نام پژوهشگر: بابک تیمور پور
جواد حسین پور محمد اقدسی
سازمان های پلیسی و قضایی در تمامی کشورها با توجه به ساختار سازمانی خود و شرح وظایف تعریف شده، با حجم عظیمی از وظایف در حوزه های مختلف مأموریتی، پلیسی و خدماتی مواجه هستند و به همین سبب پلیس تعامل گسترده ای با جامعه دارد. از سوی دیگر جوامع دائماً در حال تغییر و تولید مسائل جدید می باشد و این موضوع منجر می گردد پلیس دائماً در حال حل مسئله جدید باشد. پلیس برای حل مسائل باید بداند در چه مسئله ای، به چه اطلاعاتی نیاز دارد، از کجا باید دانش لازم را بدست آورد، چگونه از هر اتفاق و اطلاع ظاهراً بی ربطی استفاده و با تحلیل موضوع، سر نخ ها را بیابد و از طریق ردگیری آنها به حل مسئله برسد. با توجه به گسترش فناوری های اطلاعات و ارتباطات و توسعه سیستم های مدیریت دانش، هدف اصلی این تحقیق ارائه روشی مبتنی بر تکنیک هایcbr و ma در سیستم های مدیریت دانش می باشد که با استفاده تجارب گذشته و پرونده های ثبت شده در سیستم و همچنین مدیریت حافظه سازمانی، بتواند مسائل جدید را حل و الگوهای جرم را شناسایی و کشف کند. با توجه به رویکرد فوق، سیستم های مدیریت دانش یکی از ضرورت ها و محور اصلی مطالعات می باشد، لذا در فصل بعد به مرور کلی مفاهیم مدیریت دانش، مدل های مدیریت دانش، سیستم های مدیریت دانش و همچنین ابزارهای دانشی پرداخته شده است. همچنین با توجه به اینکه در این تحقیق از عامل های هوشمند و استدلال مبتنی بر مورد برای معرفی معماری سیستم مدیریت دانش در سازمان های پلیسی استفاده شده است، لذا در فصل دوم به بیان کلیاتی در خصوص استدلال مبتنی بر مورد و عامل های هوشمند و نقش آنها در سیستم مدیریت دانش بصورت مختصر اشاره شده است. برای انجام این تحقیق دو چارچوب اجرایی در نظر گرفته شده است. چارچوب اجرایی اول مبتنی بر mas-commonkads و چارچوب اجرایی دوم مبتنی بر چرخه استدلال مبتنی بر مورد شکل گرفته است که این دو چارچوب در فصل سوم تشریح می گردد. در فصل چهارم معماری پیشنهادی محقق، لایه های مختلف معماری و اجزای آن و نحوه تعامل اجزا با یکدیگر مطرح گردیده است. همانظور که اشاره گردید، به منظور افزایش قدرت یادگیری عامل ها و همچنین توانایی حل مسائل توسط آنها از تکنیک استدلال مبتنی بر مورد استفاده شده است که این موضوع در فصل پنجم تشریح می گردد. در نهایت نتایج حاصل از تحقیق و پاسخ به سوالات تحقیق در فصل آخر جمع بندی گردیده است.
خدیجه حیدری جهان تیغی بابک تیمور پور
امروزه فضای رقابتی شدیدی در کسب و کارهای مختلف حاکم شده است. مدیران ارشد و مدیران میانی سازمان ها باید سریع تر و درست تر از قبل تصمیم بگیرند. لازمه ی چنین امری، دستیابی سریع و دقیق به دانش است و برای دستیابی به دانش، وجود ابزارهای کارا و موثری نظیر داشبوردهای مدیریتی ضرورت دارد. در این تحقیق، ضمن مروری کلی بر ویژگی های اصلی یک داشبورد مدیریتی کارا، سعی بر این است تا چارچوبی ارائه گردد که طی آن شاخص های کلیدی عملکرد با استفاده از روش تحقیق عمل نگر و به صورت قدم به قدم و با همراهی خبرگان کسب و کار، شناخته شده و این شاخص ها پس از اینکه به صورتی روشن و دانش افزا در یک داشبورد نمایش داده شدند، به صورت رفت و برگشتی اصلاح گردند. با توجه به روش ذکر شده، این تحقیق در یک شرکت فراهم آورنده خدمات پرداخت پیاده سازی شد و ابتدا از طریق نظرسنجی از مشتریان و سپس تشکیل جدول swot، مهمترین استراتژی های شرکت در سطح کلان، افزایش کیفیت اجرای تراکنش ها تعیین شد. بعد از اجرای مرحله ی نخست چارچوب پیشنهادی، طبق روش پژوهش عمل نگر بازنگری صورت گرفت و مرحله جدیدی به چارچوب اضافه گردید لذا برای حل مساله کسب و کار می بایست که مساله در سطح عملیاتی جزیی شود. چگونگی کاهش تراکنشهای ناموفق به عنوان مساله در سطح عملیاتی شرکت، تعیین گردید و بنابراین، کشف الگوی تراکنشهای ناموفق به عنوان راهنمای حل مساله تبیین شد. سپس طی سه مرحله رفت و برگشتی و با شرط کشف الگوی تراکنشهای ناموفق توسط کارشناسان کسب و کار، شاخص های کلیدی نرخ تراکنشهای ناموفق، سپس نرخ تراکنشهای برگشتی و در آخر نرخ تراکنشهای بدون پاسخ از طریق نمایش شاخص ها در داشبورد به دست آمده و مطابق نظر خبرگان در داشبورد پیاده سازی شدند و در نهایت دانش موردنظر کشف گردید. طبق نتایج این تحقیق 5 مرحله شامل: تجزیه و تحلیل کسب و کار، یافتن و تحلیل مسائل، تبیین راهنمای حل مساله ی کسب و کار، شناسایی شاخص های کلیدی عملکرد و داده های مورد نیاز، طراحی، پیاده سازی و ارزیابی داشبورد، جهت طراحی داشبورد بیان می گردد.