نام پژوهشگر: حجت الله جاویدی
پروین دره گیرایی سلطانعلی کاظمی
چکیده: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه انعطاف پذیری خانواده، سبکهای دلبستگی و خودپنداره می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دوره دبیرستانی شهر سیرجان که در سال تحصیلی 89-1388 مشغول به تحصیل بودند. حجم نمونه که به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند، 300 نفر بودند( 138پسر و 162 دختر). برای ارزیابی انعطاف پذیری خانواده از پرسشنامه انعطاف پذیری خانواده (سامانی 1381) و سبک های دلبستگی از پرسشنامه کولینز و رید(1990) و خودپنداره از پرسشنامه خودپنداره بک و استیر(1978) استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد بین انعطاف پذیری خانواده و خودپنداره، انعطاف پذیری خانواده و سبک دلبستگی ایمن، سبک دلبستگی ایمن و خودپنداره رابطه مثبت و معناداری از نظر آماری وجود دارد. همچنین بین انعطاف پذیری خانواده و سبک دلبستگی اجتنابی، سبک دلبستگی اجتنابی و خودپنداره رابطه منفی و معناداری از نظر آماری وجود دارد. همچنین نتایج نشان دهنده آن است که بین انعطاف پذیری خانواده و سبک دلبستگی مضطرب- دوسوگرا، سبک دلبستگی مضطرب- دوسوگرا با خودپنداره هیچ گونه رابطه معنا داری از نظر آماری وجود ندارد. از نتایج دیگر این پژوهش آن است که بین دانش آموزان دبیرستانی از لحاظ سبک های دلبستگی از نظر جنسیت تفاوت معنادار وجود دارد اما در متغیر خودپنداره این تفاوت معنادار نیست همچنین متغیر انعطاف پذیری خانواده قادر است میزان خودپنداره در نوجوانان پیش بینی کند. کلید واژه ها: انعطاف پذیری خانواده، سبکهای دلبستگی، خودپنداره، نوجوانی
تورج کاظمی سلطانعلی کاظمی
پژوهش حاضـر بـه منظور بررسـی رابطه استرس شغلی بـا خشنودی شغلـی و فرسودگی شغلـی درکارکـنان پایگـاه های اورژانس 115 شهر شیراز انجام گرفته است . نمونه مورد مطالعـه 87 نفر کـارکنان پایگاه های اورژانس 115 شهر شیراز می باشد . در این پژوهش اطلاعـات بـا استفاده از پرسشنامه هـای استرس شغلـی فلیپ آل رایـس (1992 ) ، خشنـودی شغلـی اسمیت ، کـندال و هـیولین (1969) و فرسودگی شغلی مسلش ( 1994 ) از طـریق روش های آماری ( همبستگی پیرسون ، تحلیل واریانس و تحلیل رگرسیون چند گـانه ) مورد تجـزیه و تحلیل قرار گرفت ، کـه با توجه به فرضیه های پژوهش، یافته های زیر بدست آمده است . بین استرس شغلـی با خشنودی شغلـی همبستگی منفـی معنی دار وجود دارد. بین استرس شغلـی با فرسودگـی شغلی همبستگـی مثبت وجود دارد . بین سن و سابقـه خدمت با استرس شغلی همبستگـی منفی معنی دار وجود دارد . بین سطح سواد با استرس شغلـی رابطه معنی داری وجود ندارد . بین سن و سابقه خدمت با خشنودی شغلـی همبستگی معنی داری وجـود ندارد . بین سواد با خشنودی شغلـی همبستگی مثبت وجود دارد . بین سن ، سواد و سابقـه خدمت با فرسودگـی شغلـی رابطـه معنـی داری وجـود ندارد.استرس شغلـی قادر است به میـزان سیزده درصد واریانس خشنودی شغلـی و به میـزان شصت درصد واریانس فرسودگی شغلی را پیش بینی نماید . کلید واژه :استرس شغلی،خشنودی شغلی،فرسودگی شغلی
مریم نیک آیین حجت الله جاویدی
در این تحقیق 5/42 درصد از افراد در گروه اعتیاد به اینترنت و5/57 درصد از آنان در گروه عادی قرار گرفتند .در این پژوهش بین عملکرد خانواده در نوجوانان معتاد به اینترنت ونوجوانان عادی تفاوت معنادار وجود نداشت .بین انسجام خانواده در نوجوانان معتاد به اینترنت ونوجوانان عادی تفاوت معنادار وجود داشت افرادعادی به طور معنا داری از انسجام بالاتری نسبت به معتادان به اینترنت برخوردار بودند وهمچنین بین عملکرد وانسجام خانواده در دختران وپسران معتاد به اینترنت وعادی تفاوت معنادار وجود داشت .به این معنی که عملکرد خانواده در نوجوانان دختر عادی بالاتر از پسر عادی بود وانسجام خانواده در دختران معتاد به اینترنت بالاتر از پسران معتاد به اینترنت بود ولی انسجام خانواده در نوجوانان پسر عادی بالاتر از نوجوانان دختر عادی بود .
