نام پژوهشگر: مریم دریکوند

تاثیر فرهنگ هلنیسم در شهرنشینی ایران باستان
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهر ری - دانشکده علوم انسانی 1392
  مریم دریکوند   غلامرضا برهمند

بررسی وشناساندن ابعادرویدادهای تاریخی تنها در صورت امکان پذیر نیست . نگاه موشکافانه و عالمانه از زوایای گونانون و نمایاندن چهارچوب هر ملت و قومی نیاز به چشمی تیزبین و نکته سنج دارد.تصادم و برخوردهای قوم هابراثررفع نیازها از یک سو و ارتقاءسطح مادی و معنوی از سویی دیگر منجر به شکل یافتن جوامع بشری شده است.در چنان اجتماعاتی،روابط سیاسی را می توان به عنوان مادیت و عینیت به شمار آوردو روابط فرهنگی و اجتماعی را به بعد معنویت نسبت داد.مورد اخیر ایرانیان و یونانیان را وارد دنیای جدیدی نمود. چنان فضایی که جنگ و ستیز تا حدی رنگ باخته بود .هردو قوم اندوخته های تمدنی خویش را عرضه داشتند تا در تقابلی گاه پایاپای و گاه نابرابر ،روح حاکم بر فضای مدنی و فرهنگی خود را غالب سازند . حفظ و پاس داشت مدنیت آنان در عصر هخامنشیان همچنان برپایه ی خود استوار ماند ،اما دوره ی سلوکی عصر یک سو نگر با اندیشه ای مشترک در قالب هلنیسم پی ریزی شد و مدنیت ایران ویونان را باشکلی سازمان یافته تر جهت داد.و هلنیسم در دوره اشکانیان با تسامح مذهبی روبرو شد،که با نفوذ هلنیسم هرچند بعضی معماری ها و شرایط اجتماعی و اقتصادی و ...در برگرفت باز توانستندحفظ مذهب نمایند.در این پژوهش سعی می شود تا تاثیرات متقابل دو فرهنگ بررسی وتحلیل گردد.رویکردی که از عصر هخامنشیان آغاز و به دوران سلوکیان و اشکانیان منتهی گشت.