نام پژوهشگر: هادی عطاران کاخکی
هادی عطاران کاخکی عباس ملکی
عنصر زمان همواره یکی از چالش های مردمان هر دوره بوده است. اندیشه چگونگی تغییر و اتفاقات آینده، حقیقت و واقعیت وقایع گذشته و کنش و واکنش های اکنون، دغدغه ای جداناپذیر از بشر به شمار می رود، شاید نگرانی یا کنجکاوی درباره آینده در قیاس با گذشته و حال از جنس متفاوتی باشد و در طول تاریخ نشانه هایی از تلاش برای درک بهتر آینده وجود دارد. پس از انقلاب صنعتی و جریان نگرش علمی به همه اتفاقات و روش ها، این روند به دنیای شناسایی آینده نیز راه یافت و آینده بینی و پیش بینی روشمند شد و جایگزین هایی برای تخیل ارائه شد. راهکار های گوناگونی برای جامع تر و علمی تر بررسی کردن فرایندهای کنونی و آینده پیشنهاد شد و گروه ها و افراد متفاوتی در جای جای جهان در این زمینه فعالیت کردند. این تلاش و فعالیت تا زمان های اخیر ادامه یافت و چندین و چند راه استفاده شد. یکی از روش هایی که در دهه 60 میلادی معرفی شد و به سرعت جایگاه شناخته شده ای میان دیگر روش های آینده پژوهی پیدا کرد، روش سناریونویسی است. این روش با تکیه بر ابزار گوناگون کمی و کیفی، تحلیلی و توصیفی یا تجویزی در تلاش است تا بر خلاف رویه مرسوم معرفی آینده یکتا، مجموعه ای از آینده هایی را که ممکن و محتمل و در عین حال باورکردنی هستند، در اختیار مدیران، تصمیم گیران، سیاست گذاران و رهبران و راهبران قرار دهد. شناسایی آینده های متفاوت به کلان شدن نگاه و جامعیت آن کمک می کند. در حقیقت خطر آماده نبودن برای رویارویی با احتمالات آینده در این روش پوشش داده می شود. در فرایند تهیه سناریو، شناسایی نیروهای پیشرانی که بر موضوع بحث اثرگذار هستند و تعیین مواردی که دارای عدم قطعیت و در عین حال اهمیت زیاد هستند، کلیدی است. در واقع سناریوها بر پایه ی همین عدم قطعیت ها توسعه می یابند. در این پایان نامه تلاش شد تا با به کارگیری روش سناریونویسی در حوزه صنعت انرژی های تجدیدپذیر ایران با تمرکز بر دو فناوری بادی و خورشیدی، سیاست ها و راهبردهایی برای این بخش پیشنهاد شود. به همین منظور پس از مطالعه تعداد زیادی منابع و مستندات داخلی و خارجی و استخراج نکات کلیدی آنها و همچنین استفاده از مصاحبه و قضاوت خبرگان، دو شاخص فناوری و اقتصاد به عنوان نیروهای پیشرانی که دارای اهمیت زیاد و عدم قطعیت بالا هستند، شناسایی شدند که البته بر سیاست گذاری نیز اثرگذار هستند. بر پایه این دو شاخص، ماتریسی تشکیل شد و چهار سناریوی پیش روی صنعت تجدیدپذیرها در ایران تبیین شدند. در این چارچوب فناوری ایران در بازه ای میان پیشرو بودن تا پیرو بودن می تواند متغیر باشد و بنیان های اقتصادی و سیاست های اقتصادی نیز می توانند فسیلی یعنی مبتنی بر سوخت های فسیلی و یا سبز یعنی مبتنی بر فناوری های تجدیدپذیر تغییر کنند. این چهار سناریو به این شرح اند: «فسیل فرسوده»: حالتی که اقتصاد ایران وابسته به نفت است و در بخش فناوری، سیاست کلان، سیاست پیروی است. «جویندگان طلا»: در این حالت، اقتصاد وابسته به نفت است اما از نظر فناوری کشور در جهان پیشرو است. «پول پاک»: بیانگر حالتی است اقتصاد ایران به عنوان اقتصادی سبز شناخته می شود اما از نظر فناوری، کشور پیرو دیگران است. «جنبش سبز»: سناریویی را معرفی می کند که هم زمان با سبز بودن اقتصاد، سیاست گذاری فناوری موجب شده تا ایران کشور پیشرو در این حوزه شناخته شود.