نام پژوهشگر: حسن سرایی
علیرضا تاجداری حسن سرایی
چکیده ایرانِ معاصر تقریباً در همه ی حوزه ها شاهد انواعی از تعامل عناصر مدرن و سنتی بوده است. در یک قرن گذشته دو انقلاب در ایران اتفاق افتاده است که به نظر می رسد گفتمان های نسبتاً متفاوتی را از این لحاظ مطرح کرده اند. گفتمان های هر انقلاب بیشتر از روی گفتمان های نیروهای سیاسی شریک در آن انقلاب ها قابل شناسایی است. سوال این تحقیق این است که نیروهای سیاسی در انقلاب های مشروطه و اسلامی بیشتر چه گفتمان هایی داشته اند و چرا ؟ به عبارت دیگر، شناسایی گفتمان های این نیروها، و فهم خاستگاه های اجتماعی ظهور این گفتمان ها در سطح نظری، هدف این رساله است. جامعه ی ایران پس از روبرویی با دنیای مدرن آن چنان از آن تأثیر گرفت که می توان تاریخ ایران را به دو دوره ی پیش و پس از تأثیرپذیری تقسیم کرد......
مهدی حمامی نصرآبادی حسن سرایی
چکیده: اهمیت باروری به عنوان مهمترین عامل تغییر در ساخت جمعیت موجب شده تا مطالعات مربوط به باروری، جایگاه ویژه ای را در مطالعات جمعیت شناختی به خود اختصاص دهد. باروری ها برحسب برنامه ریزی به دودسته دو گروه برنامه ریزی شده و برنامه ریزی نشده تقسیم می شوند، بطوری که باروری برنامه ریزی شده به باروری هایی اطلاق می شود که زوجین برای فرزندآوری در همان زمان برنامه ریزی کرده باشند. باروری های برنامه ریزی نشده به دو دسته تقسیم می شود. باروری های ناخواسته که حداقل یکی از زوجین اصلاً نخواسته باشد دیگر فرزندی داشته باشد و باروری های نابهنگام یا بی موقع که حداقل یکی از زوجین خواسته باشد نه در آن زمان بلکه در زمان دیگری حامله شود. در جامعه ی ما اگرچه برنامه های تنظیم خانواده نقش مهمی در کاهش باروری های برنامه ریزی نشده داشته است، اما هم چنان بخش قابل توجهی از باروری ها، برنامه ریزی نشده است. به طوریکه طبق آمارهای سالهای 1368 ، 1375 و 1384 به ترتیب 37 ، 34 و 30 درصد از باروری ها برنامه ریزی نشده بوده است. از آنجا که باروری های برنامه ریزی نشده نقش مهمی در سلامت مادران و کودکان ایفا می کند و هم چنین اثری که روی tfrدارد به عنوان یک مسأله جمعیتی مورد بررسی قرار گرفته است. پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل موثر بر باروری-های برنامه ریزی نشده در بین زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهرستان کاشان انجام پذیرفت. در این پژوهش ضمن بررسی تحولات باروری در کشورهای توسعه یافته ، کشورهای درحال توسعه و کشور ایران به بررسی جایگاه باروری های برنامه ریزی نشده در این کشورها پرداخته شده است. در ادامه با بررسی تئوری ها و مدل های باروری به سهم هریک از آنها در چارچوب نظری پژوهش پرداخته شده است. مطالعه ی حاضر به روش پیمایشی و با تکنیک پرسش نامه و از طریق مصاحبه توسط پرسش گران آموزش دیده به انجام رسید. جامعه ی آماری مورد مطالعه زنان باردار مراجعه کنندگان به مراکز بهداشتی-درمانی مناطق شهری و روستایی شهرستان کاشان می باشند که در آبان ماه 1387 ، در این مراکز، پرونده ی مراقبت از بارداری داشته اند. شیوه ی نمونه گیری این پژوهش به روش تصادفی سیستماتیک بوده است. یافتههای تحقیق نشان می دهد که بین سن و برنامه ریزی در باروری رابطه معناداری وجود دارد. به طوری که در گروه سنی زیر 20 سال باروری های نابهنگام و برنامه ریزی شده، در گروه سنی 24-20ساله باروری نابهنگام و در گروه سنی 29-25 ساله، باروری های برنامه ریزی شده و در گروه سنی بالاتر از 30سال، باروری های برنامه ریزی نشده (ناخواسته) بالاترین سهم را دارا می باشد. هم چنین یافته ها حاکی از است که با بالارفتن سن ازدواج سهم باروری برنامه ریزی نشده (ناخواسته و نابهنگام) کاسته و باروری های برنامه ریزی شده افزایش می یابد. هم چنین یافته ها نشان داد که زنانی که سطح تحصیلات بالاتری داشتند، برنامه ریزی موفق تری را در باروری خود تجربه کردند.به طوری که 80 درصد از پاسخگویان با تحصیلات ابتدایی، باروری ناخواسته و 60 درصد از پاسخگویان با تحصیلات دانشگاهی باروری برنامه ریزی شده ای را تجربه می کنند. نتایج تحقیق نشان داد که میزان شناخت از وسایل پیشگیری تأثیری مثبتی روی برنامه ریزی از باروری دارد به طوری که با بالا رفتن میزان شناخت از وسایل پیشگیری زنان برنامه ریزی موفق تری در باروری خود داشتند. یافته ها نشان می دهد که بین محل سکونت تا 12 سالگی و برنامه ریزی در باروری رابطه معناداری وجود دارد. به طوری که افراد که در شهر متولد شدند، برنامه ریزی موفق تری را تجربه کرده اند. یافته ها حاکی از آن است که اقتدارگرایی مردان تأثیر مستقیمی روی برنامه ریزی باروری دارد به طوری که با افزایش میزان اقتدارگرایی مردان میزان باروری ناخواسته بالاتر می رود. پایگاه اقتصادی-اجتماعی پاسخگویان نیز روی برنامه ریزی باروری تأثیر مثبتی دارد. به طوریکه 52 درصد پاسخگویان با پایگاه اقتصادی-اجتماعی پایین، باروری ناخواسته و 71 درصد از آنان با پایگاه اقتصادی-اجتماعی بالا، باروری برنامه ریزی شده ای را تجربه کرده اند.و نیز بین تعداد فرزندان و برنامه ریزی در باروری رابطه معناداری وجود دارد، به طوربکه با بالا رفتن تعداد فرزندان، باروری ناخواسته تلقی می شود . 80 درصد از پاسخگویانی که بیش از دو فرزند دارند، باروری خود را ناخواسته دانسته اند؛ که این خود نشان دهنده گسترش ایده ی دو فرزندی در بین زنان شهری و روستایی می باشد.