رویا باقرزاده حجت الله جاویدی
چکیده این پژوهش با هدف بررسی شاخص های سازمان های نوروتیک (وسواسی، پارانویید، افسرده، نمایشی و اسکیزویید) و رابطه ی آن با عدالت سازمانی(عدالت توزیعی ، رویه ای و تعاملی) و تعهد سازمانی (عاطفی ، مستمر و هنجاری) انجام شد. جامعه آماری کلیه کارکنان معاونت های شش گانه و شهرداری های نه گانه شهرداری شیراز، به تعداد مجموع1600 نفر بوده است. از جامعه مذکور نمون? 400 نفری زن و مرد انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه سازمان های بیمار(نوروتیک) ، پرسشنامه عدالت سازمانی مورمن و نیهوف و پرسشنامه تعهد سازمانی می یر و آلن بود . نتایج نشان داد ابعاد عدالت سازمانی ( توزیعی ، رویه ای و تعاملی) با ویژگی پارانوئید رابطه منفی و معنادار دارد. بین عدالت تعاملی با ویژگی های پارانویید ، افسرده و اسکیزویید سازمان نوروتیک رابطه قوی منفی و با ویژگی وسواسی رابطه معنادار و مثبت دارد. عدالت توزیعی با ویژگی های وسواسی ، نمایشی و اسکیزوئید رابطه معنادار و مثبت و با ویژگی پارانوئید رابطه ی معنادار و منفی دارد. عدالت رویه ای با ویژگی های وسواسی ، نمایشی رابطه معنادار و مثبت و با ویژگی پارانوئید ، افسرده رابطه ی معنادار و منفی دارد.همچنین مولفه های تعهد سازمانی ( عاطفی ، مستمر و هنجاری) در شغل با ویژگی وسواسی رابطه قوی مثبت و معنی دار دارد. تعهد عاطفی با ویژگی های پارانویید ، افسرده و اسکیزوئید رابطه منفی و معنادار و با ویژگی وسواسی رابطه مثبت و معنادار می باشد. تعهد مستمر نیز با ویژگیهای وسواسی، نمایشی، افسرده و اسکیزوئید رابطه مثبت و معنادار دارد. تعهد هنجاری نیز با ویژگی وسواسی رابطه مثبت و معنادار دارد. بین تعهد سازمانی و ویژگیهای وسواسی و نمایشی رابطه ی مثبت و معنادار دارد . همچنین ویژگی وسواسی دارای بالاترین قدرت پیش بینی را برای عدالت سازمانی و تعهد سازمانی را داراست. کلید واژه ها:سازمان های نوروتیک، عدالت سازمانی، تعهد سازمانی.
سلیمان نظام پور سیده مریم حسینی
چکیده: هدف این پژوهش بررسی تاثیر آموزش مطالعه اثربخش بر میزان اضطراب امتحان و خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان پسر مقطع متوسطه شهرستان گناوه در سال تحصیلی 91-1390 بود. جامعه آماری این پژوهش همه دانش آموزان پسر مقطع متوسطه به تعداد 1241 نفر بودند. جهت انتخاب گروه نمونه پرسش نامه اضطراب امتحان و خودکارآمدی تحصیلی در یک دبیرستان اجرا شد و از بین تمام دانش آموزان 60 نفر که بیشترین اضطراب امتحان و کمترین خودکارآمدی تحصیلی را داشتند به عنوان نمونه انتخاب شدند. آزمودنی ها بطور تصادفی در دو گروه 30 نفری آزمایش و کنترل قرار گرفتند. روش پژوهش، آزمایشی و بر اساس طرح پیش آزمون - پس آزمون، با دو گروه آزمایش و کنترل بود. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه اضطراب امتحان ابوالقاسمی و پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی اون و فرامن بود. پس از اجرای پیش آزمون اضطراب امتحان و خودکارآمدی تحصیلی برای هر دو گروه، گروه آزمایش در کلاس آموزشی مطالعه اثر بخش به مدت 5 هفته طی 10 جلسه که هر جلسه 90 دقیقه بود شرکت کردند. پس از اتمام آموزش از هر دو گروه پس آزمون اضطراب امتحان و خودکارآمدی تحصیلی به عمل آمد. داده ها با استفاده از روش آماری کوواریانس تحلیل شد. یافته ها نشان داد آموزش روشهای مطالعه اثربخش بطور معنی داری باعث کاهش اضطراب امتحان و افزایش خودکارآمدی تحصیلی در دانش آموزان شده است. واژه های کلیدی: مطالعه اثربخش، اضطراب امتحان، خودکارآمدی تحصیلی.
مجتبی فلامرزی حجت الله جاویدی
چکیده : این پژوهش با هدف بررسی رابطه احساس امنیت و شادکامی با بهره وری کارکنان شرکت همپا انرژی شیراز انجام شد. جامعه آماری کلیه کارکنان شرکت همپا انرزی شیراز به تعداد 200 نفر بودند.طرح تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بود.نمونه پژوهش 150 نفر از کارکنان را شامل شدکه به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب گردیدند. ابزار تحقیق پرسشنامه بهره وری(مدل اچیو) بود که توسط هرسی و بلانچاردوگلداسمیت (1994) ساخته شده ، پرسشنامه شادکامی اکسفورد(1987) و پرسشنامه امنیت شغلی ساخته شده توسط بافرانی(1387) بوده است.برای تحلیل داده ها از روش آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند گانه استفاده شد. نتایج نشان داد که بین ابعاد امنیت شغلی با بهره وری، بین شادکامی با بهره وری و ابعاد امنیت شغلی با شادکامی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد، همچنین دو بعد عاطفی بودن محیط و خوشنودی مادی از ابعاد امنیت شغلی و شادکامی دارای قدرت پیش بینی برای متغیر بهره وری می باشند. واژه های کلید: امنیت شغلی ، شادکامی، بهره وری.
