نام پژوهشگر: ابوالفضل علی کو چکی
ابوالفضل علی کو چکی یدالله شکری
یکی از رویکردها ونگره هایی که در چند دهه ی اخیر مورد توجه جامعه ی علمی،به خصوص جامعه بزرگ ادبیات قرار گرفتهاست، تحلیل ریخت شناسانه ی قصه هاوحکایت هاست. این نگاه در بررسی های خود در وهله ی اول به شناخت و کشف کوچکترین عناصر سازنده قصه و حکایت می پردازد؛ سپس شناسایی روابط بین این عناصر و خط سیر قصه در ظاهر آن مطمح نظر این نگره می باشد. این نوع بررسی و تحلیل می تواند بر هر یک از قصه-های موجود در ادب کلاسیک پارسی و ادب روایی و داستانی هر یک ازملل دیگر مترتب باشد. در این پایان نامه سعی شده است که قصه ی یوسف و زلیخا را که مستخرج از قرآن و تفاسیر مذکور است، بر اساس الگوی ریخت شناسی «ولادیمیر پراپ» مورد بررسی و تحلیل قرار داد . ابتدا یک روایت از چند تفسیر مذکور را مبنا قرار داده ، سپس با بهره گیری از آن به عنوان روایت اصلی و دیگر روایات به عنوان روایت فرعی، قصه ی یوسفو زلیخامورد تحلیل ریخت شناسانه قرار می گیرد که شامل حرکتی اصلی و حرکت فرعی یا میان حرکتی می باشد و بروز مشکل، نقطه عزیمت قصه به سوی پایان است که در انتها با حل مشکل شخصیت اصلی داستان، قصه به کار خود پایان می دهد. این رساله شامل پنج فصل است که هر یک از فصول در ضمن پرداختن به مبحثی مستقل، جزئی تفکیک ناپذیر برای تکمیل دیگر فصول آن می باشد؛ فصل اول به بیان کلیاتی درباره موضوع اصلی می پردازد، در فصل دوم مبانی نظری ریخت شناسی و برخی جریان های مرتبط با آن گفته خواهد شد، در فصل سوم اندکی درباره قصه-ی یوسف و زلیخا و برخی آثار پرداخته شده به آن بحث شده است، فصل چهارم به تحلیل ریخت شناسانه مربوط می شودو در ادامه و آخرین بخش این پایان نامه، نتایج به دست آمده از این پژوهش فهرست وار ارائه خواهد شد .