پخشان رحمت پور اردشیر انتظاری
تحقیق حاضر با هدف توصیف و تبیین نگرش به طلاق در فضاهای همسرگزینی و تحلیل روند طلاق در ایران با توجه به نتایج به دست آمده از مطالعه شهر سنندج انجام شده است، که در آن از مفاهیم موجود در نظریه فضاهای همسرگزینی و ناهمسان همسری، جهت تدوین فرضیات تحقیق استفاده شده است. این پژوهش با استفاده از روش پیمایش انجام شده و برای جمع آوری اطلاعات پرسشنامه به کار گرفته شده است. جمعیت آماری کلیه زنان متأهل شهر سنندج بود که با استفاده از نمونه گیری خوشه ای، حجم نمونه ای برابر با 404 نفر از زنان متأهل به عنوان پاسخگو انتخاب شدند. متغیر وابسته تحقیق نگرش به طلاق بود که سعی شد، نگرش به طلاق در فضاهای همسرگزینی مورد بررسی و اثرات متغیرهایی چون ناهماهنگی بین معیارهای ازدواج و خصوصیات واقعی همسر، میزان ناهمسان همسری( تفاوت طبقاتی زوجین، تفاوت سنی زوجین، تفاوت تحصیلی زوجین، تفاوت محل سکونت قبل از ازدواج زوجین، تفاوت مذهبی زوجین، تفاوت قومیتی زوجین، تفاوت پایگاه شغلی زوجین و تفاوت سرمایه فرهنگی زوجین) بر آن مورد سنجش قرار گیرد. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات نرم افزار آماری «spss» استفاده ، که از آمارهای توصیفی (فراوانی مطلق، درصد فراوانی مطلق و ...) و آمارهای استنباطی (جداول متقاطع و خی دو، مقایسه میانگین ها(آزمون t با دو نمونه مستقل)، تحلیل واریانس یکطرفه، ضریب هبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیره) برای آزمون روابط بین متغیرها استفاده شده است. در پایان روند طلاق در ایران با توجه به نتایج به دست آمده از این پژوهش تحلیل شده است. نتایج تحقیق نشان داد، که 9/10 درصد از پاسخگویان نگرش مثبتی به طلاق دارند و بیش از نیمی از آنها نگرش متوسطی به طلاق داشتند. نگرش به طلاق در فضاهای همسرگزینی سنتی و جدید متفاوت است، به صورتیکه میانگین نمرات شاخص نگرش به طلاق در فضاهای همسرگزینی جدید بالاتر از میانگین نمرات این شاخص در فضاهای همسرگزینی سنتی بود. بین ناهماهنگی میان معیارهای ازدواج و خصوصیات واقعی همسر و نگرش به طلاق رابطه معناداری برقرار بود. همچنین بین میزان ناهمسان همسری و نگرش به طلاق رابطه معناداری وجود داشت و ثابت کردیم هرچه تفاوت طبقاتی، سنی، محل سکونت قبل از ازدواج، پایگاه شغلی و سرمایه فرهنگی زوجین بیشتر باشد، نگرش به طلاق مثبت تر است. بین تفاوت مذهبی و قومیتی زوجین و نگرش به طلاق رابطه ای وجود نداشت، که می توان آن را به همگن بودن جمعیت آماری از لحاظ این دو متغیر نسبت داد.
پرستو علی زاده حسن سرایی
کاهش باروری پدیده ای فراگیر در سطح کشور است. با وجود این هنوز تفاوت های معناداری در سطح باروری استان های ایران، به ویژه در مناطق شهری و روستایی وجود دارد. یکی از مهم ترین دلایل این تفاوت ها، عوامل فرهنگی و دینی-مذهبی است. دین و تعلقات دینی یکی از عوامل فرهنگی تأثیرگذار در مباحث و مسائل جمعیتی، بخصوص باروری است که کمتر مورد توجه جمعیت شناسان قرار گرفته است. تأثیر تغییرات اقتصادی-اجتماعی و برنامه های دولت بر رفتارهای باروری با میانجیگری این زمینه های فرهنگی صورت می گیرد. لذا پژوهش حاضر بر آن است که با استفاده از داده های دو درصد سرشماری سال 1385 مرکز آمار ایران، به تحلیل و مقایسه ی رفتار باروری و میزان تأثیر برخی از عوامل موثر بر آن در میان مسلمانان، مسیحیان و زرتشتیان ایران بپردازد. در این بررسی از فرضیه ها و نظریه های مختلفی استفاده شده که مهم-ترین آنها، تئوری جامعه شناختی، مدل متغیرهای بینابین و ترکیبی از فرضیه های الهیات ویژه شده و خصایص و ویژگی ها است. بر اساس آنها، انتظار بر این است که میانگین تعداد فرزند زنده به دنیا آمده (تعداد موالید) این گروه های دینی با هم تفاوت داشته باشد و نیز اگر با کنترل متغیرهای اقتصادی-اجتماعی و جمعیتی، تفاوت های باروری از میان نرفت (میزان تأثیر یک متغیر در میان آنها همانند و یکسان نبود)، این تفاوت ناشی از تعالیم و فرهنگ حاکم بر گروه های دینی مورد مطالعه است. یافته ها تفاوت در میانگین تعداد فرزند زنده به دنیا آمده ی این سه گروه دینی را منعکس می کنند. هرچند تفاوت باروری گروه های دینی در گذر زمان کمتر شده است، اما مسلمانان در مقایسه با مسیحیان و زرتشتیان، متوسط زنده-زایی بیشتری در کوهورت های مختلف موالید تجربه کرده اند. بر پایه ی این بررسی، میزان تأثیر عوامل مختلف اقتصادی-اجتماعی و جمعیتی در میان ادیان مختلف متفاوت است؛ چرا که دین و تعلق دینی به عنوان یک عامل فرهنگی، بر سر راه تأثیر این عوامل بر باروری به عنوان یک میانجی عمل می کند و باعث می شود که میزان تأثیر آن ها در بین این ادیان متفاوت باشد. بنابراین حتی اگر شرایط اقتصادی-اجتماعی و جمعیتی مسلمانان، مسیحیان و زرتشتیان یکسان و همانند شود، به علت تفاوت در میزان تأثیر این عوامل در بین گروه های دینی مذکور، باز هم تفاوت هایی در تعداد موالید آن ها ملاحظه خواهد شد.
