مالی می تواند اطلاعات ارزشمندی رادراختیارمدیران صندوقهاو سرمایه گذاران قراردهد. هدف این پژوهش ارزیابی عملکردصندوقهای سرمایه گذاری مشترک وچگونگی ارتباط انها باخبرگی مدیرسرمایه- گذاری شان باتوجه به بازده صندوق؛ریسک آن ومعیارعملکردانها است. دراین راستابادرنظرگرفتن فاصله زمانی بین سالهای01/06/1389تاپایان01/06/1392ازنمونه 28تایی صندوقهای سرمایه گذاری مشترک فعال در بازار بورس ایران وبااستفاده ازنرم افزارspss20به بررسی نتایج به دست آمده درموردنسبتهای محاسبه شده برای صندوقهای مختلف ومقایسه عملکردصندوقهای سرمایه گذاری درمقایسه باسایرهمنوعان خودپرداخته شده است. دراین پژوهش ملاک خبرگی مدیرسرمایه گذاری تحصیلات,تجربه؛دارابودن گواهینامه اصول بازارسرمایه درنظرگفته شده وازمتغیرجنسیت نیزبه عنوان متغیر میانجی استفاده شده است.به جهت بررسی روابط بین متغیر ها از انالیز رگرسیون استفاده شد که نتیجه حاصل براثرگذاری وپیوستگی بالای تحصیلات وتجربه برعملکرد وبازده صندوق حکایت داشت.متغیرریسک تنها باتجربه همبستگی داشته و دومتغیرگواهینامه بورسی و جنسیت مدیراثرچندانی برپیش بینی عملکردصندوق نداشته اند.همچنین بالاترین عملکردطبق شارپ محاسبه شدهمربوط به صندوق نواندیشان بوده وکم ترین عملکردمتوجه بورسیران طی دوره سه ساله می باشد.

چکیده امروزه کارآفرینی را یکی از ابزارهای توسعه می دانند زیرا وجود انسانهای کارآفرین موجب ایجاد بستر موفقیتها میشود. همچنین، با توجه به افزایش سریع رقبای جدید و ایجاد حس بی اعتمادی نسبت به شیوه های سنتی، ضرورت کارآفرینی در سازمان احساس میشود.در این ارتباط وظیفه سازمانهای پویا کشف و پرورش افراد خلاق و کارآفرین است.هر سازمان در راستای پرورش افراد خلاق و نوآور نیاز به ساختار مناسب و افراد کارآفرین دارد. سازمانی که استعدادهای نهفته در خود را نتواند بکار گیرد، در اندک زمانی مغلوب سازمانهای دیگر خواهد شد.این پژوهش رابطه بین جو خلاقانه و میزان کارآفرینی سازمانی را در شرکت توزیع برق یزد مورد مطالعه و بررسی قرار میدهد . جامعه آماری این پژوهش را کلیه کارمندان شرکت توزیع برق استان یزد (670نفر) تشکیل می دهند که 375 نفر به عنوان نمونه به سوالات پرسشنامه پاسخ دادند.ابزار اندازه گیری دو پرسشنامه جو خلاقانه ،خلاقیت فردی و کارآفرینی سازمانی بود که میزان پایایی این پرسشنامه ها به ترتیب 899/0 ، 938/0 و 845/0 به دست آمد. سپس در این پژوهش توصیف دادههای دموگرافیک تحقیق با استفاده از آمار توصیفی، جداول فراوانی و نمودارهای دایره ای و میله ای انجام شده و برای بررسی متغیرها با توجه به حد وسط مقیاس اندازه گیری از آزمون t یک نمونه استفاده شده و داده ها با استفاده از نرم افزار spss18 تجزیه و تحلیل گردید؛ تایید روابط بین متغیر ها و عوامل از طریق تحلیل عاملی تاییدی و تکنیک مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار amosانجام شد. نتایج نشان داد که متغیر جو خلاقانه بر کارآفرینی سازمانی با توجه به ضریب مسیر برابر 41/0 و همچنین متغیر خلاقیت فردی بر کارآفرینی سازمانی با توجه به ضریب مسیر 36/0 تاثیر مستقیم و معنی دار دارد. واژگان کلیدی: جو خلاقانه، خلاقیت، نوآوری، کارآفرینی، کارآفرینی سازمانی.

هدف این پژوهش، بررسی رابطه کیفیت جامع و مدیریت دانش در مجتمع صنایع لاستیک یزدمیباشد. این پژوهش برمبنای هدف ازنوع کاربردی،ازحیث روش به دست آوردن داده هاازنوع توصیفی پیمایشی وازنظرنوع داده های گردآوری شده که به وسیله پرسشنامه به دست آمده اند،ازنوع کمی می باشد. برای سنجش مدیریت کیفیت جامع از پرسشنامه استاندارد که توسط بالدریج طراحی شده است وبرای سنجش مدیریت دانش ازپرسشنامه استاندارد نیومن استفاده شد .جامعهآماری تحقیق کارکنان مجتمع صنایع لاستیک یزد می باشد که بااستفاده ازفرمولکوکران،تعداد196 نفربه عنوان نمونه انتخاب گردید . تحلیل داده های گردآوری شده بااستفاده ازآزمون همبستگی پیرسون ورگرسیون گام به گام استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین ابعاد مدیریت کیفیت جامع با مولفه های مدیریت دانش ارتباط معنا دار مشاهده شد. و نتایج رگرسیون نشان می دهد قوی ترین عوامل برا ی پیش بینی مدیریت کیفیت فراگیر ، به ترتیب انتشار،کاربرد و خلق دانش است. یافته های این پژوهش می تواند به مدیران اجرایی مجتمع صنایع لاستیک یزددر شناسایی ضعفهاوقوتهای طراحی وتوسعه مدیریت دانش در جهت بهبود مدیریت کیفیت جامع و اثربخشی آن در ارتقای عملکرد سازمان کمک کند

مقدمه: آمیخته بازاریابی خدمات از ابزارهایی است که می تواند رشد درآمدهای بانک را افزایش دهد. یکی از مطلوبیت های مشتری در انتخاب خدمت، برند معتبر است که تعیین کننده هویت یک سازمان خدماتی و متمایز کننده آن از سایر رقبایش می باشد.هدف مطالعه حاضر بررسی رابطه آمیخته بازاریابی خدمات و ابعاد هویت برند در بانک صادات یزد می باشد.

