نام پژوهشگر: هما زنجانی زاده
علیرضا جمالی منش بهزاد قنسولی
در طی یک قرن اخیر، ترجمه بی شک در تحول فرهنگی و اجتماعی جامعه ی ایران نقشی کلیدی ایفا کرده است. در سال های گذشته، مترجمان ایرانی، در حوزه های مختلف علمی و فرهنگی، فعالیت های چشمگیری انجام داده اند. این فعالیت ها به امروزی شدنِ جامعه ی ایرانی کمک شایانی کرده است. ترجمه ی گنجینه های علمی، فرهنگی و هنریِ سایر کشورها، زمینه ساز آشنایی جامعه ی ایرانی با آخرین تحولات و دستاوردهای جهان و نیز شکل گیری موسسات و نهادهای اجتماعیِ نوین مانند مجلس، بیمارستان، دانشگاه، مطبوعات، رادیو و تلویزیون و دیگر گونه های فرهنگی و اجتماعی شده است. به گفته ی حق شناس: «ترجمه در نوسازی فرهنگ ما در طول یکی دو قرن گذشته و در پردازش شکلی که این فرهنگ اینک به خود گرفته سهم به سزایی داشته است. گزافه نیست اگر بگوییم نقش ترجمه در جهت گیری فرهنگ ما در عصر جدید نیز به مراتب تعیین کننده تر از نقش جریان های دیگری بوده است که به نحوی در این ماجرا موثر بوده اند؛ مثل اعزام دانشجو و کارآموز به خارج، دعوت استاد و متخصص و مشاور به داخل کشور، تأسیس کارگاه و کارخانه و مراکز کارآموزی به منظور انتقال تجربه در زمینه های علم و تکنولوژی، تماس مستقیم با جهان جدید به قصد کسب علم و فلسفه و ادب و هنر نوین یا به قصد آشنایی با رسم و راه و سنت وآیین آن جهان، و مانند این ها» (1382: 207). مترجمان ایرانی در آشنایی جامعه ی ایران با فرهنگ و زندگی اجتماعیِ مدرن، سهم به سزایی داشته اند. اگر نگاهی گذرا به تحولات جامعه ی ایران در صد سال اخیر بیفکنیم، بی شک درخواهیم یافت که بسیاری از تحولات و نوآوری هایی که در عرصه ی علم، ادبیات، فرهنگ، فن آوری، هنر و فلسفه رخ داده است، ثمره ی آشنایی جامعه و مردم ایران با دانش و فرهنگ دیگر کشورهای جهان است. برای مثال، ترجمه ی آثار ادبی در خلق ژانرهای ادبی و ارائه ی الگوهای سبکی به آن دسته از نویسندگان ایرانی که به دنبال جای گزینی، برای گونه های سنتی ادبی بودند، تأثیر به سزایی داشته است. به باور اسلامی: «ترجمه ی آثار گویندگان و نویسندگان مغرب زمین، در شیوه ی نگارش و بینش ادبی ایران بالطبع موثر واقع شده. مغلق نویسی و حاشیه پردازی و اطناب که مانند علف های هرزه ای بر دست و پای نثر دوره ی قاجار پیچیده بود، اندک اندک بر افتاد» (1343: 7). ترجمه ی آثار غربی در ایران نه تنها موجب پدید آمدن سبک های ادبی جدید شده است، بلکه در گشودن افق های فکری و فرهنگی جدید نیز نقشی اساسی ایفا کرده است. آشنایی ایرانیان با فلسفه ی غرب از طریق ترجمه و تألیف کتاب ارزشمند سیر حکمت در اروپا آغاز شد. به دنبال ترجمه ی این اثر بود که اندیشه های فلسفیِ غربی به تدریج، در کنار فلسفه ی اسلامی و فلسفه-ی کلاسیک ایرانی- اسلامی، در جامعه ی ما مطرح شد. درک نقش اجتماعی ترجمه در دگرگونی فرهنگی جامعه ی ایرانی، مستلزم بررسی جنبه های مختلف دگرگونی های حوزه-ی هنر، ادبیات، فلسفه، علوم و فن آوری است. تا جایی که نگارنده ی این سطور آگاه است، سرگذشت تأثیر ترجمه در دگرگونی های فرهنگی جامعه ی ایران، هنوز نوشته نشده است؛ از همین روی به سختی می توان با اطمینان خاطر درباره ی این حوزه سخن گفت. با وجود این، می توان به صراحت بیان کرد که بسیاری از کتاب هایی که امروزه در مقاطع مختلف تحصیلی در ایران تدریس می شوند، کتاب های ترجمه شده هستند. هر چند این امر موجب تأسف است، در کشورهایی، چون ایران، که تألیف اصیل در حاشیه قرار دارد ترجمه امری اجتناب ناپذیر و از جایگاهی مرکزی برخوردار است. به گفته ی کیوانی: «ما تا تألیف اصیل نداریم از ترجمه ناگزیریم، چون از طرفی خواستار اندیشه ها و اندیشیده های دیگر ملت هاییم و از طرف دیگر چون خودمان مبتکر علوم و فنون جدید نیستیم مجبوریم بخشی از نیازهای فکری و علمی خود را از طریق ترجمه برآورده سازیم» (1383: 46-57). امروزه، نه تنها ایران بلکه چین و بسیاری از کشور های در حال توسعه نیز برای جبران عقب ماندگی ها و دست یابی به علوم و فنون جدید به ترجمه روی آورده اند و از همین روست که در این کشورها ترجمه از جایگاهی مرکزی برخوردار است. نکته ی مهمی که نباید از نظر دور داشت این است که روند یک سویه ی انتقال دانش و فن آوریِ غیرِ بومی نمی تواند تا ابد ادامه داشته باشد. تا زمانی که ما در مسیر تولید دانش اصیل گام نگذاریم، در دنیای دانش و فن آوری حرفی برای گفتن نخواهیم داشت. از همین روی، توجه به ترجمه و گرامیداشت آن، گاهی ترجمه را