محمدعلی کریمی حسن سرایی
هدف اصلی رساله حاضر پرداختن به "علل نهادینه نشدن احزاب سیاسی در ایران ( 1285 تا 1357 ه.ش)" است. بدون شک، حزب سیاسی در معنای جدید آن برای نخستین بار در کشورهای غربی پدیدار گشت و با فراز و فرودهایی فرایند نهادینه شدن را سپری نمود و سپس به سایر کشورها راه یافت. در ایران اولین احزاب سیاسی در مجلس دوم شورای ملی رسمیت یافتند و شروع به فعالیت کردند. اما، احزاب ایران بر خلاف احزاب اروپایی علی رغم تلاش فراوان نتوانستند پایدار بمانند و نهادینه گردند بنابراین، در این تحقیق برای پی بردن به عوامل و شرایط موثر در نهادینه نشدن احزاب ایران، ابتدا، زمینه های تاریخی تاثیر گذار در پیدایش و نهادینگی احزاب سیاسی ایران مورد بررسی قرار گرفتند و با مقایسه این زمینه ها با زمینه های تاریخی ای که احزاب اروپا از بطن آنها ظهور کردند تفاوتهای عمده و اصلی این دو موقعیت برجسته گشتند. در ادامه، توصیف نسبتا مفصلی از شش حزب برجسته و شاخص دوره مورد مطالعه به عمل آمد و سپس با استفاده از از نظریه ساموئل هانتینگتون سطح نهادمندی حزبی در دوره مذکور بررسی و نهایتا، به کمک رویکرد مشترک دو نظریه پرداز مشهور در این رشته، میلدرد شوارتز و کای لاوسن، علل نهادینه نشدن احزاب به تصویر کشیده شده اند. با توجه به تاریخی بودن موضوع، روش تحقیق تاریخی و روش مقایسه ای - تاریخی بر ای تحقق موارد فوق به کار گرفته شدند. داده های مورد استفاده ار اسناد و مدارک موجود و از منابع دست اول و دوم حاصل شده اند. استفاده از منابع ثانویه، به لحاظ کمبود منابع اولیه، بیشتر بوده است. نتایج کلی حاصل از ای ن تحقی ق حاکی از این هستند که شرایط تاریخی و زمینه های اولیه بروز و ظهور احزاب سیاسی ایران، نظیر وجود دولت خود کامه، نفوذ بیگانگان در کشور، موانع و مشکلات ناشی از قانون مشروطه، ضعف دموکراتیزیشن (دموکراتی ک شدن)، همچنین منشاهای احزاب سیاسی کشور، پیوندشان با منافع سازمان یافته ، ارتباط آنه ا ب ا شهروندان ، ساختار سازمانی و رابطه با محیط نهادی شان همگی در نهادینه نشدنشان سهم قابل ملاحظه ای داشته اند .لازم به ذکر است که چهار مورد اول بیش از موارد بعدی در عدم نهادینگی احزاب سهم ایفا کرده اند.
سعیده شهبازین کوروش مهرتاش
هدف از انجام این تحقیق بررسی تاثیر عوامل اقتصادی – اجتماعی، بهداشتی و جمعیتی موثر بر مرگ اطفال کمتر از یکسال در دو درصد از سرشماری ایران در سال 1385، در چارچوب نظریه های ارائه شده می باشد. روش مورد استفاده در این پژوهش مطالعه اسنادی و بهره گیری از داده ها و منابع موجود در این زمینه می باشد جامعه آماری مورد بررسی کل جمعیت زنانی است که اظهار داشته اند در 365 روز قبل از سرشماری دارای یک تولد زنده بوده اند،22041 زن، و نمونه مورد بررسی 796 زن از همان زنان و خانوارهای آنان است که دارای تجربه مرگ طفل کمتر از یکسال بوده اند. میزان مرگ اطفال کمتر از یکسال در نمونه سرشماری 1385 به روش مستقیم32 درهزار و به روش غیرمستقیم 33 درهزار برآورد شده است. نتایج و یافته های حاصل از تحقیق نشان می دهد سن مادر، وضع فعالیت والدین، تحصیلات والدین و محل اقامت از عوامل تاثیر گذار بر مرگ اطفال کمتر از یکسال است در حالیکه عوامل جنسیت، بعدخانوار و دسترسی خانوارها به امکانات و تسهیلات بهداشتی تاثیری بر مرگ اطفال کمتر از یکسال ندارند. با توجه به عوامل مورد بررسی و رویکرد نطری مورد استفاده در این تحقیق میتوان اظهار داشت که اتخاذ یک رویکرد ترکیبی در تحلیل مرگ نوزادان کمتر از یکسال، تبیین مناسب تری را برای توضیح مرگ نوزادان کمتر از یکسال در ایران فراهم خواهد آورد.
ازاده غلامی کوروش مهرتاش
کشور ایران از نظر جمعیت شناختی جمعیت آن در حال گذار جمعیتی است .مطالعه حاضر برای نشان دادن تأثیر عوامل اقتصادی اجتماعی بر روند مرگ و میر استانهای کشور طی سالهای 1365 تا 1385 صورت گرفته است. روش تحقیق در این مطالعه تحلیل ثانویه داده های سرشماری عمومی نفوس و مسکن سالهای 1335 تا 1385و همچنین میزانهای مرگ و میر در متون گوناگون بوده است . یافته های تحقیق نشان دادکه هم متغیر های اجتماعی و هم متغیرهای بهداشتی بر روند کاهش مرگ و میر استانهای کشور طی سالهای مورد مطالعه در ایجاد تفاوت سطح مرگ و میر هر دو جنس موثر بوده اند.