سید محمد قاسمی سلطانعلی کاظمی
چکیده : هدف این پژوهش تبیین نقش واسطه گری شادکامی در ارتباط با سبک های دلبستگی و عزت نفس در بین دانش آموزان اول متوسطه دبیرستانهای شهر نورآباد بود.در این پژوهش تعداد 272 دانش آموز پسر اول متوسطه با میانگین سنی 22/15و انحراف معیار 4/1 به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای یک مرحله ای انتخاب شدند و سه پرسشنامه سبک های دلبستگی کولینز و رید(1991) ،شادکامی آکسفورد(1996) و عزت نفس کوپر اسمیت(1967) را تکمیل کردند. پایایی و روایی ابزارها با استفاده از ضریب پایایی آلفای کرونباخ اندازه گیری شدو با استفاده از رگرسیون به شیوه متوالی همزمان و با به کار گیری مراحل پیشنهادی بارون و کنی (1986)، مدل فرضی مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج رگرسیون چندگانه به روش سلسله مراتبی و همزمان، بیانگر معنادار بودن نقش واسطهای شادکامی، درارتباط سبک های دلبستگی(ایمن و مضطرب) و عزت نفس بود. نتایج حاکی از آن بود سبک دلبستگی ایمن به طور مثبت و معنادار و سبک دلبستگی مضطرب به طور منفی و معناداری دارای نقش پیش بینی کنندگی برای شادکامی و عزت نفس داشتندکه سبک دلبستگی ایمن بیشترین قدرت پیش بینی کنندگی برای عزت نفس وشادکامی داشت.اما رابطه معناداری برای سبک دلبستگی اجتنابی و شادکامی و عزت نفس مشاهده نگردید.در این پژوهش نقش شادکامی در ارتباط با سبک های دلبستگی و عزت نفس تایید شد که بیانگر اهمیت نقش شادکامی برای این متغیر ها می باشد. کلید واژه:سبک دلبستگی،عزت نفس ، شادکامی
پریسا یوسفی سید احمد میرجعفری
پژوهش حاضر با هدف ،بررسی رابطه بین عزت نفس و خلاقیت با سلامت روانی دانشجویان هنر دانشکده های دولتی و غیردولتی شهر شیراز در سال 1391 انجام شده است .پژوهش از نوع همبستگی وجامعه آماری شامل کلیه دانشجویان هنر یک دانشکده دولتی و دو دانشکده غیر دولتی شهر شیراز بوده است ،که ازمیان آنها تعداد 214 نفر (132 دختر و82 پسر )به شیوه نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند.از آزمودنی ها خواسته شد پرسشنامه های عزت نفس کوپر اسمیت (1967)،خلاقیت عابدی (1922)و سلامت روانی ghq-28گلدبرگ وهیلر(1979) تکمیل کنند .داده های حاصل از پرسشنامه ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون وتحلیل رگرسیون گام به گام مورد تحلیل قرار گرفتند ویافته ها نشان دادکه ، بین عزت نفس و سلامت روانی رابطه معنادار منفی وجود دارد و هم چنین بین خلاقیت و عزت نفس رابطه معناداری مشاهده نشد، بین خلاقیت و سلامت روانی رابطه معنادار منفی وجود دارد ،هم چنین نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان دادکه عزت نفس و خلاقیت قادر به پیش بینی سلامت روانی هستند.تفاوت های دو جنس در عزت نفس و خلاقیت معنادار نبودند .تلویحات یافته های پژوهش و پیشنهاداتی برای تحقیقات آتی در متن مطرح شده است .
محمد کاظم مرزبان سلطانعلی کاظمی
چکیده پژوهش حاضر با هدف تبیین اثربخشی آموزش مهارت های فراشناختی بر خودکارآمدی و عملکرد تحصیلی در بین دانش آموزان دور? متوسطه شهر فیروزآباد فارس اجرا شد. طرح پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. نمون? آماری شامل 80 نفر دانش آموز دختر و پسر سال اول متوسطه با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی به عنوان گروه های، آزمایش و کنترل انتخاب شدند. از هم? گروهها پیش آزمون گرفته شد. گروه آزمایش در طی هشت جلس? نود دقیقه ای تحت آموزش مهارت های فراشناختی در درس شیمی قرار گرفتند. پس از اجرای آموزش، پس آزمون روی هم? گروه ها اجرا شد. ابزار اندازه گیری، پرسشنام? استاندارد سنجش خودکارآمدی عمومی شرر و پرسشنام? سنجش عملکرد تحصیلی(ept ) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی و آمار استنباطی از تحلیل کوواریانس(آنکوا)استفاده شد. یافته ها نشان داد که آموزش مهارت های فراشناخت موجب افزایش خودکارآمدی و عملکرد تحصیلی در گروه آزمایش شده است. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که بین دانش آموزان گروه کنترل و آزمایش از نظر افزایش خودکارآمدی و عملکرد تحصیلی تفاوت معنادار وجود دارد. اما در اثر آموزش بر حسب جنسیت تفاوت معناداری مشاهده نشد. واژه های کلیدی: آموزش، فراشناخت، خودکارآمدی، عملکرد تحصیلی.
سید محمد طاهر علوی سلطانعلی کاظمی