در موقعیتی متناقض قرار می دهد. این موقعیت متناقض از احساس تأسف و نیز ناکامی ما در دست یابی به اندیشه، هنر و دانش اصیل نشأت می گیرد. گاهی نیز شاهد آن هستیم که منتقدان مدرنیته ی ایرانی، روشنفکران و حتی دانشگاهیان، با زبانی انتقادی و تند و به صورتی کنایه آمیز، از واژه ی «تفکر ترجمه ای» نام می برند. مراد از تفکر ترجمه ای، تفکری است که خود نمی تواند ، به نحوی خلاقانه، دانش، بینش یا منِشی اصیل بیافریند و صرفاً از راه برگردان یا گرته برداری از دانش، بینش و منِش «دیگری» خود را سیراب می سازد. به گفته ی ملانظر: «رهبر معظم انقلاب اسلامی در تاریخ 3 مهر سال 1381 در دیدار برگزیدگان کنکور و المپیادها با ایشان طی سخنانی ضمن اینکه اهتمام به تولید علم را وظیفه ی اصلی اندیشمندان و استعدادهای فکری کشور خواندند به مشکلی به نام «معضل ترجمه» و «تفکر ترجمه ای» که گریبان جامعه ی علمی را گرفته است اشاره کردند: مشکلی که از 150 سال پیش و از ابتدای ورود علم جدید به کشور، گریبانگیر جامعه شده است معضل ترجمه و تفکر ترجمه ای است، چرا که بر اساس این نگرش، جرأت ایجاد فضای علمی از جامعه سلب می شود و به علت رواج اندیشه ی ترجمه ای در میان نخبگان، فرهنگ، اخلاق، و عقاید سیاسی بیگانگان نیز وارد کشور می شود» (1383: 43-54). تألیف اصیل مستلزم اندیشیدن و تولید فکری اصیل است و اهمیت آن بر هیچ کس پوشیده نیست، اما نباید و نمی توان این گونه اندیشید که مسببین عدم توسعه ی علمی و فرهنگی جامعه ی ایرانی ترجمه و مترجمان هستند؛ چرا که ناتوانیِ ما در تولید علم، فکر و فرهنگ، نه در فرهنگِ ترجمه ای ما بلکه در مشکلاتی، ریشه دارد که نهادهای مولد علم، فرهنگ و فن آوری در طی دو قرن گذشته با آن دست به گریبان بوده اند. برای مثال، نبود آزادی بیان و اندیشه، ضعف تفکیک پذیری نهادیِ نهادهای تولید کننده ی علم، فرهنگ و هنر، عدم استقلال این نهادها، ضعف در روند عمومی توسعه ی اقتصادی و اجتماعی و بسیاری از عوامل دیگر مانع از دست یابی جامعه ی ایرانی به تولیدات و تألیفات اصیل شده است. حسینی بهشتی در مصاحبه ای با نشریه ی کتاب هفته در مطلبی با عنوان «نیازمند نهضت ترجمه هستیم» چنین اظهار می کند: «متأسفم از اینکه بگویم کشور ما نه تنها فاصله ی زیادی با کشور های پیشرفته اروپایی دارد، بلکه از کشورهای منطقه نیز بسیار عقب است. البته این بر مبنای ناامیدی نیست اما معتقدم یک تلاش جدی و سازمان یافته لازم است؛ به خصوص تلاش هایی که ما را در فهم جهان معاصر خودمان و مباحث گوناگونی که در محافل آکادمیک و روشنفکری دنیا رایج است، یاری کند؛ نوعی نهضت ترجمه مانند آنچه در اواخر حاکمیت بنی امیه و اوایل خلافت بنی عباس در تمدن اسلامی رخ داد. این البته لازمه اش یک سازمان دهی اساسی به وضعیت ترجمه در ایران است و دوری و پرهیز از غیر حرفه ای کار کردن در این زمینه که حتی دامان بسیاری از مترجمان و متخصصان قابل تکیه را هم آلوده است. ما نیاز به پرداخت بهای لازم برای تولید فکری و علمی داریم که متأسفانه دستگاه های مربوطه بسیار کم توجه هستند. بیشتر بودجه های آموزشی و تحقیقاتی صَرف کارهای نمایشی و صرفاً برای پر کردن کارنامه مسئولان مربوطه است و آن دسته از محققان و مترجمان و نویسندگانی که در کشور ما بخواهند کار جدی انجام دهند، در برابر این دو واقعیت تلخ دو راه بیشتر ندارند. یا باید به آلوده شدن در فعالیت های نمایشی تحت عنوان پژوهش و تحقیق تن دهند یا به-طور کلی از بهره بردن از امکانات، بودجه ها و هزینه هایی که اساساً قرار است ملی و در اختیار همه ی شهروندان واجد شرایط باشد قطع امید کنند»(1381: 10). بررسی پدیده ی فرهنگی ترجمه و سهم مترجمان و ترجمه هایشان در توسعه ی علمی و فرهنگی کشور مستلزم نگرشی واقع-بینانه است. اگر دانش مغرب زمین و یافته های نوین علمی و فرهنگی از طریق مترجمان منتقل نمی شد، وضعیت جامعه ی ایرانی در زمینه ی توسعه ی علمی و فرهنگی بسیار تأسف بارتر از وضعیت کنونی می بود، چرا که دانش و فن آوری های جدید خاستگاه غربی دارند. امروزه، حرکت گام به گام با کاروان جهانی علم و معرفت مستلزم سازگاری و آشنایی جامعه با مبانی، اصول و تحولات این کاروان است. ترجمه، رسانه ای برای انتقال دانش، فن آوری و فرهنگ دنیای جدید است. به رغم ضعف-ها و کاستی های موجود در فرایند ترجمه در ایران معاصر، نهاد ترجمه در مقایسه با سایر نهادهای فرهنگی در انجام وظیفه ی خود از موفقیت بیشتری برخوردار بوده است. کارکرد نهاد ترجمه در حقیقت نوعی گفت و گوی