نام پژوهشگر: الهام زارع زاده
الهام زارع زاده مهدی رضائیان
در این پایان نامه، روش جدیدی جهت تشخیص حالت های احساسی ظریف چهره ارائه می گردد. برای نمایان ساختن حرکات ظریف چهره از روش بزرگنمایی ویدئویی اولر استفاده شده است. روش بزرگنمایی ویدئویی اولر حرکات ظریف سیگنال ها (تغییر رنگ یا حرکت انتقالی) را با پردازش زمانی و مکانی تقویت می کند. ورودی این روش، ویدئوهایی از چهره اشخاص می باشد و نتیجه حاصل از آن به صورت دنباله تصاویر بزرگنمایی شده است. سپس نوع حالت احساسی دنباله تصاویر بزرگنمایی شده را با استفاده از چهره های ویژه بررسی نموده ایم. در این پژوهش، آزمایش بر روی 164 ویدئو از 16 شخص در پایگاه داده احساسات ظریف غیرارادی انجام گرفت. در ابتدا تشخیص تغییر در چهره به هنگام بروز حالات احساسی ظریف را بررسی کرده ایم. تغییر در چهره به طور میانگین به میزان %19/65 به هنگام بروز حالت منفی، %29/68 به هنگام بروز حالت مثبت و %75/69 به هنگام بروز حالت تعجب تشخیص داده شده است. همچنین تشخیص و تفکیک دو حالت مثبت و منفی در دنباله تصاویر مورد ارزیابی قرار داده ایم. همانطور که نتایج نشان می دهند دقت تشخیص کلی بین دو حالت منفی و مثبت با به کارگیری بزرگنمایی ویدئویی اولر برابر با % 66/66 می باشد. در حالی که بدون استفاده از این روش بزرگنمایی، تشخیص کلی به %00/50 کاهش می یابد. بنابراین استفاده از بزرگنمایی ویدئویی اولر در بازیابی حرکات نامحسوس چهره به هنگام بروز احساس، عملکرد روش تشخیص حالات احساسی ظریف مبتنی بر چهره های ویژه و همچنین تشخیص تغییر را بالا می برد.
الهام زارع زاده عباسعلی ابونوری
مقدمه: بیکاری به عنوان یکی از چالش های مهم موجود در بسیاری از کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته به حساب می آید که در این میان بیکاری فارغ التحصیلان،به عنوان نمادی از عدم هماهنگی بازار کار و آموزش عالی ،از اهمیت خاصی برخوردار است. روش:در این تحقیق به بررسی رابطه میان نرخ بیکاری و فارغ التحصیلان سطوح مختلف تحصیلی(دیپلم و فوق دیپلم، لیسانس،فوق لیسانس و دکتری) در بین زنان در مقایسه با مردان در سال های 1366-1390در کشور جمهوری اسلامی ایران از طریق الگویvar پرداخته شده است.که اطلاعات نرخ بیکاری و فارغ التحصیلان سطوح مختلف تحصیلی به کمک روش کتابخانه ای از سالنامه های آماری منتشر شده توسط مرکز آمار جمع آوری شده است. نتایج یافته: نتایج بدست آمده حاکی از آن است که رابطه بلندمدت و تعادلی بین متغیرها وجود دارد بدین معنا که با افزایش سطح تحصیلات مردان و زنان از لیسانس به فوق لیسانس و دکتری نرخ بیکاری کاهش و از فوق دیپلم و دیپلم به لیسانس نرخ بیکاری افزایش می یابد.