چکیده پژوهش حاضر به دنبال تبیین اثر بخشی آموزش مبتنی بر تفکر انتقادی بر خود کارآمدی و خود تنظیمی دانش آموزان بود. پژوهش به صورت شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری، دانش آموزان 4 مدرسه راهنمایی از مدارس راهنمایی منطقه جره – بالاده (2 مدرسه پسرانه و 2 مدرسه دخترانه ) بود، که در سال تحصیلی 92-91 مشغول به تحصیل بودند. از هر مدرسه یک کلاس به روش تصادفی انتخاب شد، و چهار کلاس انتخاب شده به طور تصادفی به عنوان گروههای کنترل و آزمایش برگزیده شدند. پس از اجرای پیش آزمون با پرسشنامه خود کارآمدی عمومی شرر و خود تنظیمی بوفارد بر روی هم? گروهها، گروه های آزمایش طی 8 جلسه 90 دقیقه ای در مدت زمان 4 هفته تحت آموزش، به صورت آموزش مبتنی بر تفکر انتقادی در درس علوم راهنمایی قرار گرفتند. پس از اتمام آموزش، پس آزمون روی هم? گروهها اجرا شد و داده ها مورد تحلیل آماری قرار گرفت. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش مبتنی بر تفکر انتقادی بر خود کارآمدی و خود تنظیمی گروه آزمایش تأثیر معنا دار داشته است. افزون بر این نتایج نشان داد که بین دختران و پسران، در تأثیر آموزش مبتنی بر تفکر انتقادی بر خود کارآمدی و خود تنظیمی، تفاوت معنا داری وجود ندارد. واژه های کلیدی: تفکر انتقادی ، خود کارآمدی ، خود تنظیمی
سید علی اکبری سلطانعلی کاظمی
ویژگی شخصیتی و سبک یادگیری هر فردی متفاوت از افراد دیگر است بخصوص ویژگی شخصیتی که بسیار گوناگون است همچنین معلولین ناشنوا و نابینا که هر کدام در حسی دچار نقص هستند قطعاً بر سبک یادگیری و ویژگی های شخصیتی آنان تأثیر می گذارد لذا شناخت ویژگی های شخصیتی و سبک یادگیری این دسته از معلولین می تواند کمک شایانی به نحوه ارتباط با این دسته از معلولین نمود. - هدف پژوهش 1- بررسی و مقایسه ویژگیهای شخصیتی و سبک یادگیری دانش آموزان عادی و ناشنواو نابینا 1-5- فرضیه ها 1) بین مولفه فعالیت گرایی در سبک یادگیری افراد عادی، نابینا و ناشنوا تفاوت معنادار وجود دارد. 2) بین مولفه اندیشه گرایی در سبک یادگیری افراد عادی، نابینا و ناشنوا تفاوت معنادار وجود دارد. 3) بین مولفه عملگرایی در سبک یادگیری افراد عادی، نابینا و ناشنوا تفاوت معنادار وجود دارد. 4) بین مولفه نظریه پرداز در سبک یادگیری افراد عادی، نابینا و ناشنوا تفاوت معنادار وجود دارد. 5) بین میزان روان نژندگرایی در ویژگی های شخصیتی افراد عادی، نابینا و ناشنوا تفاوت معنادار وجود دارد. 6) بین میزان برون گرایی در ویژگی های شخصیتی افراد عادی، نابینا و ناشنوا تفاوت معنادار وجود دارد. 7) بین میزان انعطاف پذیری در ویژگی های شخصیتی افراد عادی، نابینا و ناشنوا تفاوت معنادار وجود دارد. 8) بین میزان توافق پذیری در ویژگی های شخصیتی افراد عادی، نابینا و ناشنوا تفاوت معنادار وجود دارد. 9) بین میزان با وجدان بودن در ویژگی های شخصیتی افراد عادی، نابینا و ناشنوا تفاوت معنادار وجود دارد. خلاصه پژوهش هدف از پژوهش حاضر مقایسه سبک های یادگیری و ویژگی های شخصیتی دانش آموزان نابینا و ناشنوا و عادی بوده که تعداد 20 نفر دانش آموز نابینا به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب می شوند و سپس تعداد 20 نفر ناشنوا و 20 نفر عادی بر اساس همتا سازی با دانش آموزان نابینا از لحاظ جنسیت، وضعیت اقتصادی، تحصیلات و سن انتخاب گردیدند و پرسش نامه های سبک های یادگیری و ویژگی-های شخصیت را تکمیل نمودند و داده های به دست آمده مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. 5-2- بحث و نتیجه گیری فرضیه 1: بین مولفه فعالیت گرایی در سبک یادگیری افراد عادی، نابینا و ناشنوا تفاوت معنادار وجود دارد. فرضیه 2: بین مولفه اندیشه گرایی در سبک یادگیری افراد عادی، نابینا و ناشنوا تفاوت معنادار وجود دارد. فرضیه 3: بین مولفه عملگرایی در سبک یادگیری افراد عادی، نابینا و ناشنوا تفاوت معنادار وجود دارد. فرضیه 4: بین مولفه نظریه پرداز در سبک یادگیری افراد عادی، نابینا و ناشنوا تفاوت معنادار وجود دارد. بر اساس نتایج بدست آمده و جداول شماره 3-4 و 4-4 و 5-4 و 6-4 بین مولفه فعالیت گرایی، اندیشه گرایی، عمل گرایی، نظریه پرداز دانش آموزان نابینا و ناشنوا و عادی تفاوت معنادار وجود ندارد که با تحقیقات نریمانی (1390) و حسینی لرگانی (1380) همسو نبوده و با تحقیق جگسون (1996) همسو می باشد. دلیل اینکه این چهار فرضیه پژوهشی رد شده اند می تواند به دلایل زیر باشد: الف) چون در شهر یاسوج فرهنگ حاکم بر خانواده یک فرهنگ ایلی و عشیره ای است و خانواده در تربیت فرزندان خود بیشتر تابع جو فرهنگ سنتی خود می باشد و در این فرهنگ فرزندان از آزادی کمتری برخوردارند و نوع تربیت آنها توسط والدین و بزرگترها بر اساس فرهنگ سنتی خودشان انجام می گیرد به نظر می رسد که این جو فرهنگی اکثریت فرزندان را به یک شکل و قالب شکل داده است شاید عدم تفاوت معناداری بین این سه گروه به دلیل محدودیت جغرافیایی و قالب بندی فرهنگی سنتی باشد. ب) احتمالاً شاید به این دلیل فرضیه ها رد شده اند که حجم نمونه پایین بوده است. ج) و شاید به این دلیل فرضیه ها رد شده اند که از آنجایی که اعضای گروه ها به صورت انفرادی همتا سازی شده بودند واقعاً معلولیت در سبک یادگیری تأثیر نداشته باشد. فرضیه 5: بین میزان روان نژندگرایی در ویژگی های شخصیتی افراد عادی، نابینا و ناشنوا تفاوت معنادار وجود دارد. بر اساس نتایج بدست آمده و جدول شماره 4-7 در مولفه روان نژندگرایی دانش آموزان نابینا و ناشنوا و عادی تفاوت معنادار وجود ندارد که با تحقیق محمدی (1387)، فورنهام (1992)، بوساتو (1998)، رحمانی (1378)، آلفرد (2003)، ایزدی (1386) همسو نمی باشد و با تحقیق