نام پژوهشگر: سمیرا اکبرزلده
سمیرا اکبرزلده عباس محمدیان
چکیده اخلاق از مباحثی است که از گذشته تاکنون همواره همراه بشر بوده، هست، وخواهدبود، چرا که کسب فضایل اخلاقی یکی از راه-های سعادت و کمال بشر است. بیان اصول اخلاقی در هر دوره در آثار ادبی، یکی از اهدف اصلی شعرا و نویسندگان است، از این¬رو این علم در ادب فارسی نمود و رنگ ویژه¬ای داشته و هریک از شعرا به¬شیوه¬ی خاصّ خود به ترویج فضایل اخلاقی و منع از رذایل آن پرداخته¬اند. اگر نگاهی به آثار بزرگ ادبی بیندازیم متوجّه می¬شویم که هریک از آن¬ها مجموعه¬ای مشحون از نکات اخلاقی و نصایح پندآموز است. گلستان و بوستان سعدی، حدیقه¬ی سنایی، مجموعه¬ آثار نظامی و شاهنامه¬ی فردوسی ، مثنوی مولوی، مثنوی نراقیو دیگر آثار. این امر حاکی از اهمّیّت اخلاق در دوره¬های مختلف در ادب فارسی است. مولوی و نراقی از جمله شاعرانی هستند که در دو مثنوی معنوی و مثنوی طاقدیس به-شیوه¬ی تمثیل و قیاس و حکایت و داستان، مخاطبان را به کسب فضایل و دوری از رذایل فراخوانده اند که اصول اخلاقی آن ها برگرفته از اندیشه¬های عرفانی و اصول دین احمدی است. در این پژوهش، که مسائل اخلاقی- ادبی در مثنوی مولوی و مثنوی طاقدیس نقد و مقایسه شده¬اند، از دو بخش مجزّا شامل اخلاقی، و ادبی تشکیل شده است که در طیّ آن به سبک بیان، مقایسه¬ی برتری و غنی¬بودن، ذکر فضایل و رذایلی از هر مجموعه و مقایسه¬ی تطبیقی بین آن¬ها، نقاط ضعف و قوّت زیبایی¬شناسی و بیان هریک از شاعران پرداختیم. امضای استاد راهنما