اسماعیل عالی زاد حسن سرایی
توسعه سیاسی پدیده ای است که نمی توان تأثیرش را بر حیات اجتماعی ـ سیاسی جهان امروز، به ویژه در جوامع در حال توسعه، انکار کرد. اهمیت این پدیده به اندازه ای است که از رهگذر شناخت و مطالعه آن می توان به گونه ای خاص از طبقه بندی جوامع دست یافت و نوع، جهت حرکت و مسیر آینده آن ها را تعریف کرد. در فرایند تحقق توسعه سیاسی هر جامعه ای عوامل گوناگونی ایفای نقش می کنند که در میان آن ها، دولت به عنوان بزرگ ترین و مهم ترین نهاد سیاسی جامعه نقش حایز اهمیتی بر عهده دارد. اگر دولت را به معنای عام در نظر بگیریم، بر پایه تقسیمات درونی آن، قوه مجریه و سیاست های اتخاذ شده از سوی آن از جایگاه ویژه ای برخوردار می شود، جایگاهی که به تنهایی قابلیت و ارزش مطالعه دارد. سامان این پژوهش نیز بر همین امر استوار است؛ یعنی به دنبال مطالعه نسبت میان قوه مجریه و سیاست های وضع شده از سوی آن با فرایند توسعه سیاسی است. برای دستیابی به این هدف، از روش مقایسه ای مبتنی بر مطالعه اسنادی استفاده شده که در آن دو دوره مختلف ولی پی درپی تاریخ معاصر ایران مورد بررسی قرار گرفته است، یعنی دوران شانزده ساله ای که در طی آن دولت سازندگی (1376-1368) و دولت اصلاحات (1384-1376) زمام داری قوه مجریه کشور را بر عهده داشتند. سیاست های مورد مطالعه این پژوهش، دربرگیرنده آن دسته از سیاست هایی است که توسط این دولت ها وضع شده و به گونه مستقیم و غیرمستقیم توسعه سیاسی و مولفه های آن را هدف قرار داده اند. مقایسه یافته های این پژوهش، که در قالب تحلیل داده های کیفی و برخی از آمارهای کمّی ارائه شده اند دلالت بر این دارد که فرایند توسعه سیاسی وابستگی زیادی به رویکرد دولت و سیاست های اتخاذ شده از سوی آن دارد. در این مطالعه مشخص گردید که به دلیل شرایط متفاوت اجتماعی، همسویی سیاست های وضع شده از سوی دولت اصلاحات در خصوص تحقق توسعه سیاسی بیش از سیاست های دولت سازندگی بوده است. افزون بر این، اختلاف در میزان تحقق توسعه سیاسی این دو دوره نیز موید این امر است که میان شرایط اجتماعی، نوع رویکرد دولت و سیاست های وضع شده از سوی آن و فرایند تحقق توسعه سیاسی رابطه برقرار است. البته این رابطه نه یک رابطه ساده که رابطه ای پیچیده است که در یک شبکه تعاملی چند وجهی معنادار می شود. این شبکه تعاملی دربر گیرنده محیط درونی (بخش رسمی، بخش غیررسمی و جامعه مدنی) و محیط بیرونی (جهانی شدن و فرایندهای ناشی از آن) است که ساز و کار روابط موجود در آن دو محیط، تعیین کننده چرایی تفاوت در میزان تحقق و یا عدم تحقق توسعه سیاسی است.
سمیرا رستمی کوروش مهرتاش
تحقیق حاضر به بررسی برخی از جلوه های مهم گذار دوم جمعیت در منطقه دو و هجده شهر تهران به عنوان نمایندگان مناطق بالا و پایین شهر تهران، پرداخته است. نمونه آماری زنان ازدواج کرده ای که حداقل پنج سال از زمان اولین ازدواج آن ها سپری شده است، می باشد. جهت جمع آوری اطلاعات مورد نیاز با توجه به فرمول نمونه گیری، نمونه ای با حجم 384 نفری انتخاب و با استفاده از مصاحیه ساخت مند اجرا گردیده است. جهت بررسی جلوه های گذار دوم جمعیت، نظریات ون دکا، لستاق و سولسونا در رابطه با گذار مطرح و در نهایت با توجه به جامعیت بیشتر نظریه ون دکا، این نظریه انتخاب و فرضیات تدوین و به آزمون گذاشته شد. از نظر ون دکا متغیرهایی نظیر افزایش میزان طلاق، تمایل به بی فرزندی قطعی، افزایش سقط جنین و... از جلوه های مهم ورود به گذار دوم جمعیتی است که هر کشوری که این متغیرها را در خود تجربه می نماید وارد این دوره ی جمعیتی شده است و کشورهایی که برخی از این ها را دارند در حال ورود به گذار محسوب می شوند. در این تحقیق با استفاده از نمونه گیری خوشه ای با زنان مورد نظر مصاحبه به عمل آمد که جمع آوری داده ها، نتایج ذیل را به همراه داشته است: نتایج حاصل از اجرای آزمون های مختلف نشان داد که، شهر تهران به صورت کامل وارد گذار دوم جمعیت نشده اما در برخی جنبه ها به گذار ورود داشته است، چرا که در اغلب متغیرهای مورد بررسی میانگین این متغیرها کمتر از متوسط بوده و تنها در دو متغیر افزایش تمایل به طلاق (32/3) و کاهش میزان اجباری بودن ازدواج (31/2) شاهد تغییرات قابل توجه می باشیم. در سایر متغیرها نظیر تمایل به بی فرزندی، سن ازدواج، تمایل به سقط جنین و... شاهد افزایش های مطرح شده در نظریات ون دکا نمی باشیم. البته شایان توجه می باشد که برخی از متغیرها در دو منطقه تفاوت چشمگیری داشته است به طوری که در متغیرهای استفاده از ابزارهای پیشگیری، تمایل به طلاق و...، منطقه دو که از مناطق پیشرفته شهر تهران می باشد در مرتبه ی بالاتری نسبت به منطقه 18 که از مناطق کمتر توسعه یافته است، قرار دارد. با این تفاوت به نظر می رسد با پیشرفت کشورمان سایر شهرها نیز به مانند منطقه دو تهران در این متغیرها رشد چشمگیری پیدا خواهد نمود و به عبارتی این تغییر یعنی ورود کشورمان به گذار دوم جمعیتی با توجه به وضعیت روبه رشد کشور و همچنین تغییرات تدریجی نظیر استفاده از ابزارهای پیشرفته پیشگیری از بارداری، افزایش روابط جنسی خارج از چارچوب خانواده و... بایستی سیاست گذاران ارشد جمعیتی تدابیر مناسبی جهت مقابله و کاهش اثرات سوء ورود به این گذار اندیشیده و راهکارهای آن را عملی نمایند.