جکسون (1996) همسو می باشد که احتمالاً به این دلیل باشد که چون در تحقیق محمدی (1387) از روش همتاسازی استفاده نشده است و منحصراً دانشجویان را مورد بررسی قرار داده اند در حالی که در این پژوهش از روش همتاسازی و از طرفی بر روی دانش آموزان اجرا گردیده که همین موضوع باعث تفاوت نتیجه شده است و یا شاید دلیل دیگر این باشد که حجم نمونه پائین بوده است. فرضیه 6: بین میزان برون گرایی در ویژگی های شخصیتی افراد عادی، نابینا و ناشنوا تفاوت معنادار وجود دارد. بر اساس نتایج بدست آمده و جدول شماره 4-8 در مولفه برون گرایی بین دانش آموزان نابینا و ناشنوا و عادی تفاوت معنادار وجود نداشت که با تحقیق محمدی (1387)، بوساتو (1998)، رحمانی (1378)، همسو نمی باشد و با تحقیق جکسون (1996) همسو می باشد. شاید چون خانواده ها از همه افراد خانواده یک فرم اخلاقی و شکل رفتاری از جمله با جرأت بودن، فعال بودن و دوست داشتن مردم و سرخوشی و خوش بین بودن و شرکت در گروه های بزرگ را می خواستند بنابراین معلولین نابینا و ناشنوا و افراد عادی در مورد این مهارت ها تقریباً باید یکسان رفتار نمایند. مثلاً در دوست داشتن افراد و فعال بودن و با جرأت بودن و .... به صورت یک قالب مشخص پاسخگوی خانواده های خود باشند و شاید این یکسان خواهی از افراد چه معلول و چه غیرمعلول به دلیل آن نگرش سنتی حاکم بر جو خانواده ها در عدم تفاوت معناداری دخالت داشته است. فرضیه 7: بین میزان انعطاف پذیری در ویژگی های شخصیتی افراد عادی، نابینا و ناشنوا تفاوت معنادار وجود دارد. بر اساس نتایج بدست آمده و جداول شماره 4-9، 4-10، 4-11 در مولفه انعطاف پذیری بین دانش آموزان نابینا و ناشنوا و عادی تفاوت معنادار وجود دارد که این معناداری بین گروه عادی و نابینا و همچنین گروه ناشنوا و نابینا می باشد و با توجه به مقادیر بدست آمده گروه نابینا بیشترین تأثیر را در مولفه انعطاف پذیری دارند که با تحقیق محمدی (1387)، بوساتو (1998) و رحمانی (1378) همسو نمی باشد. شاید به این دلیل باشد که چون نابینایان از داشتن حس بینایی محروم هستند لذا نسبت به دنیای بیرونی کنجکاوتر هستند و از طرفی به دلیل نداشتن حس بینایی به ابعاد و دنیای درونی خود بیشتر توجه می کند و عمیق تر نگاه می کند و از طرفی چون هیجان های افراد اطراف خود را مشاهده نمی کنند لذا بیشتر تمایل دارند که هیجان های مثبت و منفی را تجربه کنند و از فعالیت های مختلف و چالش ها و هیجان ها لذت بیشتری ببرند لذا شاید این عامل سبب این تفاوت معناداری شده است. فرضیه 8: بین میزان توافق پذیری در ویژگی های شخصیتی افراد عادی، نابینا و ناشنوا تفاوت معنادار وجود دارد. بر اساس نتایج بدست آمده و جداول شماره 4-12، 4-13، 4-14 در مولفه توافق پذیری بین دانش آموزان نابینا و ناشنوا و عادی تفاوت معنادار وجود دارد که این معناداری بین گروه نابینا و ناشنوا بوده و با توجه به مقادیر بدست آمده گروه ناشنوا بیشترین تأثیر و میزان را در مولفه توافق پذیری دارند. که با تحقیق آلفرد (2003) و ایزدی (1386) همسو نمی باشد. در فرهنگ سنتی – ایلی شهر یاسوج چون اعضای خانواده نسبت به هم مهربان و همکاری و همیاری دارند و غمخوار هم باشند و ناشنوایان از قدرت مشاهده برخوردارند بنابراین در محیط جامعه و خانواده شاهد این گونه رفتارها در بین اعضای خانواده و یا افراد جامعه بوده ولی نابینایان از قدرت حس مشاهده محروم هستند لذا از دیدن چنین رفتارهایی محروم بوده اند شاید این عامل موجب این تفاوت معناداری شده است. فرضیه 9: بین میزان با وجدان بودن در ویژگی های شخصیتی افراد عادی، نابینا و ناشنوا تفاوت معنادار وجود دارد. بر اساس نتایج بدست آمده و جدول شماره 4-15 در مولفه باوجدان بودن دانش آموزان نابینا و ناشنوا و عادی تفاوت معنادار وجود ندارد که با تحقیق محمدی (1387)، ایزدی (1386) همسو نمی باشد . چون خانواده از همه افراد خانواده یک فرم اخلاقی و شکل رفتاری می خواهند بنابراین چه معلول و چه غیرمعلول در مورد مسئولیت پذیری کارهای خود تقریباً می بایست یکسان رفتار نمایند مثلاً در وفای به عهد یا اصول اخلاقی لزوماً می بایست به صورت یک قالب مشخص پاسخگوی خانواده های خود باشند و شاید این یکسان خواهی از افراد چه معلول و چه غیرمعلول به دلیل آن نگرش سنتی حاکم بر جو خانواده ها در عدم تفاوت معناداری دخالت داشته است. 5-3- دستاوردهای پژوهش 1) تفاوت معنادار بین مولفه فعالیت گرایی دانش آموزان نابینا و ناشنوا و عادی وجود ندارد. 2) تفاوت معنادار بین مولفه اندیشه گرایی دانش آموزان نابینا و ناشنوا و عادی وجود ندارد. 3) تفاوت معنادار بین مولفه عملگرایی دانش آموزان نابینا و ناشنوا و عادی وجود ندارد. 4) تفاوت معنادار بین مولفه نظریه پرداز دانش آموزان نابینا و ناشنوا و عادی وجود ندارد. 5) تفاوت معنادار بین مولفه روان نژندگرایی دانش آموزان نابینا و ناشنوا و عادی وجود ندارد. 6) تفاوت معنادار بین مولفه برون گرایی دانش آموزان نابینا و ناشنوا و عادی وجود ندارد. 