نام پژوهشگر: اکرم دلاور
اکرم دلاور مجید میرلطیفی
ایران به دلیل شرایط خاص آب و هوایی و محدودیت¬های منابع آبی از جمله کشورهایی است که نیاز به تجدید نظر اساسی در ساختار نظام کشت بوده و در این راستا توسعه کشت گلخانه¬ای می¬تواند به عنوان یک راهکار مناسب مطرح شود. تخمین صحیح و دقیق نیاز آبی گیاهان به منظور حفاظت و نگهداری از محصولات یکی از لازمه¬های داشتن یک مدیریت خوب و موثر در آبیاری در شرایط گلخانه¬ای، است. لذا طی تحقیق حاضر اقدام به تعیین نیاز آبی گیاه گل مریم در شرایط گلخانه¬ای شد. این طرح در قالب بلوک کامل تصادفی با سه تیمار شامل آبیاری کامل، بیش آبیاری و کم آبیاری در سه تکرار اجرا شد. برای برآورد نیاز آبی گیاه گل مریم از روش بیلان آبی استفاده گردید. گلخانه دارای سامانه آبیاری قطره¬ای (نوار تیپ) بود. برای تعیین زمان شروع آبیاری از تانسیومتر استفاده گردید و آبیاری زمانی آغاز می¬شد که مکش خاک در تیمار آبیاری کامل به 30 سانتی¬بار می¬رسید. عمق آب در تیمار آبیاری کامل، در هر نوبت آبیاری بر اساس عمق نقصان رطوبتی خاک تعیین شد و در تیمار بیش آبیاری و کم آبیاری، عمق آبیاری به ترتیب 20% بیشتر و 20% کمتر از عمق آبیاری تیمار آبیاری کامل بود. نیاز آبی گیاه مریم رقم دابل در سال 1392 برابر 350 میلی¬متر برآورد شد. طی دوره آزمایش، تبخیر-تعرق روزانه گیاه گل مریم در شرایط گلخانه 1/8تا 3/1 میلی¬متر در روز بود. حداکثر تبخیر-تعرق روزانه گل مریم در شروع گلدهی گیاه بود. ضرایب ماهانه گیاه گل مریم بر اساس داده¬های تشت تبخیر کلاس a درون گلخانه بین 0/5تا 0/7 به دست آمد. نتایج نشان داد که میزان آب کاربردی بر گلدهی و پارامترهای کیفی گل تأثیر گذار است. بهترین کیفیت گل زمانی حاصل می¬شود که گیاه دچار تنش آبی نشود. هم¬چنین مصرف بیش از حد آب نیز اثرات منفی بر گیاه گل مریم دارد و باعث رشد علفی گیاه گل مریم می¬شود. در پژوهش حاضر، بهترین کیفیت گل از تیمار آبیاری کامل حاصل شد، به طوری که متوسط طول ساقه گلدهنده، 89 سانتی¬متر، طول متوسط محور گل¬آذین 34 سانتی¬متر، تعداد متوسط گلچه 30/6 عدد و قطر متوسط ساقه 9/8 میلی¬متر به دست آمدند.
اکرم دلاور فاطمه شکوهی آذر
خاورمیانه همواره در طول تاریخ یکی از کانون های عمده بحران در جهان بوده ودر برخی دوره های تاریخی نقاط عطف تحولات در عرصه جهانی در خاورمیانه شکل گرفته و پایان پذیرفته است. مطالعه تاریخ سیاسی این منطقه نشان می دهد که چهار مولفه اساسی شامل نفت ،بازار،فرهنگ سیاسی وژئوپلتیک همواره در شکل دهی به تحولات و تغییرات در این منطقه حساس جهان نقش داشته است . در واقع خاورمیانه و خلیج فارس از جمله مناطقی هستند که اتحادیه اروپا به دلیل طیف در هم پیچیده ای از منافع اقتصادی ، سیاسی و امنیتی خود نسبت به این کشورها می توانند به مناطقی مهم وحساس برای آینده سیاست خارجی اتحادیه مبدل شوند. لذا باید گفت گسترش نقش و تاثیرگذاری اتحادیه اروپابه عنوان یکی از قدرتمندترین بلوک های سیاسی و اقتصادی جهان در موضوعات مختلف بین المللی طی چند سال اخیر قابل توجه و تامل بوده است. اتحادیه اروپا با 27 کشور از گستره و توانایی مناسبی برخوردار شده است تا با بازبینی نقش و جایگاه خود در عرصه مناسبات جهانی بتواند وارد مرحله تازه ای از حیات سیاسی خود شوداتحادیه اروپا ثبات داخلی ، پیشرفت اقتصادی ، امنیت و رفاه جوامع خود را در گروی برقراری ثبات اقتصادی و سیاسی در محیط های امنیتی خود از جمله منطقه خاورمیانه می داند لذا آسیب پذیری اتحادیه اروپا از ناامنی های موجود در خاورمیانه مثل تروریسم ، منازعات منطقه ای و جنایات سازمان یافته وهمچنین وابستگی شدید به منابع نفتی خاورمیانه محرک های اصلی سیاست خارجی اتحادیه می باشد. در خصوص مناقشه فلسطین و اسرائیل باید گفت اتحادیه اروپا سعی کرده تا با کمک های مالی به دولت خودگردان فلسطین ، تامین ثبات در منطقه از طریق راه حل های چندجانبه و تقیت روند دولت سازی در فلسطین صلح خاورمینه را مدیریت کند.اما هنوز نتوانسته در این عرصه بازیگری توانا و اصلی باشد لذا موفقیت سیاست خارجی و دیپلماسی اتحادیه اروپا در مناقشه فلسطین – اسرائیل تنها در گروی همکاری نزدیک با پامریکا است . در واقع مخالفت های اسرائیل برای نقش آفرینی موثر وفعال اتحادیه اروپا در منطقه از یکسو و مصلحت اندیشی برخی کشورها ی اروپایی به دلیل ارتباطات خاص با اسرائیل از سوی دیگر باعث شده تا همواره در وقایع جانب احتیاط را گرفته و خواه نا خواه به صورت منفعلانه عمل کند. اتحادیه اروپا به این نتیجه رسیده که همراهی با آمریکا برای حل بحران های جهانی ، کم هزینه تر از مناقشه با این کشور بر سر مسائل کم اهمیت است. البته باید به این نکته نیز اشاره کرد که همراهی اتحادیه اروپا با آمریکا ماننده دوره جنگ سرد یکپارچه و در تمام حوزه ها نبوده به عنوان نمونه همکاری اروپایی ها با آمریکا در سیاست مبارزه با تروریسم در سطح بالایی بوده اما در مواردی ماننده حمله به عراق که آمریکا سیاست تهاجمی و یکجانبه را در پیش گرفته بود کشورهایی مثل آلمان و فرانسه با آن همراهی نکردند . نکته دیگر اینکه همراهی کشورهای اروپایی به مفهوم تمایل آنها به استفاده از قدرت آمریکا در عرصه جهانی به نوعی است که بتواند اهداف و منافع آنها را تامین کند لذا استراتژی دو وجهی همکاری و رقابت را اتخاذ کرده اند در شرایطی که اتحادیه اروپا تامین شود همکاری می کند و در شرایطی که موجب تضعیف قدرت بین المللی آنها شود به موازنه نرم و رقابت می پردازند