سیده نازنین آقایی میبدی مجید کوششی
تحقیق حاضر با این سوال آغاز گردید که کاهش مرگ ومیر کشور در جریان گذار جمعیتی چه نیرومحرکه ای در پی دارد و اثر آن بر سالخوردگی جمعیت چگونه است؟ به عبارت دیگر اگر تغییرات باروری ایران در اواخر دهه 1350 و دهه 1360 شمسی نیرومحرکه جمعیتی ای در اواخر دهه 1380 و دهه 1390 تولید کرده است، تغییرات مرگ ومیر چه نیرومحرکه ای ایجاد می کند؟ و در ادامه از آنجا که اثر نیرومحرکه ناشی از کاهش باروری باعث سالخورده تر شدن جمعیت است این سوال مطرح می شود که آیا نیرومحرکه تغییرات مرگ ومیر هم به سالخوردگی جمعیت کمک می کند؟ برای پاسخ به این سوال و انجام تحقیق، ابتدا الگویی برای تغییرات مرگ ومیر ایران تعریف شد، به این صورت که فرض شد مرگ ومیر کشور در سال 1300 وارد گذار شود و شروع به کاهش نماید. در سال 1365 از سرعت کاهش مرگ ومیر کاسته شود و در سال 1385 کاهش مرگ ومیر کشور متوقف شود. اگر چه در واقعیت، زمان دقیقی برای شروع و پایان گذار مرگ ومیر در ایران در دسترس نیست اما برای انجام تحقیق و با استفاده از تحقیقات دیگر محققان، این الگوی فرضی در نظر گرفته شد. بر اساس این الگو، نیرومحرکه تغییرات مرگ برای سال 1385 برابر با 1.5 و زمان پایان اثر آن سال 1465 بدست آمد. به این معنی که اگر مرگ ومیر کشور در سطح سال 1385 ثابت شود، جمعیت ایران در سال 1385 بر اثر مستقیم تغییرات مرگ ومیر گذشته تا سال 1465 به اندازه 50 % افزایش خواهد داشت. سپس برای بررسی اثر نیرومحرکه تغییرات مرگ ومیر بر سالخوردگی جمعیت، دو روش مطرح شد: روش اول که برمبنای رابطه کلی نیرومحرکه مرگ ومیر است این شاخص را برای هر سن و همه سنین بعد از آن ارائه می دهد. نیرومحرکه مرگ ویژه سنی حالت اول دارای این مزیت است که امکان مقایسه نیرومحرکه هر سن را با نیرومحرکه کل می دهد اما این محدودیت را هم دارد که به وسیله آن نمی توان گروه های سنی مختلف را با هم مقایسه کرد. به همین دلیل نیرومحرکه ویژه سنی حالت دوم به شیوه ای که امکان مقایسه گروه های سنی مختلف فراهم باشد، ارائه گردید. نتایج حاصل از دو روش مذکور نشان می دهد که گروه سنی سالخوردگی نسبت به دو گروه سنی کودکی و میانسالی دارای بیشترین و طولانی ترین مقادیر نیرومحرکه مرگ است. بنابراین اثر کاهش مرگ ومیر بیشترین تأثیر را بر گروه سنی سالخوردگی دارد؛ در واقع کاهش مرگ ومیر به واسطه نیرومحرکه ای که به ویژه در گروه سنی سالخوردگان ایجاد می کند منجر به سالخورده تر شدن جمعیت می گردد. این تحقیق با یافتن این نتایج نتیجه ی ضمنی دیگری هم در پی داشت و آن معرفی نیرومحرکه تغییرات مرگ ومیر به عنوان میزانی برای بررسی اثر سالخوردگی فردی نیرومحرکه جمعیت بر سالخوردگی جمعیت است.
مهراب صادق نیا حسن سرایی
مرگ بحرانی ترین مسئله در تمام مذاهب است. بشر مجبور است در زیر سایه ی مرگ زندگی کند و همواره از آن بیمناک باشد. مرگ و زندگی جز آن که دو روی یک سکه اند پیوند عمیق تری نیز دارند: زندگی به واسطه ی مرگ رویّه می یابد. زندگی و مرگ به هم وابسته اند، نه از آن حیث که هر مفهومی با ضد خود پیوند دارد؛ بلکه از حیث وجودی هم میان این مفهوم پیوندهای عمیقی هست. هم مرگ و هم زندگی با هم وجود دارند. نه این که یکی پس از دیگری باشد. این دو نیازمند یکدیگراند تا آنجا که آگاهی از یکی به آگاهی از دیگری اشاره دارد. مرگ همواره زیر پوست زندگی جریان دارد و بر تجربه ی رفتار آدمی و اندیشه اش تأثیر فراوان می گذارد. زندگی نمی تواند بدون مرگ وجود داشته باشد، خواه آن ها غریضه های متضادی باشند و یا صورت دوگانه ای از اندیشه. زندگی دقیقاً درک همین موضوع است که « ما می میریم». ادیان تعاریف گوناگونی از مرگ دارند، بسته به دوری و نزدیکی این تعاریف کارکردهای مرگ در این جوامع متفاوت خواهند بود. در مسیحیت و اسلام دو تعریف ناهمگن از مرگ ارایه شده است به همین دلیل در این دو جامعه کارکردهای مختلفی برای مرگ پیش بینی می شود و در نتیجه زندگی معنای مختلفی می یابد. گرچه در هر دو جامعه: آگاهی، فرجام بخشی، هدف و جهت دهی، ارزش دهی مبنائی و کیفی، کنترل، احساس مسئولیت، افزایش تراکم اخلاقی، نزدیکی به حوزه ی قدسی، افزایش آستانه ی بردباری، کاهش آستانه ی لذّت بردن، توجیه-کنندگی، یکسان سازی انسان ها، و ... از کارکردهای مشترک مرگ در این دو جامعه هستند؛ ولی معنایی که مرگ به زندگی این دو جامعه دینی می دهد متفاوت است. هر چه از معنای فیزیکی مرگ فاصله می گرفتیم و به معنای فرهنگی و دینی آن نزدیک می شدیم این اختلافات بیشتر می شد. به همین دلیل در میان مصاحبه شوندگان هر دو گروه، کنشگران عادی که معنایی کمتر الاهیاتی از مرگ داشتند، از کارکردهای مشابهی سخن می گفتند؛ در حالی-که گروه دوم از مصاحبه شوندگان که اطلاع رسانان کلیدی بودند و آگاهی بیشتری از معنای الاهیاتی مرگ داشتند، هم مرگ را متفاوت معنا ی کردند و هم کارکردهای تا اندازه ای غیر هم برای آن بر می شمردند. در میان هر دو گروه کارکردهای الاهیاتی و غیر الاهیاتی مورد اشاره است. هرچه از سطح کارکردهای غیرالاهیاتی فاصله می گیریم و به سمت کارکردهای این جهانی می رسیم میزان مشابهت این دو گروه افزایش می یابد.
