نام پژوهشگر: محمد شهسواری بمی
محمد شهسواری بمی کمال سیاه چشم
محدوده اکتشافی نوچون به مساحت 1/9 کیلومتر مربع، در دامنه جنوب شرقی کوه ممزار، در 4 کیلومتری جنوب غرب معدن مس سرچشمه و 10 کیلومتری شمال شرق پاریز در موقعیت 45"49°55- 06"47°55 طول شرق 5"57°29- 28"55°29 عرض شمالی قرار دارد. این محدوده در برگه پاریز سمت شمال غرب کمان ماگمایی سنوزوئیک کرمان واقع است. با بررسی سنگ شناسی منطقه نوچون براساس پیمایش صحرایی و مطالعات میکروسکوپی مشخص شد که سنگ های آتشفشانی منطقه شامل توف، برش آندزیتی، تراکی آندزیت، آندزیت، آندزیت- بازالت و بازالت بوده و مورد نفوذ استوک های متعدد مونزودیوریتی، مونزونیتی تا گرانودیوریتی کالک الکالن واقع شده اند. البته دایکهای زیادی با ترکیب مشابه استوک ها که فاقد دگرسانی اند، در منطقه بچشم می خورند. بخشهای فوقانی استوک نوچون، بوسیله سیالات منشعب شده از این توده مینرالیزه و دگرسان شده است. دگرسانی های گرمابی به فرمهای مختلفی از لحاظ ترکیبی و مکانی بصورت زونهای پتاسیک، فیلیک، آرژیلیک و پروپیلیتیک در این منطقه دیده می شود که دگرسانی پتاسیک و پروپیلیتیک به عنوان دگرسانی های مرحله آغازین و دو دگرسانی فیلیک و آرژیلیک به عنوان مرحله تأخیری مطرحند. تغییرات کانیایی از لحاظ بررسی میکروسکوپی در دگرسانی پتاسیک با تبدیل پلاژیوکلاز به فلدسپار پتاسیم، آمفیبول به بیوتیت ثانویه و بیوتیت به کلریت، دگرسانی پروپیلیتیک با تشکیل اپیدوت، کلریت و رگه های کلسیت، دگرسانی فیلیک با ایجاد سرسیت و زون آرژیلیکی با حضور کانی رسی به خوبی قابل تشخیصند. دگرسانی مهم در نمونه های عمقی، شامل دگرسانی فیلیک و پتاسیک می باشد. در محدوده نوچون دگرسانی فیلیک وسعت زیادی دارد ولی کانه زایی مس بیشتر همراه با دگرسانی پتاسیک است. دگرسانی آرژیلیک که معمولا در فوقانی ترین قسمت توده نفوذی واقع می شود، در این منطقه تنها در بخش کوچکی واقع در جنوب شرق، رخنمون دارد که ممکن است در نتیجه بالاآمدگی و فرسایش سریع منطقه، از بین رفته باشد. دگرسانی سیلیسی را می توان به عنوان دگرسانی فرعی و کم اهمیت این کانسار در نظر گرفت که به صورت تزریق پیاپی سیال غنی از سیلیس در سطوح فوقانی توده گرانیتوئیدی، خودنمایی می کند؛ و تنها در مرکز منطقه به صورت محدود وجود دارد که می تواند ناشی از حجم کم سیال تشکیل شده در استوک نوچون باشد. زون پروپیلیتیک خارجی ترین دگرسانی موجود در محدوده است و با مجموعه اپیدوت - کلریت مشخص می گردد؛ شدت این دگرسانی متغیر بوده و بیشتر، ولکانیک های میزبان را تحت تاثیر قرار داده است. بیشترین تاثیر دگرسانی پروپیلیتیک بر هورنفلس و کمترین آن در تراکی بازالت مشاهده می شود.. این کانسار از لحاظ رده بندی کانسارهای پورفیری، در زمره کانسارهای مس- مولیبدن فقیر از طلا قرار می گیرد. میزان مس و مولیبدن از زون پتاسیک (در مرکز) به سمت خارج (زون پروپیلیتیک) به طور چشمگیری کاهش می یابد. کانی سازی به دو فرم سوپرژن و هیپوژن مشاهده می شود؛ فرم سطحی آن به صورت کانی های کربناته مس مانند مالاکیت و آزوریت و نوع عمقی به صورت انتشاری و رگچه ای در ارتباط با تأثیر سیال هیدروترمال و در قالب کانی های سولفیدی مانند کالکوپیریت نمایان شده است. پیریت فراوانترین کانی سولفیدی بوده و بصورت بلورهای شکل دار تا بی شکل و نیز بصورت رگچه ـ ریز رگچه و افشان حضور دارد. مهمترین کانی سولفیدی مس کالکوپیریت است که بصورت افشان، رگچه ای ـ ریز رگچه ای (همراه با پیریت) و پرکننده سطوح درزه و فضاهای خالی داخل توده پورفیری رخ داده و همچنین بطور بخشی جانشین بلورهای پیریت شده است. طی تکوین سیستم پورفیری، بر اثر فرایند فروشست کانیهای سولفیدی اولیه توسط آبهای جوی و عملکرد هوازدگی شیمیایی، زونهای اکسیدی و غنی شده سوپرژن تشکیل شده اند که زون اکسیدی در برخی قسمتهای منطقه مشاهده می شود که در آن، کانیهای هیدروکسیدی و اکسیدی آهن نظیر گوتیت، جاروسیت و گاه هماتیت و همچنین مقادیر کمی کانیهای کربناته مس نظیر مالاکیت و آزوریت شناسایی شده اند.؛ در کل، کانیهای اکسیدی و کربناتی مس نظیر مالاکیت و آزوریت گسترش زیادی در سطح منطقه نداشته و می توان نتیجه گرفت که فرایندهای سوپرژن از کارایی و شدت زیادی در منطقه برخوردار نبوده اند. مطالعه رفتار گروههای مختلف عناصر (مانند ree, hfse, lile trteو غیره) نشان داد که این عناصر می توانند در هر زون نسبت به زون دیگر رفتاری متفاوت و یا بعضاً مشابه داشته باشند و در این بین خصلت ژئوشیمیایی عنصر و کانی شناسی رخساره های دگرسانی نقشی کلیدی ایفا می کند. تحرک تعدادی از عناصر hfse در این مطالعه مشاهده شد؛ این موضوع از این جهت درخور توجه است که غالباَ این عناصر در مطالعات شناخت منشأ سنگ به طور گسترده ای به کار برده می شوند، ازینرو بایستی با احتیاط و دقت بیشتری استفاده شوند.