نام پژوهشگر: مسیح الله معصومی
حامد دهقانی مسیح الله معصومی
طراحی مجتمع های مسکونی مهمترین عرصه در فضای معماری است که بخش اعظم زیست انسانی در آن سپری می شود. به نظر می رسد که پایین بودن کیفیات کالبدی-فضایی مناطق مسکونی ، باعث به وجود آمدن مشکلات و آسیب های عدیده ای از جمله آسیب های اجتماعی و رفتار آنومیک و ایجاد استرس در این نواحی شده است .با توجه به امنیت این فضاها و پارامتر های کیفی مربوط به آن،ایجاد امنیت محیطی در مجتمع های مسکونی از ضروریات و نیازهای اصلی انسان می باشد.این پژوهش با هدف شناسایی مولفه های ایجاد امنیت در طراحی معماری به معرفی ابعاد مختلف امنیت و راهکارهای اصلی و قابل اجرا در طراحی به منظور ارتقای این حس در مجتمع های مسکونی پرداخته و به بررسی ارتباط برخی از فاکتورهای فضایی و کالبدی با کاهش آسیب های اجتماعی و آنومی در این مناطق می پردازد. بررسی های مقدماتی و مطالعات نظری به ساختن فرضیه ی "همزمانی و هم مکانی انواع آلودگی های کالبدی-فضایی با آلودگی رفتاری"انجامید. براین اساس شاخص های کالبدی-فضایی موثراستنتاج وسپس فهرست چک لیست نحوهانجام مشاهده های میدانی وبرداشت اطلاعات تهیه گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از برنامه lisrelوspss استفاده شده است.در بخش مطالعه موردی بااستفاده توأمان روش های مشاهده مستقیم وغیرمستقیم ،چند نمونه از مجتمع های مسکونی مورد بررسی قرار گرفت. نتیجه فرضیه متغیر ها اولویت 68 درصد دارای سطح معنی داری کنترل طبیعی دسترسی ها 1 54 درصد دارای سطح معنی داری تقویت قلمرو 2 - پایین تر از سطح معنی داری نظارت طبیعی 3 - پایین تر از سطح معنی داری نگهداری و فعالیت پشتیبانی 4
حامد قلی زاده مسیح الله معصومی
در این پروژه مبانی نظری مورد استفاده از دو کشور ایران و آلمان انتخاب شد.نحوه کار به این صورت بوده است که با مطالعه عمیق هنر،تاریخ و رویدادهای تاریخی و مهم در دو کشور و شهر برلین شروع به استخراج مطالبی که با استناد به آنها بتوان به بطن موارد پی برد،کردیم.همزمان با مطالعه نشانه شناسی و مبانی و نظریه های آن از این علم به عنوان روشی برای تهیه نشانه ها و نمادها با توجه به نظرات پیرس استفاده شد.برای خوانش و فهم مطالب و نشانه های کاربردی از نظرات اشلایر ماخر و اریک هرش و در فلسفه وتعریف هنر از عقاید فروید و هایدگر استفاده شده است.با استفاده از داده های استخراج شده از مبانی نظری شروع به ترسیم ماتریسهایی برای طراحی کردیم.ماتریسها نمودارها و اشکالی هستند که توسط معمار یا طراح برای روایت گری یا بیان یک رویداد استفاده می کند.در مطالعات تطبیقی از نمونه هایی از کارهای لیبسکیند استفاده کردیم. در ادامه با استناد به ماتریسهای به دست آمده شروع به طراحی نمودیم .ماتریسها در مورد معماری ایران،مسجد جامع اصفهان،هانری کربن ،نازیسم،دیوار برلین و سرود ملی دو کشور بودند که با ترکیب آنها به فرمی شامل نشانه ها دست پیدا کردیم. در کل این پروژه با استناد به فلسفه برخاسته از کشور آلمان(هایدگر،اشلایر ماخر،فروید) در تعریف هنر,نشانه شناسی و همچنین مبانی نظری برخاسته از دو کشور کار تولید اثر به انجام رسید.
یاسر امامی راد بهرام سیاوش پور
هدف از طراحی این مجموعه حفظ و احیای بافت سنتی و فرسوده با ضوابت و استانداردهای مشخص و با توجه به بافت موجود و حول پیرامون اطراف می باشد. در طراحی و خلق اثر این مجموعه تاکید شده بر حفظ تکرار عناصر چند وجهی که تاثیر گذاشته در محله موجود می¬باشد. ما می¬توانیم با خلق اثر موجود این بافت های فرسوده و در حال تخریم را زنده سازی کنیم به طوری که هم از لحاظ معنوی و هم مادی به ارزش آن بیفزایم و مردم را راغب کنیم برای سرمایه گذاری در این نوع بافت های موجود در سراسر کشور. ویژگی این مجموعه فرهنگی باعث شده که افراد زیادتری به این گونه بافتها بیایند و تاثیر بگذارند و ما میتوانیم با طراحی در پلان و نما که خود از بافت موجود الهام گرفتو کمک کنیم که این گونه بافتها مورد حمایت مسولان قرار گیرد که از متروکه ماندن این گونه اثر های گرانبها جلوگیری به عمل آیم.
آریا عسکری شهاب عباس زاده
بحث پیرامون تعریف محیط از جمله مسائل همواره مطرح و مشترک بین رشته های مختلف بوده است. متخصصان هر رشته تعریفی از محیط ارائه داده اند و از انواع محیط های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، فیزیکی و کالبدی نام برده اند. اما نقطه مشترک در همه این تعاریف این است که محیط دربرگیرنده انسان هاست و نمی توان آن را بدون در نظر گرفتن انسان و نیازهای فردی و اجتماعی وی توصیف یا تفسیر نمود. به علت در هم تنیدگی محیط کالبدی و محیط اجتماعی، مولفه های رفتار اجتماعی افراد و احساس امنیت آن ها در فضای اجتماعی رابطه تحت تأثیر عوامل محیطی است.در واقع قابلیت های محیطی به دو صورت مستقیم و غیرمستقیم می تواند بر رفتار فردی و جمعی افراد اثرگذار باشد. این امر به خصوص در مجموعه های مسکونی اهمیت ویژه می یابد. تقویت روابط همسایگی از طریق ساختار فیزیکی محیط می تواند موجب تقویت نظارت افراد بر محیط زندگی خویش شود و علاوه بر افزایش احساس تعلق اجتماعی افراد، احساس تعلق مکانی را نیز در ایشان افزایش دهد. در این پژوهش با توجه به اهمیت خانه و خانواده از یک سو و اهمیت تأمین نیازهای اجتماعی انسان از سوی دیگر، سعی می شود که با دیدگاهی بین رشته ای به مقتضیات اجتماعی و کالبدی یک مجموعه همسایگی که بتواندتقویت کننده تعاملات اجتماعی مطلوب باشد، پرداخته شود. در واقع وجوه اشتراک محیط اجتماعی افراد با محیط کالبدی کلید یافتن راهکارهای اصلی جهت پاسخگویی به نیازهای اجتماعی افراد در یک محیط زندگی مطلوب جهت آسایش افراد است.