فرهنگی میان «خود» و «دیگری» است. گاه این «دیگری» یا «دگربود»، یونان، گاه جهان عرب، و گاه غرب بوده است. درکِ دگربودی که از طریق ترجمه شکل می گیرد، نیازمند بررسی های دقیق است. با وجود این، آنچه بر اساس یک تحلیل کلی می توان گفت این است که دیگریِ شکل گرفته از راه ترجمه تابع مناسبات کلیِ اجتماعی و سیاسی ایران با جهانِ غرب یا جهان عرب بوده است. عوامل شکل-گیری نهاد ترجمه را در تاریخ باید جستجو کرد. این نهاد در همه ی جوامع، ازجمله جامعه ی ما، پدیده ای است که در یک بازه-ی زمانی طولانی شکل گرفته است. در تاریخ ایران، ترجمه از دیرباز تا به امروز، در مقام یک رسانه، در انتقال مفاهیم علمی، فرهنگی و هنری فرهنگ ها و ملل مختلف، رسالت مهمی بر عهده داشته است. رویدادها و عوامل متعددی چون جنگ های ایران و روسیه و پیامد های مختلف آن، ورود صنعت چاپ به ایران، اعزام دانشجو به اروپا، تأسیس دارالفنون و دستگاه مترجمان دولتی در دوران حکومت ناصری، تأسیس نهادهای جدید علمی و آموزشی در دوران حکومت رضا شاه، آغاز به کار بنگاه نشر کتاب و موسسه ی انتشارات فرانکلین و ... در فرایند نهادینه شدن ترجمه در ایران نقش مهمی داشته اند. مهم ترین ویژگی نهاد ترجمه در سه دهه ی اخیر در جامعه ی ایران، واگذاری حق انتشار آثار ترجمه شده به بخش های خصوصی است. ترجمه یک نهاد است چرا که 1) ریشه در تاریخ دارد و در یک بستر تاریخی طولانی شکل گرفته و توسعه یافته است، 2) نهاد ترجمه مانند هر نهاد دیگر اجتماعی، در پاسخ به بخشی از نیازهای واقعی جامعه به وجود آمده است و 3) ترجمه مانند سایر نهادهای اجتماعی با کلیت زندگی و حیات اجتماعی و فرهنگی در تعامل است؛ به زبان ساده تر، شناخت کارکردها، تأثیرات و جایگاه ترجمه در زندگی اجتماعی، مستلزم شناخت نسبت هایی است که میان ترجمه و فن آوری، حیات سیاسی، حیات فرهنگی و هنری، حیات اقتصادی و سامانِ اجتماعی برقرار است. با توجه به ویژگی های ذکر شده، یعنی جنبه ی تاریخی، جنبه-ی کارکردی و پیوند با کلیت نظام اجتماعی، می توان گفت که ترجمه یک نهاد اجتماعی است و نمی توان آن را نوعی فعالیت فرهنگی منفرد و مجزا از جامعه در نظر گرفت. در قرن بیست و یکم نقش کلیدی ترجمه در تعاملات میان فرهنگی بیش از هر زمان دیگری نمود یافته است. آمارهای ارائه شده از سوی سازمان های بین المللی نشان می دهند که از آغاز قرن بیست و یکم، میلیون ها نفر در سرتاسر جهان سرزمین مادری خود را ترک و به دیگر کشورها مهاجرت کرده اند. خفقان سیاسی، جنگ های داخلی و خارجی، حکومت های سرکوبگر، قحطی و بحران های اقتصادی از جمله عواملی هستند که موجب مهاجرت های گسترده و بی سابقه در این دوران شده اند. میلیون-ها انسان در سرتاسر جهان، به امید آغاز یک زندگی جدید زادگاه، زبان و فرهنگ خود را رها کرده اند. در چنین شرایطی لزوم آشنایی با فرهنگ های متفاوت و گذر از مرزهای زبانی و فرهنگی بیش از هر زمان دیگری احساس می شود. امروزه با مطرح شدن روند جهانی سازی، توسعه ی فن آوری ارتباطات و گسترش تعاملات میان ملت ها، ترجمه به امری اجتناب ناپذیر تبدیل شده است. در گذشته، ترجمه عمدتاً در انحصار طبقه ی خاصی از جامعه- اشراف و درباریان- بود، اما در جوامع امروزی، گسترش تعاملات میان فرهنگی، افزایش بی سابقه ی مهاجرت ها، توسعه ی فن آوری هایی مانند اینترنت، ماهواره، تلویزیون، رادیو و مطبوعات، و بسیاری از عوامل دیگر سبب شده است تا ترجمه به متن جامعه وارد شود. امروزه، هیچ جامعه ای نمی تواند به صورت تافته ای جدا بافته یا جزیره ای دورافتاده به حیات خود ادامه دهد. نهاد ترجمه پاسخ گوی بخشی از نیازهای جامعه ی مدرن است؛ نهادهای دیگری نیز در پاسخ گویی به این نیازها سهیم هستند، اما بی تردید، ترجمه یکی از اساسی ترین نهاد های اجتماعی است. به باور نگارنده، اکنون زمان آن فرا رسیده است تا به ترجمه به چشم یک نهاد اجتماعی بنگریم، و ابعاد، کارکردها، نقش ها، مشکلات، دگرگونی ها و چالش های این پدیده ی فرهنگی و اجتماعی را با دقت و حساسیت بیشتری واکاوی کنیم. یکی از کاستی های موجود در زمینه ی ترجمه در جامعه ی ایران، نادیده انگاشتن نقش اجتماعی و فرهنگی ترجمه و کنشگران درگیر در فرایند ترجمه است. بسیاری از موضوعات و مسائل مرتبط با جامعه شناسی ترجمه، از جمله تأثیر پدیده ی ترجمه بر زبان فارسی، تأثیر تحولات پیش آمده در حوزه ی زبان فارسی بر انگاره ها و الگوهای فرهنگی جامعه ی ایران، انسان شناسیِ ترجمه و مباحث مرتبط با مطالعه ی روابط فرهنگی میان ملت ها به ندرت مورد بحث و بررسی قرار گرفته اند. بی اغراق می توان گفت در زمینه ی شناخت ترجمه از دیدگاه جامعه شناختی هنوز در ابتدای راه هستیم .