7) تفاوت معنادار بین مولفه انعطاف پذیر دانش آموزان نابینا و ناشنوا و عادی وجود دارد که این معناداری بین گروه عادی و نابینا و همچنین گروه ناشنوا و نابینا می باشد و گروه نابینا بیشترین تأثیر و میزان را در انعطاف پذیری دارد. 8) تفاوت معنادار بین مولفه توافق پذیری دانش آموزان نابینا و ناشنوا و عادی وجود دارد که این معناداری بین گروه نابینا و ناشنوا می باشد و گروه ناشنوا بیشترین تأثیر را در مولفه توافق پذیری دارد. 9) تفاوت معنادار بین مولفه با وجدان بودن دانش آموزان نابینا و ناشنوا و عادی وجود ندارد. یافته های پژوهش و تجزیه و تحلیل آماری در این فصل ابتدا یافته های توصیفی و سپس یافته های استنباطی ارائه می شود. الف) یافته های توصیفی جدول 1-4: میانگین و انحراف استاندارد و انحراف میانگین در عامل های ویژگی های شخصیت شاخص های آماری متغیر گروه تعداد میانگین انحراف استاندارد انحراف میانگین روان نژاد گرایی افراد نابینا 20 20/20 00/7 56/1 افراد ناشنوا 20 70/21 79/2 62/0 افراد عادی 20 55/22 98/2 66/0 برون گرایی افراد نابینا 20 80/22 47/3 77/0 افراد ناشنوا 20 25 72/3 83/0 افراد عادی 20 90/23 80/2 62/0 انعطاف پذیری افراد نابینا 20 55/23 189/2 48/0 افراد ناشنوا 20 90/20 12/3 69/0 افراد عادی 20 90/20 42/2 54/0 توافق پذیری افراد نابینا 20 60/22 90/2 65/0 افراد ناشنوا 20 95/24 42/3 76/0 افراد عادی 20 30/23 21/1 27/0 با وجدان بودن افراد نابینا 20 05/24 17/3 70/0 افراد ناشنوا 20 65/24 36/3 75/0 افراد عادی 20 55/25 79/2 62/0 جدول 2-4: میانگین و انحراف استاندارد و انحراف میانگین در عامل های سبک یادگیری شاخص های آماری متغیر گروه تعداد میانگین انحراف استاندارد انحراف میانگین فعالیت گرا افراد نابینا 20 55/11 98/1 44/0 افراد ناشنوا 20 90/11 44/2 54/0 افراد عادی 20 30/11 978/0 97/0 اندیشه گرا افراد نابینا 20 30/12 44/6 44/1 افراد ناشنوا 20 30/11 65/2 59/0 افراد عادی 20 30/11 73/0 16/0 عملگرا افراد نابینا 20 14/12 25/3 72/0 افراد ناشنوا 20 80/11 35/2 52/0 افراد عادی 20 15/12 18/1 26/0 نظریه پرداز افراد نابینا 20 05/12 99/2 67/0 افراد ناشنوا 20 50/12 96/1 43/0 افراد عادی 20 15/12 69/1 37/0 ب) یافته های استنباطی فرضیه 1: بین مولفه فعالیت گرایی در سبک یادگیری افراد عادی، نابینا و ناشنوا تفاوت معنادار وجود دارد. جدول 3-4: تحلیل واریانس یکطرفه برای مقایسه عامل فعالیت گرایی از سبک یادگیری بین دانش آموزان عادی و نابینا و ناشنوا شاخص های آماری منبع تغییرات مجموع مجذورات df میانگین مجذورات f سطح معنی داری فعالیت گرا بین سه گروه عادی، نابینا و ناشنوا برون گروهی 66/3 2 18/1 50/0 609/0 درون گروهی 95/206 57 63/3 کل 58/210 59 با توجه به داده های بدست آمده از جدول بالا چون f در سطح 60/0 معنی دار نیست بنابراین نشان می دهد که بین گروه ها تفاوت معنادار وجود ندارد و فرضیه پژوهش تأیید نمی شود. فرضیه 2: بین مولفه اندیشه گرایی در سبک یادگیری افراد عادی، نابینا و ناشنوا تفاوت معنادار وجود دارد. جدول 4-4: تحلیل واریانس یکطرفه برای مقایسه عامل اندیشه گرایی از سبک یادگیری بین دانش آموزان عادی و نابینا و ناشنوا شاخص های آماری منبع تغییرات مجموع مجذورات df میانگین مجذورات f سطح معنی داری اندیشه گرا بین سه گروه عادی ،نابینا و نا شنوا برون گروهی 33/13 2 66/6 40/0 667/0 درون گروهی 60/932 57 36/16 کل 93/945 59 با توجه به داده های بدست آمده از جدول بالا چون f در سطح 66/0 معنی دار نیست بنابراین نشان می دهد که بین گروه ها تفاوت معنادار وجود ندارد و فرضیه پژوهش تأیید نمی شود. فرضیه 3: بین مولفه عملگرایی در سبک یادگیری افراد عادی، نابینا و ناشنوا تفاوت معنادار وجود دارد. جدول 5-4: تحلیل واریانس یکطرفه برای مقایسه عامل عملگرایی از سبک یادگیری بین دانش آموزان عادی و نابینا و ناشنوا شاخص های آماری منبع تغییرات مجموع مجذورات df میانگین مجذورات f سطح معنی داری عملگرایی بین سه گروه عادی، نابینا و نا شنوا برون گروهی 63/3 2 81/1 31/0 73/0 درون گروهی 55/332 57 83/5 کل 18/336 59 با توجه به داده های بدست آمده از جدول بالا چون f در سطح 73/0 معنی دار نیست بنابراین نشان می دهد که بین گروه ها تفاوت معنادار وجود ندارد و فرضیه پژوهش تأیید نمی شود. فرضیه 4: بین مولفه نظریه پرداز در سبک یادگیری افراد عادی، نابینا و ناشنوا تفاوت معنادار وجود دارد. جدول 6-4: تحلیل واریانس یکطرفه برای مقایسه عامل نظریه پرداز از سبک یادگیری بین دانش آموزان عادی و نابینا و ناشنوا شاخص های آماری منبع تغییرات مجموع مجذورات df میانگین مجذورات f سطح معنی داری نظریه پرداز بین سه گروه عادی ،نابینا و نا شنوا برون گروهی 23/2 2 11/1 21/0 809/0 درون گروهی 50/298 57 23/5 کل 73/300 59 با توجه به داده های بدست آمده از جدول بالا چون f در سطح 80/0 معنی دار نیست بنابراین نشان می دهد که بین گروه ها تفاوت معنادار وجود ندارد و فرضیه پژوهش تأیید نمی شود. فرضیه 5: بین میزان روان نژندگرایی در ویژگی های