نام پژوهشگر: منصور گرکز
نرگس شهرکی منصور گرکز
هدف این پژوهش، بررسی رابطه ساختار مالکیت (ترکیب سهامداران) و وجه نقد شرکت با قیمت سهام است. این پژوهش از نوع مطالعه کتابخانه ای و تحلیلی- علی بوده و مبتنی بر تحلیل داده های تابلویی (پانل دیتا) است. در این پژوهش اطلاعات مالی 112 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در طی دوره زمانی 1386 تا 1391 بررسی شده است (672 شرکت - سال). برای تجزیه و تحلیل نتایج به دست آمده ی پژوهش از نرم افزارهای 20 spss، 7 eviews و 16 minitab استفاده شده است. نتایج پژوهش در ارتباط با تایید فرضیه اول نشان داد که رابطه معنی دار و مستقیمی بین مالکیت نهادی و قیمت سهام شرکت ها وجود دارد. در ادامه نتایج پژوهش در راستای تایید فرضیه دوم حاکی از آن بود که رابطه معنی دار و مستقیمی بین مالکیت مدیریتی و قیمت سهام وجود دارد. همچنین نتایج تجزیه تحلیل در راستای رد فرضیه سوم نشان از آن داشت که رابطه معنی داری بین مالکیت خصوصی و قیمت سهام وجود ندارد. در نهایت نتایج تحقیق در ارتباط با تایید فرضیه چهارم پژوهش نشان داد که رابطه معنی دار و مستقیمی بین وجه نقد شرکت و قیمت سهام وجود دارد.
محسن کریمی منصور گرکز
هر شرکتی برای اینکه بتواند کالا یا خدماتی را عرضه نماید قبل از انجام هر گونه فعالیتی، به سرمایه و منابع مالی نیازمند است تا بتواند دارایی های مورد نیاز خود را خریداری نموده و به سرمایه گذاری بپردازد. در عین حال میزان بازدهی به دست آمده از این سرمایه گذاری امری حیاتی در تداوم روند سرمایه گذاری و تصمیم گیری مالی است. در این تحقیق، هدف محققان بررسی رابطه ی ساختار سرمایه، سودآوری و بازدهی و همچنین بررسی اثر اندازه و عمر شرکت بر رابطه ی بین این متغیرهاست. برای بررسی مدل ها و متغیرهای تحقیق از پنل دیتا و آزمون چاو استفاده شد. نتایج آزمون چاو استفاده از روش اثرات ثابت را برای تحقیق توصیه می کرد. همچنین در این تحقیق 6 فرضیه تدوین شد. فرضیات اول و دوم به بررسی اثر ساختار سرمایه بر بازدهی شرکت می پرداختند. نتایج آزمون فرضیه اول تحقیق نشانگر اثرات منفی و معنادار بدهی های کوتاه مدت و بدهی های بلندمدت و همچنین اثرات مثبت و معنادار سود انباشته ی شرکت بر نرخ بازده دارایی ها می باشد. در خصوص فرضیه ی دوم تحقیق نتایج به دست آمده بیانگر اثرات مثبت و معنادار سود انباشته بر بازده سهام می باشد و نتایج به دست آمده برای سایر متغیرها معنادار نیست. در فرضیات سوم و چهارم، اثر اندازه ی شرکت بر رابطه بین ساختار سرمایه و نرخ بازده دارایی ها و بازده مورد بررسی قرار گرفت. نتایج آزمون فرضیه ی سوم نشان می دهد که از بین ضرائب به دست آمده، اندازه ی شرکت تنها بر رابطه ی بین سود انباشته با نرخ بازده دارایی ها، اثر گذار بوده است و نتایج به دست آمده برای سایر متغیرها معنادار نمی باشد. همچنین نتایج آزمون فرضیه ی چهارم بیانگر این امر است که از بین متغیرهای مورد بررسی اندازه ی شرکت تنها بر رابطه ی بین متغیرهای بدهی های کوتاه مدت و سودانباشته بر بازده سهام تاثیرگذار بوده و در خصوص سایر متغیرها، ورود این متغیر به مدل اثرات معناداری ندارد. در فرضیات پنجم و ششم نیز اثر متغیر چرخه ی عمر بر رابطه بین ساختار سرمایه و نرخ بازده دارایی ها و بازده مورد بررسی قرار گرفت. در خصوص فرضیه ی پنجم تحقیق با توجه به نتایج به دست آمده، از بین متغیرهای مورد بررسی عمر شرکت اثرات معناداری بر رابطه ی بین بدهی های بلندمدت، سودانباشته و نرخ بازده دارایی ها دارد. در عین حال این متغیر تاثیر معناداری بر رابطه ی دو متغیر بدهی های کوتاه مدت و افزایش سرمایه با نرخ بازده دارایی ها ندارد. در خصوص فرضیه ی ششم تحقیق با توجه به نتایج به دست آمده، عمر شرکت در مورد متغیرهای بدهی های کوتاه مدت و بلند مدت و همچنین سود انباشته، اثرات معناداری بر رابطه ی بین متغیر وابسته(نرخ بازده سالانه سهام) و متغیرهای ساختار سرمایه دارد اما این امر در خصوص متغیر افزایش سرمایه صدق نمی کند.