شناخت ابعاد اجتماعی پدیده ی ترجمه، نیازمند پژوهش-های منسجم و سامان مند و همکاری جامعه شناسان و مترجمان با یکدیگر است. در چند سال گذشته تلاش ترجمه پژوهان اروپایی برای واکاوی ترجمه از دیدگاه جامعه شناختی و قلمداد کردن ترجمه به مثابه یک کنش اجتماعی افق های فکری و پژوهشی جدیدی در عرصه ی مطالعات ترجمه گشوده است. در کتابی که پیش روی شماست، ترجمه پژوهان علاقه مند به واکاوی ترجمه از دیدگاه جامعه شناختی، برخی از مفاهیم کلیدی و مسائل اساسی حوزه ی نوپای جامعه شناسی ترجمه را واکاوی کرده اند. یکی از اهداف اصلی نویسندگان مقالات این کتاب، بررسی نقش جامعه-شناسان بزرگی چون پیر بوردیو، برونو لاتور، برنارد لایر و نیکلاس لومان در شکل گیری چارچوب نظریِ جامعه شناسی ترجمه است. نویسندگان مقالات این کتاب با وام گرفتن برخی از روش شناسی های رشته ی جامعه شناسی و ادغام این روش شناسی ها با حوزه ی مطالعات ترجمه کوشیده اند برخی از مقوله های تثبیت شده ی رشته ی مطالعات ترجمه را به چالش بکشند و اصول به ظاهر بدیهی و ریشه دار این رشته را از نو تعریف کنند. مقاله های گوناگون این کتاب؛ نقش اجتماعیِ ترجمه، تأثیرات این پدیده بر خرده نظام های گوناگون جامعه، جایگاه مترجم در حوزه ی نوپای جامعه شناسی ترجمه و تأثیرات نظریه ها و دیدگاه های بوردیو، لومان و لاتور بر این حوزه ی نوپا را مورد بحث و بررسی قرار داده اند. در ادامه ی این نوشتار مقاله های این کتاب را به صورت گذرا بررسی خواهیم کرد. بخش نخست این کتاب، یعنی گفت و گو بر سر جایگاه مترجم در جامعه شناسی نوظهور ترجمه، با مقاله ای از اِریک پرانچ آغاز شده است. پرانچ در مقاله ی خود «کشیشان، شاهزادگان و طرد شدگان: بنای میدان حرفه ای ترجمه» سیمای مترجم از روزگار دور تا به امروز را واکاوی کرده است. پرانچ در این مقاله جایگاه و شأن مترجم در نظریه و عمل ترجمه در ادوار مختلف تاریخی را به طور مبسوط شرح داده است. تاریخچه ی ترجمه حاکی از آن است که نگاه جامعه به مترجمان از دیرباز تا به امروز نگاهی دوگانه بوده است. به بیان ساده تر، جامعه گاهی به مترجم به چشم یک «نابغه» نگریسته و گاهی او را یک انسان فداکار و ناشناس قلمداد کرده است. پرانچ در مقاله ی خود، دلایل تاریخی، اجتماعی و فرهنگی این نگاه دوگانه را واکاوی کرده است. افزون بر این، پرانچ در مقاله ی خود سیمای مترجم در آثار متعدد تألیف شده در عرصه ی مطالعات ترجمه را بررسی کرده و نقش ترجمه پژوهان در ایجاد و تداوم این برداشت های گمراه کننده و دیرپا را آشکار ساخته است. تئو هرمانز در مقاله ی خود «ترجمه، تنش و طنین» به حضور و نقش مترجم در فرایند تولید ترجمه «پایان» می دهد. هرمانز در این مقاله متن به مثابه محصول فرایند ترجمه را در کانون توجه خود قرار می دهد و با استفاده از نظریه ی نظام های اجتماعی نیکلاس لومان و پژوهش های اخیر انجام شده در عرصه ی مطالعات ترجمه، نقش مترجمان در جامعه را به طور کامل بررسی می کند. به باور هرمانز، بررسی ترجمه از منشور نظریه ی نظام های اجتماعی لومان و قلمداد کردن ترجمه به مثابه یک نظام اجتماعی (و به بیان دقیق تر به مثابه یک نظامِ اجتماعیِ مستقل و در عین حال دگر پِیرو ) زمینه ی مساعدی برای دگرگون ساختن روش شناسی های رایج در مطالعات ترجمه فراهم می کند و به همین دلیل پژوهشگران باید در پژوهش های جاری خود بیشتر به این مفاهیم توجه کنند. یکی از مفاهیم کلیدی مقاله ی هرمانز « مشاهده ی مرتبه ی دوم» نیکلاس لومان است. این مفهوم نحوه ی مشاهده ی مشاهده گر را آشکار می کند: در بافتار ترجمه، هنگامی که یک مترجم یک اثر ترجمه شده را دوباره ترجمه می کند، این کنش او در حقیقت «مشاهده ی مرتبه ی دوم» ترجمه های موجود از آن اثر است. جان هیلبرون و گیسل ساپیرو نیز در مقاله ای با عنوان «طرحواره ی جامعه شناسی ترجمه: مسائل کنونی و چشم اندازهای آینده» کوشیده اند بر مبنای مفاهیم کلیدی نظریه ی میدان های پیر بوردیو نقش اجتماعی منتقدان و مترجمان را از دیدگاه جامعه-شناختی واکاوی کنند. این دو ترجمه پژوه در مقاله ی خود سهم رشته ی جامعه شناسی در پاسخ گویی به مسائل اجتماعی ترجمه را بررسی کرده اند. هیلبرون و ساپیرو مدعی اند که در این مقاله از پژوهش های جامعه شناختی- ترجمه شناختیِ برگرفته از دیدگاه ها و مفاهیم بوردیو نمایی کلی و نظام وار به دست داده اند. نویسندگان