شخصیتی افراد عادی، نابینا و ناشنوا تفاوت معنادار وجود دارد. جدول 7-4: تحلیل واریانس یکطرفه برای مقایسه عامل روان نژاد گرایی از سبک ویژگی شخصیتی بین دانش آموزان عادی و نابینا و ناشنوا شاخص های آماری منبع تغییرات مجموع مجذورات df میانگین مجذورات f سطح معنی داری روان نژاد گرایی بین سه گروه عادی، نابینا و ناشنوا برون گروهی 63/56 2 31/28 29/1 282/0 درون گروهی 35/1248 57 90/21 کل 98/1304 59 با توجه به داده های بدست آمده از جدول بالا چون f در سطح 28/0 معنی دار نیست بنابراین نشان می دهد که بین گروه ها تفاوت معنادار وجود ندارد و فرضیه پژوهش تأیید نمی شود. فرضیه 6: بین میزان برون گرایی در ویژگی های شخصیتی افراد عادی، نابینا و ناشنوا تفاوت معنادار وجود دارد. جدول 8-4: تحلیل واریانس یکطرفه برای مقایسه عامل برون گرایی از سبک ویژگی شخصیتی بین دانش آموزان عادی و نابینا و ناشنوا شاخص های آماری منبع تغییرات مجموع مجذورات df میانگین مجذورات f سطح معنی داری برون گرایی بین سه گروه عادی ،نابینا و نا شنوا برون گروهی 40/48 2 20/24 14/2 126/0 درون گروهی 643 57 28/11 کل 40/691 59 با توجه به داده های بدست آمده از جدول بالا چون f در سطح 12/0 معنی دار نیست بنابراین نشان می دهد که بین گروه ها تفاوت معنادار وجود ندارد و فرضیه پژوهش تأیید نمی شود. فرضیه 7: بین میزان انعطاف پذیری در ویژگی های شخصیتی افراد عادی، نابینا و ناشنوا تفاوت معنادار وجود دارد. جدول 9-4: تحلیل واریانس یکطرفه برای مقایسه عامل انعطاف پذیری از سبک ویژگی شخصیتی بین دانش آموزان عادی و نابینا و ناشنوا شاخص های آماری منبع تغییرات مجموع مجذورات df میانگین مجذورات f سطح معنی داری انعطاف پذیری بین سه گروه عادی ،نابینا و نا شنوا برون گروهی 63/93 2 81/46 86/6 002/0 درون گروهی 55/388 57 81/6 کل 18/482 59 با توجه به داده های بدست آمده از جدول بالا چون f در سطح 002/0 معنادار است بنابراین نشان میدهد که بین گروه ها تفاوت معنادار وجود دارد برای مشخص کردن تفاوت معناداری بین گروه ها به تفکیک از آزمون تعقیبی توکی استفاده شده است که داده ها در جدول زیر ارائه شده است. جدول 10-4: آزمون تعقیبی توکی انحراف خطا سطح معنی داری sig فاصله اطمینان حد پایین حد بالا عادی نابینا ناشنوا 82/0 82/0 00 00/1 63/4- 98/1- 66/0- 98/1 نابینا عادی ناشنوا 82/0 82/0 00 00 66/0 66/0 63/4 63/4 ناشنوا عادی نابینا 82/0 82/0 00/1 00 98/1- 63/4- 98/1 66/0- داده های جدول بالا نشان می دهد که در سطح 05/0 بین گروه عادی و گروه نابینا و همچنین بین گروه نابینا و گروه ناشنوا در انعطاف پذیری از سبک ویژگی شخصیتی تفاوت معنی داری وجود دارد و بین گروه عادی، گروه ناشنوا تفاوت معنی داری وجود ندارد. و با توجه به جدول 2-4 چون مقدار میانگین گروه نابینا در مولفه انعطاف پذیری بیشترین مقدار بوده لذا گروه نابینا در مولفه انعطاف پذیری بیشترین تأثیر را داشته است. در ادامه در جدول فوق برای هر رابطه بین دو گروه انحراف خطا، و فاصله اطمینان نیز آورده شده است. جدول 11-4: معناداری بر اساس میانگین تعداد در سطح معنی داری 05/0 1 2 عادی ناشنوا نابینا سطح معنی داری sig 20 20 20 90/20 90/21 00/1 55/23 100/1 در جدول فوق نشان می دهد که بین سطوح عادی و ناشنوا اختلاف معنی داری وجود ندارد و لی بین سطوح عادی و نابینا اختلاف معنی داری وجود دارد، و بین سطوح ناشنوا و نابینا اختلاف معنی داری وجود دارد. و با توجه به مقادیر داده شده در جدول که براساس میانگین می باشد از آن جائی که میانگین گروه نابینا بیشترین مقدار در سبک انعطاف پذیری بوده لذا بیشترین تاثیر را داشته است. فرضیه 8: بین میزان توافق پذیری در ویژگی های شخصیتی افراد عادی، نابینا و ناشنوا تفاوت معنادار وجود دارد. 12-4: تحلیل واریانس یکطرفه برای مقایسه عامل توافق پذیری از سبک ویژگی شخصیتی بین دانش آموزان عادی و نابینا و ناشنوا شاخص های آماری منبع تغییرات مجموع مجذورات df میانگین مجذورات f سطح معنی داری توافق پذیری بین سه گروه عادی ،نابینا و نا شنوا برون گروهی 23/58 2 11/29 029/4 023/0 درون گروهی 95/411 57 22/7 کل 18/470 59 با توجه به داده های بدست آمده از جدول بالا چون f در سطح 023/0 معنادار است بنابراین نشان میدهد که بین گروه ها تفاوت معنادار وجود دارد برای مشخص کردن تفاوت معناداری بین گروه ها به تفکیک از آزمون تعقیبی توکی استفاده شده است که داده ها در جدول زیر ارائه شده است. 13-4: آزمون تعقیبی توکی انحراف خطا سطح معنی داری sig فاصله اطمینان حد پایین حد بالا عادی نابینا ناشنوا 85/0 85/0 69/0 13/0 34/1- 69/3- 74/2 39/ نابینا عادی ناشنوا 85/0 85/0 69/0 02/0 74/2- 39/4- 34/1 30/- ناشنوا عادی نابینا 85/0 85/0 13/0 02/0 39/- 30/0 69/3 39/4 داده های جدول بالا نشان می دهد که در سطح 05/0 بین گروه نابینا و گروه ناشنوا در توافق پذیری از سبک ویژگی شخصیتی تفاوت معنی داری وجود دارد و بین گروه عادی، گروه نابینا و همچنین گروه عادی و گروه ناشنوا تفاوت معنی داری وجود ندارد. و با توجه به جدول 2-4 چون مقدار میانگین گروه ناشنوا در مولفه توافق پذیری بیشترین مقدار بوده لذا گروه ناشنوا در مولفه توافق پذیری بیشترین تأثیر را داشته است. در ادامه در جدول فوق برای هر رابطه بین دو گروه انحراف خطا، و فاصله اطمینان نیز آورده شده است. 14-4: جدول معناداری بر اساس میانگین تعداد در سطح معنی داری 05. 