نازنین کمالی منصور گرکز
این تحقیق با هدف مطالعه و بررسی اثر جنسیت بر تصمیمات سرمایه گذاری در بورس اوراق بهادار انجام شد.پژوهش حاضر از لحاظ طبقه بندی پژوهش بر مبنای هدف،از نوع کاربردی و از لحاظ طبقه بندی بر حسب روش،از نوع توصیفی است.از میان انواع پژوهش های توصیفی، از نوع همبستگی بوده چرا که در آن ارتباط بین متغیرها مورد مطالعه قرار می گیرد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه افراد حقیقی سرمایه گذار در بورس اوراق بهادار در سال 1392 می باشد .تعداد نمونه بر اساس روش نمونه گیری ساده انجام شده و384 نفر به عنوان نمونه جامعه مورد مطالعه انتخاب شده اند .گردآوری اطلاعات در این پژوهش به روش کتابخانه ای و میدانی بوده است ، در زمینه مبانی نظری و ادبیات تحقیق از منابع کتابخانه ای، مقالات، کتابهای مورد نیاز و نیز از شبکه جهانی اطلاعات ،اینترنت، استفاده شده است. و در روش میدانی جهت جمع آوری اطلاعات آماری و داده ها از پرسشنامه استفاده شده است.اطلاعات بدست آمده در این زمینه جمع آوری شده تا روابط بین متغیرها را در قالب تعداد سه فرضیه مورد سنجش قرار دهد.یافته های پژوهش نشان داد زنان بیشتر از مردان مخالف ریسک در سرمایه گذاری هستند. به اعتقاد بسیاری ، زنان نسبت به مردان در تصمیمات سرمایه گذاری در این بازار مهم ریسک پذیر نبوده و بیشتر با احتیاط پیش می روند ، با دانش، تجربه و اعتماد به نفس مشابه با مردان، میزان ریسکپذیری یکسانی از خود نشان نمیدهند. این نتایج با تحقیقات موجود مبنی بر آن که با افزایش دانش و تجربه مالی ، ریسک پذیری نیز افزایش خواهد یافت ، از هم خوانی لازم برخوردار نبودند . این تفاوت ممکن است به دلیل کوچک بودن نمونه تحت بررسی باشد و ترکیب گروه بر رابطه میان اولویت ریسک افراد و تصمیمات مخاطره آمیز گروه تأثیر گذار نخواهد بود.اگرچه نتایج حاصل معنادار نبودند اما دامنه نتایج را می توان مورد بحث و بررسی قرار داد . به این معنا که میان مخالفت با ریسک در سطح فردی و ریسک پذیری در سطح گروه یک رابطه منفی وجود دارد . مقایس? نتایج حاصل از پژوهش حاضر و بررسی چارچوب و مدل نظری این پژوهش، بیانگر همسویی نتایج با تحقیقات مشابه در مورد فرضیه های مطرح شده بوده و نتایج حاصله مورد تایید است .