این مقاله با بررسی فضای اجتماعی حاکم بر فرایند ترجمه ی آثار ادبی و به کارگیری ایده ها و مفاهیم گوناگون (برای مثال مفهوم سرمایه ی ادبی پاسکال کازانوا) این امکان را برای ما فراهم می آورند تا روابط قدرت موجود میان گروه های زبانی و سلسله مراتب بین المللی زبان ها را بهتر درک کنیم. این دو ترجمه پژوه با استفاده از پارامترهای خاص، توانسته اند میدان دریافتِ ترجمه و کنشگران و نهادهای گوناگون درگیر در فرایند شکل گیری این میدان را واکاوی کنند. مایکلا وولف نیز در مقاله ای با عنوان «میدان ترجمه: خط مرزی مذاکره میان پیر بوردیو و هومی بهابها» کوشیده است تا به یکی از نیازهای نوظهور عرصه ی پژوهش های جامعه شناختی ترجمه پاسخ گوید. وولف نیز مانند بسیاری از پژوهشگران دیگر بر اهمیت و نقش کلیدی آثار بوردیو در پیدایش جامعه شناسی نوپای ترجمه تأکید کرده است. به باور وولف ابزارهای روش شناختی بوردیو برای تشریح و مفهوم سازی میدان ترجمه چندان مناسب نیستند. وولف در مقاله ی خود نقص های اصلی ابزارهای روش شناختی بوردیو را بررسی کرده و با استفاده از مفهوم فضای سوم هومی بهابها کوشیده است تا این نقص ها را برطرف سازد. به باور وولف، مفهوم فضای سوم هومی بهابها احتمالاً ما را قادر خواهد ساخت تا ماهیت بی ثبات فرایند ترجمه را (صرف نظر از کارکرد ترجمه و میزان سرمایه های گوناگون مترجمان در یک جامعه و فرهنگ خاص و در یک زمان معین) تجزیه و تحلیل کنیم. بخش سوم این کتاب یعنی «بازنمایی میدان ترجمه: موضوعات و مسائل مرتبط با شیوه و عمل ترجمه» با مقاله ای از میرِلا آگورنی آغاز می شود. آگورنی در مقاله ی خود « تعیین موقعیت نظام ها و افراد در مطالعات ترجمه»، بستری مساعد و ارزشمند برای گسترش پژوهش های جامعه شناختی در عرصه ی مطالعات ترجمه فراهم کرده است. ابزار اصلی آگورنی در این پژوهش محلی گرایی است. به گفته ی آگورنی مفهوم محلی گرایی واسطه ایی است میان نظام ها و افراد. به باور آگورنی نظام ها و افراد را دیگر نمی توان دو قطب مخالف یکدیگر قلمداد کرد. رویکردهای پژوهشی مبتنی بر مفهوم محلی گرایی از ترجمه و فعالیت-های مرتبط به آن دیدگاه جدیدی به دست می دهند. در این دیدگاه، ترجمه در محیط خاص شکل گیری اش بررسی می شود. این دیدگاه جدید نه تنها ما را از به کار گیری احکامی نظیر« ترجمه ی درست و ترجمه ی نادرست» بی نیاز می کند، بلکه در سطح روش شناختی نیز تضاد موجود میان رویکردهای توصیفی و رویکردهای توضیحی و یا تضاد موجود میان رویکردهای کمی و رویکردهای کیفی را از میان می برد. مقاله ی هلن بوزلین «فرایند شکل گیری ترجمه» اساساً مبتنی بر نظریه ی کنشگر- شبکه ی برونو لاتور، فیلسوف و انسان-شناس فرانسوی است. به باور بوزلین به ترجمه باید به چشم یک فرایند نگریست. بوزلین مدعی است که با اتخاذ چنین رویکردی (یعنی قلمداد کردن ترجمه به مثابه یک فرایند) می توان زوایای پنهان مراحل بی شمار و گوناگون فرایند ترجمه (از جمله روند گفت و گوها و مذاکرات کنشگران گوناگون درگیر در فرایند ترجمه و روند رد و بدل شدن اسناد مربوط به قراردادها، مکاتبات و نامه ها میان این کنشگران) را آشکار کرد. بوزلین در مقاله ی خود نظریه ی کنشگر شبکه ی برونو لاتور را با روش های گوناگون قوم نگاشتی پیوند داده است. از نظر روش شناختی، بوزلین با اتخاذ این رویکرد جدید توانسته است مراحل گوناگون فرایند شکل گیری آثار ترجمه شده را از نزدیک دنبال و ثبت و ضبط کند. با نگاهی گذرا به رویکردهای چندگانه ی ارائه شده در زمینه ی مفهوم سازی جامعه شناسی ترجمه، درخواهیم یافت که نیاز پیوند دادن دیدگاه های پژوهشی گوناگون به یکدیگر از طریق مفاهیم پیوندساز، نیازی ضروری و فوری است. اَندرو چسترمن نیز در اثر خود، « مفاهیم میانجی در حوزه ی جامعه شناسی ترجمه» ، در سطحی کلان تر بر ضرورت به کارگیری مفاهیم میانجی تأکید کرده است. به باور چسترمن، حوزه ی مطالعات ترجمه تا به امروز مجموعه ای از بن نگره ها- بن نگره های زبان شناختی، فرهنگی، شناختی و به تازگی بن نگره ی جامعه شناختی- را پشت سر گذاشته است. چسترمن در این مقاله، مفاهیمی نظیر عادتواره، عمل ترجمه، و عِلیّت را در کانون توجه خود قرار داده و مفهوم ارائه شده از سوی اِوارد.