هدف این پژوهش، بررسی رابطه کیفیت جامع و مدیریت دانش در مجتمع صنایع لاستیک یزدمیباشد. این پژوهش برمبنای هدف ازنوع کاربردی،ازحیث روش به دست آوردن داده هاازنوع توصیفی پیمایشی وازنظرنوع داده های گردآوری شده که به وسیله پرسشنامه به دست آمده اند،ازنوع کمی می باشد. برای سنجش مدیریت کیفیت جامع از پرسشنامه استاندارد که توسط بالدریج طراحی شده است وبرای سنجش مدیریت دانش ازپرسشنامه استاندارد نیومن استفاده شد .جامعهآماری تحقیق کارکنان مجتمع صنایع لاستیک یزد می باشد که بااستفاده ازفرمولکوکران،تعداد196 نفربه عنوان نمونه انتخاب گردید . تحلیل داده های گردآوری شده بااستفاده ازآزمون همبستگی پیرسون ورگرسیون گام به گام استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین ابعاد مدیریت کیفیت جامع با مولفه های مدیریت دانش ارتباط معنا دار مشاهده شد. و نتایج رگرسیون نشان می دهد قوی ترین عوامل برا ی پیش بینی مدیریت کیفیت فراگیر ، به ترتیب انتشار،کاربرد و خلق دانش است. یافته های این پژوهش می تواند به مدیران اجرایی مجتمع صنایع لاستیک یزددر شناسایی ضعفهاوقوتهای طراحی وتوسعه مدیریت دانش در جهت بهبود مدیریت کیفیت جامع و اثربخشی آن در ارتقای عملکرد سازمان کمک کند

این تحقیق به دنبال آن است که نظر مدیران بخشهای دولتی و غیردولتی را در خصوص عواملی که بر کارائی آنها موثر است مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد. بنابراین با توجه به اهمیت این بخشها هر یک را باید به طور کامل مورد تجزیه و تحلیل قرار داد تا با شناخت کامل بتوانیم کارایی آنها را تا حد ممکن مورد سنجش قرار دهیم. لذا در این تحقیق جهت بررسی و مقایسه نظر مدیران این دو بخش در مورد کارایی آنها، فرضیاتی بیان گردیده است برای این منظور سازمانهای دولتی و خصوصی شهر یزد بعنوان جامعه آماری این تحقیق در نظر گرفته ایم و جهت نمونه گیری تمام جامعه را مد نظر قرار داده ایم، لذا با استفاده از روش تحقیق توصیفی برای سنجش و آزمون هر یک از فرضیات پرسشنامه ای تنظیم و به هر یک از عناصر ارائه گردید که پس از جمع آوری پرسشنامه ها به وسیله نرم افزار spss و از طریق آزمون من ویت نی نتایجی را به دست آورده ایم که در بیان نتیجه گیری این تحقیق به طور مفصل در خصوص هر یک توضیحاتی ارائه می گردد. فرضیات تحقیق به شرح زیر می باشد. فرضیه اعم تفاوت معنی داری بین عوامل موثر بر کارآیی مدیران بخش دولتی با مدیران بخش خصوصی وجود دارد. فرضیات اخص -1 مهارت ادراکی بر کارآیی مدیران دولتی و بخش خصوصی یکسان نیست -2 مهارت انسانی بر کارآیی مدیران دولتی و بخش خصوصی یکسان نیست -3 مهارت فنی بر کارآیی مدیران دولتی و بخش خصوصی یکسان نیست -4 متغیر علی (سببی) بر کارآیی مدیران دولتی و بخش خصوصی یکسان نیست -5 متغیر میانجی بر کارآیی مدیران دولتی و بخش خصوصی یکسان نیست -6 تعویض جابه جایی بر کارآیی مدیران دولتی و بخش خصوصی یکسان نیست -7 حقوق و مزایا بر کارآیی مدیران دولتی و بخش خصوصی یکسان نیست نتیجه ای که از تجزیه و تحلیل و آزمون فرضیات به عمل آمد، مشخص کننده این موضوع می باشد که کارآیی مدیران بخش خصوصی به مراتب بیشتر از کارآیی مدیران بخش دولتی است . لازم به ذکر است که در خصوص نتایج به دست آمده در فصل چهارم به طور مفصل توضیح داده شده است . به طور کلی پیشنهاد می شود چون جامعه آماری این تحقیق مدیران بخشهای دولتی و غیردولتی شهر یزد میباشد، تحقیقی مشابه در سازمانهای دولتی و غیردولتی سایر استانها انجام گیرد و نتایج به دست آمده با آنچه که در این تحقیق حاصل شده مقایسه گردد تا این امر موجب شناسایی بهتر کارآیی مدیران و جلوگیری از اتلاف سرمایه ها شود.

چکیده ندارد.

چکیده ندارد.