نام پژوهشگر: سکینه کاظمی نور عینی
حسین اسماعیلی سکینه کاظمی نور عینی
سرطان پستان یکی از معمول ترین سرطان ها در میان زنان می باشد. فاکتورهای مختلفی در ایجاد سرطان پستان نقش دارد که یکی از این عوامل فعالیت و بیان آنزیم تلومراز می باشد. آنزیم تلومراز در بیش از 90 درصد از سرطان های پستان فعال می باشد اما فعالیت آن در بافت های نرمال قابل تشخیص نیست. نواحی تلومری و پروموتر htert دارای توالی های غنی از گوانین می باشد که پتانسیل ایجاد ساختار های چهار رشته ای گوانینی را دارند. تشکیل این ساختار ها در نواحی تلومری و پروموتری، مانع از عملکرد آنزیم تلومراز شده و بر میزان بیان این ژن تاثیر می گذارد، که این امکان را مطرح می سازد که بتوان با استفاده از ترکیباتی با توانایی القا و پایدارسازی این ساختار ها بیان این ژن و فعالیت تلومراز را کاهش داد. در این مطالعه اثرات برخی ترکیبات بنزوفنانتریدین بر روی فعالیت و بیان آنزیم تلومراز در سلول های سرطانی mcf-7 مورد بررسی قرار گرفت. ic50 ترکیبات به روش mtt بدست آمد و پس از تیمار 48 ساعته سلول ها با غلظت های مختلف هریک از آنها، میزان تاثیر این ترکیبات در مهار فعالیت آنزیم و بیان ژن htert به ترتیب با روش های qtrap وrt-pcr مورد ارزیابی قرار گرفت. میانکنش ترکیبات بربرین، کلیدونین، کلریترین و سنگوینارین با اولیگونوکلئوتید سنتزی نشاندار f21t در شرایط بافری مختلف و همچنین در حضور رشته ی مکمل ct22 با روش fret نیز بررسی شد. سمیت سلولی ترکیبات به ترتیب کاهشی به صورت کلریترین، سنگوینارین، کلیدونین و بربرین می باشد. نتایج مربوط به آزمون qtrap نیز اثرات مهاری ترکیبات بر روی فعالیت آنزیم تلومراز را تائید می کند که به ترتیب از کلیدونین، سنگوینارین تا بربرین و کلریترین روند کاهشی دارد. همچنین این ترکیبات کمابیش سبب کاهش بیان ژن htert در سلول های mcf-7 می شوند. کلیدونین بیشترین اثر مهاری را دارد، و پس از آن در بربرین، سنگوینارین و کلریترین به ترتیب این اثرات مهاری کمتر می شود. یافته های حاصل از آزمون fret نیز میانکنش قوی این ترکیبات با ساختارهای چهار رشته ای گوانینی را نشان می دهد به گونه ای که اغلب سبب القا و پایدارسازی ساختارهای چهار رشته ای گوانینی در توالی تلومری سنتتیک f21t می گردند. از میان ترکیبات به کار رفته کلریترین بالاترین اثر پایدارسازی را نشان می دهد، و این اثر در ترکیبات بربرین، سنگوینارین به تدریج کاهش می یابد ولی کلیدونین تاثیر اندکی بر پایدارسازی ساختارهای چهار رشته ای گوانینی دارد. در حضور رشته مکمل ct22 نیز به ترتیب کلریترین، بربرین و سنگوینارین دارای بیشترین اثرات پایدارکنندگی چهار رشته ای گوانینی می باشند و کلیدونین فاقد اثر پایدار کنندگی قابل ملاحظه در حضور ct22 می باشد.