اٌ. ویلسون یعنی"conscilience" را نیز شرح داده است. ویلسون این مفهوم را در معنایی جدید و برای اشاره به وحدت و یکپارچه شدن دانش بشری به کار برده است. از قرار معلوم این مسأله در عرصه ی مطالعات ترجمه، یعنی در عرصه ای که هنوز به دنبال یافتن شیوه ای بهتر و کارآمدتر برای واکاوی روابط موجود میان متن ها، زبان ها، فرهنگ ها، جوامع و افراد است، از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد. دانیل سیمئونی در بخش پایانی این کتاب (یعنی «بنای جامعه شناسی ترجمه: نمای کلی و چشم اندازها») و در مقاله ای با عنوان «فضای میان جامعه شناسی و تاریخ: روش در بافتار و در عمل» با ایجاد ارتباط میان دگرگونی های رشته های تاریخ و جامعه-شناسی و تحولات حوزه ی مطالعات ترجمه، آگاهی ما درباره ی برخی از مسائل جامعه شناختی ترجمه (برای مثال دلایل به تأخیر افتادن واکاوی ترجمه از دیدگاه جامعه شناختی) را افزایش می دهد. سیمئونی در این مقاله از طریق واکاوی نخستین ترجمه ی کامل نمایشنامه ی ژولیوس سزار به زبان ایتالیایی (1756) - این نمایشنامه که یکی از آثار برجسته ی شکسپیر محسوب می شود نخستین بار توسط دومینیکو والنتینی به طور کامل به زبان ایتالیایی ترجمه شده است- دیدگاهی جدید برای واکاوی ترجمه پیشنهاد کرده است. این دیدگاه بر خلاف دیدگاه هایی که چگونگی گزینش هنجارها را متأثر از کلان بافت ترجمه می دانند، معطوف به خردبافت ترجمه (یعنی عادتواره و روند خاص اجتماعی شدن مترجم) است. بیشتر مقاله های این کتاب با محوریت مفهوم «جامعه شناسی ترجمه» نوشته شده اند. مسائلی که در هنگام قلمداد کردن ترجمه به مثابه یک کنش اجتماعی و میانکنش نمادین مطرح می شوند سبب شده اند تا بیشتر مقاله های این کتاب به مفهوم «جامعه-شناسی ترجمه» به چشم یک دانش واژه ی زبرنام نگاه کنند. بازتاب اتخاذ «دیدگاه اجتماعی» نسبت به مفاهیم ترجمه به طور کلی و فرایند ترجمه به طور خاص را در دانش واژه ی «مطالعات جامعه شناختی ترجمه» می توان دید- این دانش واژه از سوی سیمئونی پیشنهاد شده است. دانیل سیمئونی از رهگذر مقایسه ی روند تحول و تکامل تاریخ و جامعه شناسی با مطالعاتِ اخیرِ انجام شده در زمینه ی ترجمه، پیشینه ی نگرش های جامعه شناختی در عرصه ی مطالعات ترجمه را تشریح کرده است. یوس گمبیر، از سوی دیگر، دانش واژه ی «ترجمه شناسی اجتماعی» را ابداع کرده است. این دانش واژه ی جدید بر تأمل جامعه-شناختی درباره ی روند تحولِ تاریخیِ مطالعات ترجمه و واکاوی عرصه ی مطالعات ترجمه دلالت می کند. همان طور که مشاهده می کنید، دانش واژه هایی که در عرصه ی مطالعات ترجمه به کار می روند کاملاً ناسازگار و متناقض اند. گذشته از این، خود عرصه ی جامعه شناسی ترجمه نیز هنوز در حال «شکل گیری» است. از قرار معلوم، درکِ بهترِ نقش اجتماعیِ ترجمه و مطالعات ترجمه، در گرو دست یافتن به بینش های دقیق تر و عمیق تر است. در صورت دست یافتن به این بینش ها می توانیم نقشه ی مفهومی عرصه ی پژوهشی «جامعه شناسی ترجمه» و «جامعه شناسی مطالعات ترجمه» و دانش واژه های خاص این دو عرصه را تعیین کنیم. ترجمه ی کتاب «بنای جامعه شناسی ترجمه» گامی است در جهت آشنا ساختن ترجمه پژوهان ایرانی با آخرین پژوهش ها و تحولات صورت گرفته در حوزه ی نوپای جامعه شناسی مطالعات ترجمه در اروپا. افزون بر این، استادان محترم می توانند از این کتاب به عنوان کتابی آموزشی در دوره ی کارشناسی ارشد رشته ی مطالعات ترجمه (به ویژه در درس«فرهنگ و جامعه شناسی در ترجمه») استفاده کنند. منابع و مراجع آرین پور، یحیی، (چاپ سوم1372)، از صبا تا نیما، تهران: انتشارات زوار. اسلامی، محمد علی، (1343)، «تأثیر اروپا در تجدد ادبی در ایران»، مجله ی راهنمای کتاب، سال هفتم. سیار، غلامعلی، (1369)، «نگاهی به وضع ترجمه در ایران»، مجله ی آینده 10: 114-124. حاج محمدی، زهرا، (1381)، «بنیاد نظری سیاست در جوامع چند فرهنگی در گفت و گو با دکتر سید علیرضا بهشتی: نیازمند نهضت ترجمه هستیم»، مجله ی کتاب هفته 10:69. حق شناس، علی محمد، (1382)، زبان و ادب فارسی در گذرگاه سنت و مدرنیته، تهران: نشر آگه. صفوی، کورش، (1371)، هفت گفتار درباره ی ترجمه، تهران: کتاب ماد (وابسته به نشر مرکز). کیوانی، مجدالدین، (1384)، «بحران ترجمه در ایران»، مجله ی کتاب ماه، ادبیات و فلسفه، اسفند و فروردین: 46-57. گی، روشه، (1388)، مقدمه ای بر جامعه شناسی اجتماعی- جلد اول- کنش اجتماعی، ترجمه ی دکتر هما زنجانی زاده اعزازی، تهران: انتشارات سَمت. لطفی پور ساعدی، کاظم، (1371)، درآمدی بر اصول و روش ترجمه، تهران: مرکز نشر دانشگاهی. ملانظر، حسین، (1383)، «نهضت ترجمه»، مجله ی مطالعات ترجمه 6: 43-54. یارمحمدی، لطف الله، (1372)، شانزده مقاله در زبانشناسی کاربردی و ترجمه، شیراز: انتشارات نوید.