حمید محمدی حسن عینی زیناب
هدف این پژوهش بررسی رفتارها و نگرش های ازدواجی زنان در زمینه های سن ازدواج، فاصله ی سنی بین زوجین، و ازدواج خویشاوندی است. داده ها حاصل از یک پیمایش مقطعی در شهر سنندج است که بوسیله روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای مبتنی بر نمونه گیری احتمالی متناسب با حجم خوشه ها (pps) از میان زنان 49 ـ 15 ساله حداقل یک بار ازدواج کرده، بوسیله پرسشنامه ی ساخت یافته گردآوری و اطلاعات مربوط به 518 زن واجد شرایط مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در این راستا، در چارچوب نظری پژوهش تأکید اصلی بر نظریه ی نوسازی بود. نتایج نشان میدهد که در هر دو بُعد رفتاری و نگرشی تفاوت معناداری در برخی از ابعاد مرتبط با ازدواج و تشکیل خانواده بین زنان متعلق به نسلهای ازدواجی مورد بررسی وجود دارد. بشکلی که سن ازدواج زنان طی گذشت زمان در میان زنان متعلق به نسلهای مورد بررسی افزایش یافته، فاصله ی سنی بین زوجین و میزان ازدواج خویشاوندی نیز کاهش یافته است. نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیره نیز نشان داد که در طول زمان در اثر تأثیر پذیری متفاوت زنان متعلق به نسلهای ازدواجی مختلف از نیروهای نوسازی، تأثیر نسل بر رفتار و نگرش های ازدواجی زنان همچنان پا برجاست. بر پایه ی این بررسیها، خاستگاه شهری ـ روستایی، تحصیلات، وضعیت اشتغال، نوع خانواده، وضعیت پدر مکانی ـ نومکانی و نحو? انتخاب همسر بیشترین تأثیر را در تبیین تفاوتهای نسلی در رفتارها و نگرش های ازدواجی زنان دارند.
ندا سماکار حسین محمودیان
در سه و چهار دهه اخیر باروری در ایران کاهش چشمگیری یافته است. هرچند تا به حال تحقیقات گستردهای در زمینه کاهش باروری صورت پذیرفته، اما با اینحال هیچکدام به طور اخص به تکفرزندی نپرداختهاند. عنوان این تحقیق "بررسی عوامل موثر به نگرش به تک فرزندی: مطالعه موردی زنان در آستانه ازدواج شهر تهران" میباشد. روش تحقیق استفاده شده،پیمایش وابزار جمعآوری اطلاعات پرسشنامه میباشد. جامعهآماری، زنان در آستانه ازداواج شهر تهران در سنین باروری هستند. در این پژوهش سعی شده تا سهم عوامل مختلف بر نگرش به تک فرزندی در میان جمعیت نمونه مشخص گردد. مسلماً تحولات در هر جامعه ای باعث تغییر نقشها و کارکرد آن میشود و در این میان تغییر نقش و کارکرد زنان به طور طبیعی بر نگرش ایشان موثر بوده و قطعاً نگرش نیز بر رفتار باروری موثر خواهد بود.هدف این پژوهش، نشان دادن نگرش به تکفرزندی و همچنین تحول نقش زنان در دهههای اخیر و تاثیر آن بر نگرش این گروه نسبت به فرزندآوری است.جهت تحقق این هدف از نظریات جمعیتی گذار دوم، ترجیح جنسی، برابری جنسیتی و انتقال جمعیتی، نظریات اجتماعی و فرهنگی نوگرایی،اشاعه و تبیین جامعه شناختی و نظریات اقتصادی بکر،استرلین و جریان ثروت بیننسلی استفاده شده است. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که از میان 300 نفر جامعه آماری زنان،حدود 199 با فرزندآوری موافق بوده و از این میان نیز حدود 150 نفر نسبت به تکفرزندی دیدگاه مثبت داشتهاند. از میان دلایل موافقت با تکفرزندی، استقلال زنان بالاترین مرتبه را به خود اختصاص داده است. همچنین بیش از 29 درصد تغییرات متغیر وابسته از طریق متغیر مستقل تبیین گشته است. نتایج کلی حاکی از آنست که زنانی که تحصیلات بالاتری دارند و شاغل هستند،دسترسی بیشتری به وسایل ارتباط جمعی دارند، زنانی که از استقلال و پایگاه اجتماعی بالاتری برخوردارند و در سنین بالاتر ازدواج میکنند، نگرش مثبتتری نسبت به داشتن تنها یک فرزند از خود نشان میدهند. آنچه در این پژوهش حائز اهمیت است بیان این نکته است که داشتن فرزند واهمیت آن پایین نبوده لیکن مشغله،استقلال زنان و در کل ترجیح لذت کار و تحصیل، باعث شده تا زنان به داشتن فرزند کمتر و یا تنها یک فرزند بسنده نمایند.
