نام پژوهشگر: مهناز شعاعی
مهناز شعاعی علی علیزاده
به دلیل عوارض جانبی استفاده از آفت کش ها، مقاومت آفات به آفت کش ها، تمایل مصرف کنندگان از محصولات کشاورزی عاری از باقیمانده ی آفت کش های شیمیایی و هم چنین توجه به خطرات زیست محیطی آفت کش ها، موجب توسعه ی روزافزون روش های مبارزه ی غیر-شیمیایی و به ویژه مبارزه ی بیولوژیک با آفات شده است. یکی از دشمنان طبیعی مهم حشرات آفت، کفشدوزک hippodamia variegata goeze (col.: coccinellidae) می باشد. در این پژوهش، اثرات جانبی آفت کش ایمیداکلوپرید و صابون حشره کش دی اتانول آمید روی کفشدوزک h. variegata بررسی شد. تمامی آزمایش ها در شرایط کنترل شده ی آزمایشگاهی با دمای 1 ± 25 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5 ± 70 درصد و دوره روشنایی 8 : 16 انجام شد. زیست سنجی حشرات کامل با استفاده از برج پاشش و روش اسپری انجام شد و از دز کشنده 25 درصد (lc25) برای تعیین اثرات جانبی آفت کش ها روی شاخص های زیستی، بقاء و تولید مثلی مراحل مختلف رشدی کفشدوزک مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد آفت کش ها به طور معنی داری سبب افزایش طول دوره ی رشدی مراحل نابالغ کفشدوزک شدند. تیمار های آفت کش در مقایسه با تیمار شاهد نرخ بقا را کاهش دادند. آفت کش ایمیداکلوپرید در مقایسه با صابون حشره-کش تبعات منفی بیشتری بر پارامترهای تولیدمثلی کفشدوزک h. variegata داشت و سبب کاهش میزان آن شد. نرخ خالص بارآوری و نرخ خالص زاد آوری برای تیمارهای ایمیداکلوپرید، صابون حشره کش و شاهد به ترتیب 06/229 و 29/145، 88/234 و 44/186، 39/296 و 95/245 بود. تعداد تخم به ازای هر ماده در روز و تعداد تخم های بارور به ازای هر ماده در روز، برای تیمار دی اتانول آمید به ترتیب 29/4 و 41/3 و ایمیداکلوپرید 06/4 و 58/2 بود. نرخ ذاتی افزایش جمعیت، برای آفت کش های ایمیداکلوپرید و صابون با مقادیر 006/0±136/0و 006/0±139/0 در مقایسه با تیمار شاهد با مقدار 006/0±156/0ماده به ازای هر ماده در روز به طور معنی داری کاهش نشان داد (05/0 < p). با در نظر گرفتن نتایج حاصل از این پژوهش چنین به نظر می رسد با کاربرد دز زیرکشنده ی آفت کش ها و ترکیبات گیاهی و انجام آزمایش های تکمیلی، بتوان در مدیریت تلفیقی آفات دز مصرفی آفت کش ها را کاهش و از این طریق کفشدوزک ها را برای کنترل بیولوژیک آفات محافظت نمود.