سجاد نامور محمد جواد زاهدی
سیر جرایم در جامعه روند پر شتابی به خود گرفته و انجام اقداماتی برای پیشگیری در این زمینه ضروری است. از جمله این جرایم که در استان خراسان شمالی به یک مسئله اجتماعی تبدیل شده، شرارت می باشد. در برخورد با شرارت اولین اقدام متوجه پلیس می شود. در این تحقیق بررسی شده است که آیا پلیس خراسان شمالی از طریق برخورد با شرارت در سال های 1385 تا 1389 توانسته است از بسیاری نابهنجاری های دیگر که در آینده بروز خواهند کرد، پیشگیری نموده و امنیت را برای جامعه به ارمغان آورد. هدف از بررسی موضوع با استفاده از نظریه آشفتگی اینست که با شناسایی وتقویت الگوهای رفتاری وساختاری مناسب(فراکتال های اجتماعی زیبا) از کوچکترین جزء جامعه تا کل آن، می توان جامعه را به سمت پیشرفت وزندگی بهتر(آشفتگی اجتماعی پیش رونده) هدایت نمود. روش انجام این تحقیق ازطریق تحلیل ثانوی آمار وقوع و کشف شرارت در سال های 1385 تا 1389 می باشد. در نتیجه تحقیق مشاهده می شود پلیس خراسان شمالی با همکاری سایر سازمان های متولی امور فرهنگی در برخورد با شرارت(فراکتال های اجتماعی زشت) در سال های 1385 تا 1389 موفق بوده و افزایش امنیت اجتماعی(آشفتگی اجتماعی پیش رونده) بوجود آمده است.
بی بی عفت سرمدی هما زنجانی زاده
تغییر ارزشها در جوامع در حال گذاری چون ایران تحولات وسیع اجتماعی, فرهنگی و سیاسی را در پی خواهد داشت که بستر ساز چالشها , درگیریها و مسائل اجتماعی فراوانی خواهد بود. از رسانه ها نیز به عنوان عوامل مهم و موثر بر این تغییر ارزشی یاد می شود. دانش آموزان متوسطه بعنوان گروه مهم تحت تاثیر این شرایط و نیز آینده سازان جامعه فردا هدف این مطالعه کیفی با عنوان " سنجش ایستار دانش آموزان ناحیه چهار آموزش و پرورش مشهد نسبت به حجاب و عوامل موثر بر آن " می باشند. به این منظور نه تن از دانش آموزان متوسطه این ناحیه که با نمونه گیری" هدفمند و گلوله برفی " انتخاب گردید بودند در تحقیقی کیفی و با رویکردی زمینه ای در مصاحبه ای گروهی متمرکز به همراه پرسشنامه ای تلفیقی تحت مطالعه و بررسی قرار گرفتند. یافته ها حاکی از این است که رسانه هایی چون ماهواره و اینترنت بر ارزشی چون حجاب تاثیر گذار بوده ولی رسانه ی ملی در این زمینه ناموفق عمل نموده است. با این وجود مهمترین عواملی که این سه و نتیجتا ایستار دانش آموز نسبت به حجاب را عمیقا تحت تاثیر قرار می دهند بر طبق یافته های تحقیق نخست پایگاه اجتماعی - اقتصادی دانش آموزان و سپس عملکرد نامناسب , خشن و توهین آمیز نهادهای مختلفی است که به نام ترویج ارزشها در جامعه مشغول بکار می باشند.
علی باغدار دلگشا هما زنجانی زاده
این پایان نامه به بررسی مطالبات اجتماعی زنان در مطبوعات دوره مشروطه پرداخته است. پرداختن به دوره مشروطه از این جهت حایز اهمیت است که این دوره به عنوان یکی از دوره های تجدد گرایی در تاریخ ایران باید مورد بازنگری قرار گیرد. مطبوعات نیز به دلیل مهم ترین منبع اطلاع رسانی وقت بودن نیز نیاز به بررسی دارد. در این پژوهش به مطالبات اجتماعی زنان به عنوان نیمی از افراد حاضر در جامعه پرداخته شده است.
زهرا افضل پور هما زنجانی زاده
چکیده ندارد.
محمدباقر آخوندی هما زنجانی زاده
هدف از این تحقیق بررسی هویت ملی و مذهبی جوانان مشهدی (سن 18-24 سال) و تاثیر روابط اجتماعی بر آن می باشد. که جواب دادن به دو سئوال زیر را دنبال کرده است : -1 میزان پایبندی نظری و علمی جوانان به مذهب و ملیت چقدر است ؟ -2 روابط اجتماعی چه تاثیری بر هویت ملی و مذهبی جوانان دارد؟ بدین منظور تیپ ایده آل هویت ملی و مذهبی ساخته شد. (مجموعا چهار تیپ ایده آل، پایبندی نظری به مذهب ، پایبندی عملی به مذهب ، پایبندی نظری به ملیت و پایبندی عملی به ملیت) فرضیات اساسی تحقیق عبارتند از: نوع روابط اجتماعی جوانان در خانواده، مدرسه، جمع دوستان و اماکن مذهبی و ویژگیهای شخصی و تماشای تلویزیون بر هویت مذهبی و ملی تاثیر مستقیم دارند. روش تحقیق پیماشی و تکنیک جمع آوری از طریق مصاحبه های عمیق و پرسشنامه بوده است . جامعه آماری تمام جوانان (زن و مرد) سن 18-24 سال ساکن مشهد می باشد. نمونه گیری، طبقه ای و تصادفی ساده با حجم نمونه 464 نفر در سطح مناطق ده گانه مشهد می باشد. نتایج بدست آمده عبارتند از: الف) 52 درصد کل پاسخگویان بیش از 60 درصد با تیپ ایده آل هویت مذهبی و 61/8 درصد کل پاسخگویان بیش از 60 درصد با تیپ ایده آل هویت ملی، هماهنگی دارند. همچنین پایبندی نظری به مذهب و ملیت بیش از پایبندی عملی به آنها است . ب) با انجام تحلیل رگرسیونی و تحلیل مسیر داده ها، روشن شد حرکت جوانان و اعضاء خانواده هایشان در مراسم ملی و مذهبی، گفتگو پیرامون مذهب و تایید مستمر آن در خانواده، اهمیت دادن به نظرات خانواده و دوستان، مشورت با خانواده و تماشای برنامه های ایرانی تلویزیون، بر هویت ملی و مذهبی تاثیر مستقیم دارند. همچنین وضعیت اقتصادی جوانان، تماشای فیلم و سریالهای خارجی تلویزیون و تماشای فیلمهای سینمایی از طریق ویدئو و... تاثیر معکوس بر هویت ملی و مذهبی دارند.