زهرا شاه آبادی حسن سرایی
چکیده هدف این پژوهش شناسایی هنجار، ترجیح و قصد باروری و همچنین تعیین¬کننده¬های ترجیح و قصد باروری (تعداد فرزند قصد شده و قصد فاصله¬گذاری از ازدواج تا اولین تولد) در زنان در شرف ازدواج ساکن شهرستان نیشابور می-باشد. این تحقیق بر اساس یک پیمایش بر روی 415 نفر از زنان در شرف ازدواج 10 تا 39 ساله در شهرستان نیشابور که برای انجام آزمایشات قبل از ازدواج در آبان و آذر ماه سال 1392( از 6 آبان تا 7 آذر) به آزمایشگاه مرجع سلامت این شهرستان مراجعه نموده بودند و ازدواج اول آنها بود، انجام و در مدت مذکور پوشش کامل داده شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه¬ای ساخت¬یافته¬ است. متغیرهای وابسته تعداد فرزند ایده¬آل، قصد باروری و قصد فاصله¬گذاری از ازدواج تا تولد فرزند اول، متغیرهای مستقل نگرش نسبت به تحصیلات، اشتغال، اهمیت فرزندآوری، باورهای جنسیتی و همچنین میزان فردگرایی می¬باشد. نتایج به دست آمده از این مطالعه نشان می¬دهد که قصد باروری در بیش از 85 درصد زنان مورد بررسی دو فرزند و بیشتر از آن است و تنها کمتر از 15 درصد این زنان قصد تک¬فرزندی دارند (میانگین: 01/2)، میانگین تعداد فرزند ایده-آل نیز در همین حول و حوش و برابر با 04/2 است و میانگین قصد فاصله¬گذاری از ازدواج تا اولین تولد نیز 3 سال می-باشد. که البته با توجه به سن پایین ازدواج در این شهرستان و اینکه اکثر پاسخگویان قصد دارند به فاصله¬ی نسبتاً کمی بعد از ازدواج فرزندآوری خود را آغاز نمایند، دوران باروری این زنان نسبت به کسانی¬که در سنین بالاتری ازدواج می-کنند بیشتر شده و بنابراین احتمال اینکه در آینده قصد فرزندآوری خود را افزایش دهند بسیار زیاد است. از بین فرضیات مربوطه نیز تمامی متغیرهای نگرشی که شامل نگرش نسبت به تحصیلات، اشتغال، اهمیت¬فرزندآوری و فردگرایی، نگرشهای ترجیح¬مند جنسی با تعداد فرزند ایده¬آل از نظر افراد، تعداد فرزند قصد شده و قصد فاصله¬گذاری از ازدواج تا تولد فرزند اول رابطه معناداری دارند. اما درخصوص باورهای جنسیتی زنان در رابطه با بهترین حالت اشتغال و وضعیت ایده¬آل تقسیم¬کار در منزل باید گفت که به جز تأثیری که باورهای زنان درخصوص بهترین حالت اشتغال با متغیر قصد فاصله¬گذاری از ازدواج تا تولد فرزند اول دارد، با هیچ یک از دیگر متغیرهای وابسته تحقیق رابطه¬ای را نشان نمی¬دهد. نتایج به¬دست آمده از تحلیل رگرسیون چند متغیره نیز نشان می¬دهد که متغیرهای نگرشی توانسته¬اند 28 درصد از واریانس متغیر تعداد فرزند قصد شده و 23 درصد از واریانس قصد فاصله¬گذاری از ازدواج تا تولد فرزند اول را به حساب آورند. واژگان کلیدی: هنجار باروری- ترجیح باروری- قصد باروری- تأخیر در فرزندآوری- باروری زیر سطح جانشینی
تقی رحیمی حسن عینی زیناب
در حال حاضر میزان باروری کل در 22 استان از 31 استان ایران از جمله استان زنجان کمتر از دو فرزند است. هم چنین این مسئله مدتی است که موضوع بحث و اختلاف نظر سیاست گذاران است و همایش ها و جلسات مختلفی در این زمینه برگزار می شود. بر اساس سرشماری سال 1385، میزان باروری کل کشور 1/9 فرزند برای هر مادر بوده است که زیر سطح جانشینی است. بنابراین مطالعه عوامل موثر بر باروری زیر سطح جانشینی می تواند راه گشای برنامه ریزان برای برنامه ریزی صحیح باشد. مطالعات بسیاری پیرامون باروری صورت گرفته است؛ اما از آنجا که اغلب مطالعات، نگرش ها نسبت به باروری را مورد بررسی قرار داده اند؛ لذا در این مطالعه سعی شده باروری زیر جانشینی شهر زنجان با تاکید بر گذار جمعیتی دوم مورد بررسی قرار گیرد. به عبارت دیگر سعی شده است ضمن توصیف باروری زیر جانشینی، به این پرسش اساسی پاسخ دهیم که باروری زیر جانشینی در شهر زنجان متاثر از کدام عوامل است و عوامل گذار جمعیتی دوم تا چه حد می تواند در تبیین این مسئله تاثیر داشته باشد. در این پژوهش از عوامل گذار جمعیتی دوم، عوامل افزایش سن ازدواج، وضعیت اشتغال، افزایش سطح تحصیلات و موقعیت اجتماعی- اقتصادی مورد مطالعه قرار گرفته است.