رحمت طهماسب پور سکینه کاظمی نور عینی
در مطالعه حاضر، ترکیب شیمیایی و فعالیت سیتوتوکسیسیته اسانس به دست آمده از مرزه بختیاری، آویشن شیرازی و زنیان در شرایط آزمایشگاهی موردبررسی قرارگرفته است. اسانس با استفاده از دستگاه کلونجر استخراج شد و سپس ترکیب شیمیایی توسطgc-ms مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. سنجش سمیت سلولی به روش mtt برای اسانس ها در غلظت های مختلف (غلظت های µg/ml 200 و 100، 50، 25، 10) در هر یک از رده های سلولی (سلول های پستان انسان mda-mb-231، سلول های سرطانی تخمدان skov3 و سلول های نرمال hek) در مقایسه با داروی استاندارد متوترکسات، مورداندازه گیری قرار گرفت. بیشترین ترکیبات تشکیل دهنده اسانس مرزه،تیمول(22.65%) و پاراسیمن(19.29%)، آویشن شیرازی تیمول(13.82%) و پاراسیمن(8.79%) و گیاه زنیان تیمول(38.4%)، پاراسیمن(31.8%) و گاما-ترپینن (26/5%) می باشد. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد اسانس مرزه بختیاری بیشترین میانگین اثر مهارکنندگی (کمترین ic50) را نسبت به دو اسانس دیگر بر روی رشد سلول های سرطانی skov3 و mda-mb-231 (به ترتیب با میانگین های ic50 برابر با 2/3 ± 74/6و 1/8 ± 83/76) و سلول های نرمال hek (میانگین ic50 برابر 3/1 ± 102/03) داشت. بعدازآن اسانس روغنی گیاه آویشن شیرازی ازلحاظ قدرت دومین اثر مهارکنندگی را بر روی رشد لاین های سلول سرطانی skov3 و mda-mb-231 (به ترتیب با میانگین های ic50 برابر با 2/1 ± 112/2و 1/5 ± 141/76) و سلول های نرمال hek (میانگین ic50 برابر 1/4 ± 157/03) داشت. اما برعکس، اسانس روغنی گیاه زنیان کمترین اثر مهارکنندگی را بر روی رشد سلول های سرطانی skov3 و mda-mb-231 (به ترتیب با میانگین های ic50 برابر با 1/3 ± 208/13 و1/6 ± 236/16) و سلول های نرمال hek (میانگین ic50 برابر 1/2 ± 283/12) داشت. داروی متوترکسات در مقایسه با اسانس های گیاهی اثر مهارکنندگی قوی تر، اما به همان نسبت اثر سیتوتوکسیسیته بالایی را بر روی سلول های نرمال نشان داد. درحالی که رده های سلولی skov3 بیشترین حساسیت (کمترین ic50) را به اسانس ها نشان داد، رده سلول های نرمال کمترین حساسیت (بیشترین ic50) را نسبت هر سه اسانس از خود نشان دادند. با توجه به ویژگی مهار رشد سلولی بالا در گیاهان موردمطالعه به ویژه اسانس روغنی مرزه بختیاری در تحقیق، پیشنهاد می گردد که جهت دست یابی به داروهای با منشأ طبیعی، اثر ضد توموری آن ها باید در شرایط حیوانی بررسی گردد.
لیلا مرادی جافری سکینه کاظمی نور عینی
بررسی توالیهای قطعاتی از dna علیرغم پرهزینه بودن در مطالعات فیلوژنتیکی مولکولی کاربرد وسیعی پیدا کرده است. اغلب برای شناسایی گونه های نزدیک به هم که از لحاظ مورفولوژی موارد ابهام وجود دارد بررسی توالیهای dna و تبارشناخت آن تعیین کننده است. یک روش آسان و ارزان احتمالاً بررسی ویژگیهای بیوشیمی فیزیکی قطعه تکثیر شده dna در گونه های مورد بحث و مقایسه آن با یک الگوی از قبل شناخته شده و نه الزاماً تعیین توالی آن می باشد. برای محک زدن این ایده بر تفاوت در دمای ذوب tm محصولات pcr در ژن های پرکاربرد در مطالعات فیلوژنتیکی 16s) و (cyt b تمرکز نمودیم. این کمیت که عمدتاً تحت تأثیر محتوای نوکلئوتیدی توالی می باشد پس از تکثیر قطعات ژنهای مورد اشاره با استفاده از جفت پرایمرهای مشخص با استفاده از دستگاه real-time pcr اندازه گیری شد. الگوی پراکندگی دمایی برای گونه های مختلف مارهای ایران تهیه شد و برای محک زدن توانایی و دقت آن در شناسایی گونه ها از نمونه های مجهول استفاده گردید. نتایج اولیه از این دو ژن امیدوارکننده است اگرچه برای ارتقای حساسیت آن نیازمند مراحل تکمیلی می باشد. توسعه این روش می تواند در یک ارزیابی سریع تعیین گونه کاربرد داشته باشد.
لیلی فاطمی آبجهان سکینه کاظمی نور عینی
کلیدونین به عنوان آلکالوئید ضد سرطان شناخته می شود که مهار کننده قوی در فعالیت تلومراز در سلول سرطانی است. در مهره داران تلومرها از تکرارهای ttaggg با ساختمان کروماتینی ویژه ای در انتهای کروموزوم یوکاریوت ها تشکیل شده است. زمانی که طول تلومر به اندازه طول بحرانی کاهش یابد سیگنال های درون سلولی را فعال می کند و منجر به توقف چرخه سلولی می گردد و سلول ها را به سمت مرگ برنامه ریزی شده سلول پیش می برد. در این مطالعه ما بر روی زمان دوبرابر شدن جمعیت سلول، طول تلومر و فعالیت تلومراز در سلول های کشت شده تحت تیمار غلظت های پایین کلیدونین بررسی شد. سنجش monochrome multiplex quantitative pcr برای تعیین طول تلومر در سلول mcf7 تحت تیمار غلظت های مختلف کلیدونین در مقایسه با سلول های کنترل تیمار نشده استفاده شد. فعالیت تلومراز در سلول های تیمار شده با کلیدونین پس از 24 تا 72 ساعت کاهش وابسته به دوز و زمان را نشان می دهد. همچنین کلیدونین در روشی وابسته به دوز و وابسته به زمان سبب کوتاه شدن طول تلومر می گردد. این تغییرات با تغییرات مشاهده شده در زمان دو برابر شدن جمعیت سلولی و اندازه جمعیت سازگار می باشد