مرتضی زین آبادی هما زنجانی زاده
هدف از این تحقیق و بررسی سلسله مراتب ارزشی پدران و پسران خانواده های ساکن شهرستان مشهد و عوامل موثر بر آن می باشد. سوالی که این تحقیق مطرح می کند، چگونگی سلسله مراتب ارزشی پدران و پسران می باشد؟ و آیا پدران در فرآیند اجتماعی شدن بطور کامل ارزشها و سلسله مراتب ارزشی خود را به پسران منتقل می کنند؟ و آیا پسران در مرحله نوجوانی و هویت یابی خود را با پدر خویش همانندسازی می نماید؟ دسته ای از فرضیات تحقیق توصیفی بودند. از قبیل: -1 سلسله مراتب ارزشی پدران و پسران با هم متفاوت بوده است . -2 سلسله مراتب ارزشی پدر و پسر از یک منطقه به منطقه دیگر با هم تفاوت داشته است . -3 میان ارزشهای پدر و پسر تفاوت وجود دارد. -4 ارزشهای پدر و پسر یک منطقه با مناطق مسکونی دیگر تفاوت داشته است . دسته دیگر فرضیات تبیینی بوده اند از قبیل اینکه: -5 عوامل موثر بر سلسله مراتب ارزشی پدر و پسر با هم متفاوت بوده است . -6 ارزشهای پدر ارتباطی با ارزشهای پسر نداشته است . روش تحقیق پیمایشی است و تکنیک جمع آوری اطلاعات مصاحبه بوده است . جامعه آماری تحقیق را در این بررسی خانواده های ساکن مناطق دهگانه شهری شهرستان مشهد می دادند که از این مناطق سه منطقه 1، 8، 4 بعنوان نمونه 131 خانواده و اطلاعات بدست آمده با برنامه spss + pc.3 با در نظر گرفتن سطوح اندازه گیری متغییرهای تحقیق و با استفاده از تحلیلهای آماری آنالیز واریانس یک متغیره و دو متغیره (تحلیل عاملی) و رگرسیون یک متغیره و چند متغیره مورد پردازش و نیکویی بر ارزش آماری قرار گرفتند. در نهایت با استفاده از تحلیل مسیر مدل اثرگذاری متغیر ارزش پدر بر ارزش متناظر پسر را مورد بر ارزش آماری قرار دادیم. نتایج این تحقیق عبارتند از: -1 میان سلسله مراتب ارزشی پدران و پسران در نمونه تحقیق تفاوت وجود دارد. -2 سلسله مراتب ارزشی پدر و پسر در مناطق مسکونی با هم شباهت دارند. -3 میان سلسله مراتب ارزشی پدران و پسران در میان مناطق مسکونی با هم تفاوت وجود داشته است . -4 میان ارزشهای پدران و پسران تفاوت وجود دارد. -5 میان ارزشهای (سیاسی، اجتماعی و مذهبی) پدران و ارزشهای متناظر پسران ارتباط وجود داشته است . -6 سن و منشاء گروهی هیچگونه اثر معناداری بر ارزشهای پسران نداشته است .
عبدالرضا هاشمی هما زنجانی زاده
اختلاف خانوادگی بین زن و شوهر دو منشاء کلی دارد: - عدم آشنایی هر کدام با انتظارات دیگری و عدم توافق بر پذیرش انتظارات (عدم تعادل ساختار خانواده). - عدم پایبندی هر کدام به هنجارها و تخلف از آن (کجروی). نوشته حاضر به بررسی انواع حالات عدم تعادل ساختار نظام اجتماعی خانواده و رابطه آن با کشمکش زن و شوهر می پردازد. همچنین به شرایط تسهیل کننده عدم تعادل ساختار خانواده نیز پرداخته شده است . جامعه آماری بررسی حاضر کلیه خانواده های دانشجویان متاهل دانشگاه فردوسی است که در خوابگاهها ساکن هستند، که در مجموع 80 خانواده بودند و تمام شماری شدند. بررسی به شیوه پیمایشی انجام شده و ابزار سنجش نیز پرسشنامه همراه با پرس وجو می باشد. اطلاعات بدست آمده از طریق پرسشنامه ها در جهت تحلیل ساختار خانواده مورد استفاده قرار گرفت که در نهایت نتایج حاصله نشان داد که انواع عدم تعادل ساختار خانواده غالبا در حد وجود ندارد و کم بودند و کشمکش زن و شوهر نیز در حد خیلی ضعیف بود. از بین شرایط تسهیل کننده عدم تعادل ساختار خانواده نیز فاصله سنی زن و شوهر و فاصله تحصیلی خانواده های زن و شوهر با عدم تعادل ساختار خانواده رابطه معنی داری داشتند.
صمد یعقوبی هما زنجانی زاده
اهداف پایان نامه چنین است : الف - سنجش میزان پذیرش نوآوری در حوزه کار دامداری و بررسی عوامل موثر بر آن به منظور ارائه نتایج حاصل از یافته های این پژوهش به برنامه ریزان بخش ترویج جهادسازندگی جهت کاربرد آن در راه توسعه کشاورزی کشور. ب - علاقه شخصی محقق به موضوع و رضا حسن کنجکاوی و دانش پژوهی.