سمیه شالچی محمد حسین پناهی
این پژوهش به منظور مطالعه میزان گرایش به دموکراسی و بررسی عوامل اجتماعی موثر بر آن به روش پیمایش انجام شده است. جمعیت نمونه پژوهش را تعداد 643 نفر از شهروندان 20 سال به بالای شهر تهران تشکیل می دهند. چارچوب نظری پژوهش تلفیقی از تئوری های بوردیو، اینگلهارت، هابرماس و گیدنز می باشد. طبق چارچوب نظری، عوامل اجتماعی موثر بر گرایش به دموکراسی، جایگاه فرد در فضای اجتماعی یا به عبارت دیگر عوامل طبقاتی(سرمایه اقتصادی، سرمایه فرهنگی و پایگاه اجتماعی و اقتصادی)، عوامل فرهنگی نظیر سلسله مراتب ارزشی فرد، اعتماد اجتماعی، تجربه اجتماعی دموکراتیک (مدارای اجتماعی، مشارکت اجتماعی و نگرشهای خانوادگی دموکرات) و عوامل اجتماعی نظیر میزان دین داری فرد و میزان استفاده از رسانه ها در نظر گرفته شده اند. یافته های توصیفی پژوهش بیانگر آن است که میزان گرایش به دموکراسی در بین پاسخگویان بالا نیست ، به طوریکه تنها حدود 4 درصد جمعیت، به میزان زیادی به دموکراسی گرایش دارند، و حدود نیمی از جمعیت نیز به میزان کمی به دموکراسی گرایش دارند. همچنین میزان گرایش به دموکراسی در ابعاد کلی تر و انتزاعی تر مانند مدارای سیاسی بیش از ابعاد تجربی و رفتاری مانند مخالفت عملی با اقتدار گرایی و یا مشارکت سیاسی است. یافته های تبیینی پژوهش نشانگر آن است که بین گرایش به دموکراسی و عوامل طبقاتی، نظیر سرمایه فرهنگی و سرمایه اقتصادی و پایگاه اجتماعی و اقتصادی فرد، و همچنین گرایش به دموکراسی و عوامل فرهنگی مانند تجربه اجتماعی دموکراتیک (مدارای اجتماعی، مشارکت اجتماعی، نگرشهای خانوادگی دموکرات) رابطه معنادار وجود دارد. به طوریکه این متغیرها 34 درصد تغییرات متغیر وابسته را تبیین می کنند . همچنین در بین متغیر های مستقل، سرمایه فرهنگی بیشترین تاثیر را بر میزان گرایش به دموکراسی دارد.
امیرعباس ناصرصدرآبادی حسن سرایی
چکیده ندارد.
افسانه مرادپور حسن سرایی
در این تحقیق ابتدا تعداد افراد در "خانوارهای موسسه ای" ، ساختار جمعیتی آنان و نیز نحوه توزیع آنان در مناطق مختلف کشور در هر یک از سرشماری های عمومی (از سال 1345 تا سال 1385) مطالعه و بررسی شده و سپس روند تغییرات ایجاد شده در ویژگی های جمعیتی این خانوارها طی دهه های متوالی مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفته است . یافته های تحقیق حاکی از آن است که تعداد "جمعیت موسسه ای" کشور طی سال های 85-1345، 7 برابر گردیده و بیشترین میزان این روند افزایشی در جمعیت گروه های کودکان، جوانان 24-15 ساله، زنان و سالمندان (خصوص در دهه اخیر) صورت گرفته است. به عنوان مثال سهم تعداد کودکان زیر 15ساله در "جمعیت موسسه ای" از5/5 درصد در سال 1345 به11/7 درصد در سال 1385 افزایش یافته است. این ارقام در جمعیت زنان در مدت زمان مشابه نیز به ترتیب برابر با 5/8 و 30/7 درصد بوده است. نحوه توزیع "جمعیت موسسه ای" در سطح استان های مختلف کشور نیز طی چهار دهه گذشته تغییرات زیادی نموده و همزمان با کاهش تراکم این جمعیت در تهران و دیگر شهرهای بزرگ، حجم جمعیت موسسه ای در روستاها افزایش یافته است، به طوری که سهم جمعیت روستایی از کل "جمعیت موسسه ای" کشور از 6 درصد در سال 1345 به 32 درصد در سال 1385 رسیده است، که برخی از دلایل این روند افزایشی را می توان ایجاد و گسترش موسسات بهزیستی، آموزشی، درمانی و اداری در روستاها دانست. به طور کلی باید گفت که به دلیل عدم دسترسی کلیه افراد نیازمند (از جمله زنان و کودکان آسیب دیده اجتماعی) به موسسات جمعی و برخورداری از حمایت های لازم، وجود ابهام و نارسایی در برخی از تعاریف به کار برده شده و نیز عدم هماهنگی در به کارگیری شیوه های اجرایی در سرشماری های متفاوت، ارقام به دست آمده در برخی از زیر مجموعه های موسسات گروهی به طور کامل نمایانگر افرادی که بر اساس تعاریف سازمان ملل تحت شمول جمعیت موسسه ای قرار می گیرند نبوده و به نظر می رسد که در صورت بر طرف نمودن موانع و مشکلات موجود در مراحل اسکان و سرشماری افراد مورد نظر، شاهد افزایش آمار مربوط به برخی از گروه ها در موسسات جمعی خواهیم بود.
محمد فاریابی حسن سرایی
انحراف اجتماعی یک واقعیت و مسئله اجتماعی است که تاکنون از ابعاد گوناگون مورد توجه بوده است . در این زمینه تئوریهای بسیار و تحقیقات فراوان انجام شده است . با این وجود به انحرافات و هنجارشکنی دانش آموزان توجه چندانی، بخصوص در جمعیت آماری این تحقیق نشده است . از طرف دیگر شاهد بودیم، رواج هنجارشکنی در میان دانش آموزان آثار ناگواری بدنبال داشت . بگونه ای که روزبروز هنجارشکنی رواج بیشتری می یافت . افت تحصیلی زیاد بود و ناراحتی مسئولان آموزشی و تربیتی و به میزانی خانواده ها افزایش یافته بود. از اینجا بود که درصد انجام این تحقیق برآمدیم. ولی با توجه به بکر بودن جمعیت آماری و عدم وجود اطلاعات دقیق و علمی در این زمینه، ضرورت داشت نخستین تحقیق، مقدماتی و توصیفی باشد نه تبیینی. لذا با توجه به فرصت اندک و مشکلات فراوان از جمله فاصله زیاد مابین آزمودنیها و منابع تخصصی و امکانات لازم، این تحقیق با علاقه و دلگرمی انجام شد که حاصل این تحقیق در پنج فصل تنظیم گردیده. در فصل اول به طرح تحقیق اشاره شده است . در فصل دوم ابتدا به تئوریهای انحراف بخصوص تئوریهای جامعه شناسی انحراف توجه شده است و سپس رویکردی جامعه شناختی به هنجارشکنی در شهر جیرفت ارائه شده است . فصل سوم اختصاص به روش شناسی تحقیق دارد. و در فصل چهارم داده ها ارائه و تجزیه و تحلیل شده اند، این فصل قدری طولانی شد. برای کوتاه و تقسیم آن به قسمتهای مختلف با اهل فن مشورت گردید. ولی در چگونگی تقسیم بندی آن به قسمتهای مختلف به جایی نرسیدیم. در فصل پنجم خلاصه و نتیجه گیری ارائه شده است .