امروزه با پیشرفت تکنولوژی و افزایش حوزه محصولات عرضه شده به بازار، دیدگاه و انتظارات کاربران از محصولات نیز نسبت به سالهای پیشین تغییر کرده است. تنوع محصولات از نظر عملکرد، جوانب زیبایی شناسی و مسئله برقراری ارتباط عاطفی با محصول، کاربر را متحمل به تجربه های جدید نموده و در افزایش حوزه دانش محصول سهیم بوده است. با این حال هنوز هم برخی از عوامل دخیل در انتخاب و تمایل به خرید، از سوی کاربران ناآگاهانه صادر می شوند، که شناخت آنها و استفاده از ابعاد پنهان و آشکار آگاهی، این امکان را ایجاد می کند که محصول نهایی علاوه بر رفع نیازهای اصلی، توانایی رفع نیازهای روانی کاربر و ایجاد نوعی پیوند عاطفی و لذت بخش با او را داشته باشد. اهداف این پژوهش عبارتند از: 1- بررسی مطالعات رفتاری و روانشناسی بین کاربر و محصول و کشف راه های تعامل این دو. 2- ارزیابی تغییرات موثر در بهینه سازی و اثر بخش کردن محصول. 3- طراحی رابط های ساده و قابل درک. 4- لذت بخش کردن روند استفاده از محصول. جهت عملی نمودن اهداف پژوهش، بهترین روش جمع آوری داده های مختلف کمی و کیفی در روابط کاربر- محصول و توجه به رویکرد های روانشناسی و البته رویکرد طراحی حسی دونالد نورمن است. روش گردآوری اطلاعات لازم، از طریق تحقیقات پیمایشی از نوع پژوهش همبستگی؛ به صورت تنظیم پرسشنامه و سنجش میزان تغییرات در رفتار و هیجانات از طریق تغییرات در ابعاد و فاکتورهای مربوط به محصول و درصد همبستگی این دو مورد، بوده است. در این میان از کاربردی ترین روش های پردازش داده ها یعنی روش set برای رسیدن به شکاف فرصت محصول که هر دو در متن رساله مفصلاً تشریح شده اند، استفاده شده است. با انجام این پژوهش انتظار می رود، نتیجه نهایی کار و فعالیت انسان و محصول در زمینه لوازم پخت و پز خانگی بهبود یابد.