نام پژوهشگر: سحر عبدالعلی وند مشک آباد
سحر عبدالعلی وند مشک آباد بهمن نزهت
در این پایان¬نامه سعی شده است که انتقادهای سه شاعر حوز? شیراز (سعدی، خواجو، حافظ) در باب عرفان و تصوف روزگارشان مورد بررسی قرار گیرد. در این میان حافظ در مقایسه با سعدی و خواجو نسبت به تصوف روزگارش انتقاد بیشتری کرده و این حاکی از توجه بیش از حد حافظ به مقوله¬ی عرفان و تصوف روزگارش در مقایسه با سعدی و خواجو است. در دوره¬ای که گروهی مطابق با دستورات اسلامی خواهان در پیش گرفتن تزکیه¬ی نفس می¬باشند و از عرفان و معرفت حقیقی پیروی می¬کنند، گروه دیگری پا را از حد فراتر نهاده و از جاده¬ی اعتدال و میانه روی که دستور اساسی قرآن است منحرف می¬شوند و از زندگی اجتماعی دوری می گزینند و از اینجاست که جریان انحرافی تصوف اسلام آغاز می¬شود. اما عرفان و تصوف واقعی از اواسط قرن دوم که زمان رابعه است آغاز می¬شود، ولی ثمر آن در قرن بعد آشکار می¬گردد. سعدی و خواجو و حافظ در اشعارشان سعی کرده¬اند که به دید انتقادی به عرفان بنگرند و صحیح را از سقیم تشخیص داده، به توصیف جنبه¬ها¬ی متعالی عرفان بپردازند، انتقادهای این سه شاعر بزرگ ادب فارسی جهت نیل به مقصود گاهی خالی از طنز نیست. در قرن هشتم خواجه حافظ شیرازی که اشعار عرفانی و ذوقی را به اوج خود رسانید اشعارش به عنوان رساترین فریادهای برخاسته در مقابل تصوف عاری از حقیقت آن روزگار است. مطالب این پایان¬نامه، در شش فصل گردآوری شده است که مشتمل بر مباحث مقدّماتی و کلّی در حوز? عرفان اسلامی است. همچنین ضمن اشاره مختصر به زندگی سه شاعر بزرگ ادب فارسی در قرنهای هفتم و هشتم، به تحلیل و بررسی دیدگاه¬های آنان در باب عرفان اسلامی و اسلوب بیان آنان در ارائه مطالب عرفانی پرداخته¬ایم.