1 2 نابینا عادی ناشنوا سطح معنی داری sig 20 20 20 60/22 30/23 69/0 30/23 95/24 137/0 در جدول فوق نشان می دهد که بین سطوح نابینا و عادی اختلاف معنی داری وجود ندارد و نیز بین سطوح ناشنوا و عادی اختلاف معنی داری و جود ندارد، ولی بین سطوح نابینا و ناشنوا اختلاف معنی داری وجود دارد. و با توجه به مقادیر داده شده در جدول که براساس میانگین می باشد از آنجایی که میانگین گروه ناشنوا در بخش توافق پذیری بیشترین مقدار بوده لذا بیشترین تاثیر را داشته است. فرضیه 9: بین میزان با وجدان بودن در ویژگی های شخصیتی افراد عادی، نابینا و ناشنوا تفاوت معنادار وجود دارد. جدول 15-4: تحلیل واریانس یکطرفه برای مقایسه عامل باوجدان بودن از سبک ویژگی شخصیتی بین دانش آموزان عادی و نابینا و ناشنوا شاخص های آماری منبع تغییرات مجموع مجذورات df میانگین مجذورات f سطح معنی داری با وجدان بودن بین سه گروه عادی ،نابینا و نا شنوا برون گروهی 80/22 2 40/11 172/1 317/0 درون گروهی 45/554 57 72/9 کل 25/577 59 با توجه به داده های بدست آمده از جدول بالا چون f در سطح 31/0 معنی دار نیست بنابراین نشان می دهد که بین گروه ها تفاوت معنادار وجود ندارد و فرضیه پژوهش تأیید نمی شود.
فاطمه انصاری حقیقی سلطانعلی کاظمی
پژوهش حاضر با هدف تبیین رابطه بین هوش هیجانی ومژلفه های آن وراهبردهای خودتنظیمی با عملکرد تحصیلی دانش آموزان انجام گرفت. روش پژوهش از نوع همبستگی وجامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر وپسر پایه های دوم وسوم دبیرستان های شهر اهرم در سال تحصیلی 92-91 بود. حجم نمونه 150نفراز رشته های تجربی وریاضی بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای یک مرحله ای انتخاب گردیدند. داده ها از طریق پرسشنامه هوش هیجانی (سیبریا شرینگ،1996) و پرسشنامه راهبردهای خودانگیخته برای یادگیری(پنتریچ ودیگروت،1990) جمع آوری وسپس مورد تجزیه وتحلیل آماری قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین نمره کلی هوش هیجانی ومولفه های آن با عملکرد تحصیلی رابطه مثبت ومعنادار وجود دارد. همچنین بین راهبردهای خودتنظیمی با عملکرد تحصیلی رابطه مثبت ومعناداری وجود دارد.نتایج تحلیل رگرسیون نشان دادکه از بین مولفه های هوش هیجانی، هوشیاری اجتماعی ومهارت های اجتماعی پیش بینی کننده ی معناداری برای عملکرد تحصیلی می باشد.همچنین راهبردهای خودتنظیمی پیش بینی کننده ی معناداری برای عملکرد تحصیلی می باشد.
زهرا مروج حجت الله جاویدی
هدف اصلی این پژوهش تأثیر آموزش یوگا بر نشانه های وسواس در زنان است. جامعه آماری این پژوهش زنان شهر شیراز که برای اولین بار به صورت مقدماتی در کلاس های یوگا شرکت کردند، که از میان آنها ???زن در نمونه گیری دردسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه وسواس فکری- عملی مادزلی بود، که نمونه پس از تکمیل نمودن پرسشنامه، در?? جلسه ?? دقیقه ای تحت آموزش یوگا قرار گرفتند. پس از اتمام دوره مجددا پرسشنامه را تکمیل نمودند. طرح این پژوهش یک طرح تجربی مقدماتی و با پیش آزمون- پس آزمون بود. یافته های حاصل از آزمون tوابسته نشان داد که تمرینات یوگا بر کاهش کل نشانه های وسواس و کاهش در? مولفه ی وسواس (بازبینی، شستشو، کندی/ تکرار) در زنان، تأثیر معنا داری دارد. این تمرینات بر کاهش نشانه ی شک وسواسی در زنان تأثیر معناداری نداشت. نتایج حاصل از تحلیل واریانس نشان داد، تأثیر آموزش یوگا بر روی وسواس با توجه به میزان تحصیلات متفاوت ( 001/0 < p) است. زنان با تحصیلات فوق دیپلم از این آموزش تأثیر بیشتری داشته اند. در تأثیر آموزش یوگا بر روی وسواس با توجه به گروه سنی تفاوت معناداری وجود ندارد .
یحیی طیبی آذرمیدخت رضایی
چکیده: هدف از پژوهش بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی با کمال گرایی و تاب آوری در افراد تحت درمان با متادون در شهرستان بهبهان بود. آزمودنی ها در این پژوهش 60 نفر (مرد) که به روش سرشماری انتخاب شدند، روش تحقیق از نوع همبستگی بود. آزمودنیها به پرسشنامه های ویژگی های شخصیت neo،کمال گرایی(تری -شورت)،وتاب آوری(کانر – دیویدسون) پاسخ داده اند.برای تحلیل داده ها علاوه بر ضریب همبستگی پیرسون از روش رگرسیون همزمان نیز استفاده شده است.نتایج نشان داد که در کل آزمودنیها، بین ویژگیهای شخصیتی "برونگرایی و توافق پذیری" با کمال گرایی مثبت رابطه معناداروجود داشت. همچنین بین ویژگی های شخصیت و کمال گرایی منفی رابطه معنادار یافت نشد و بین ویژگیهای شخصیتی برون گرایی و با وجدان بودن رابطه معکوس و معنادارو همچنین بین ویژگی شخصیتی عصبیت و باز بودن با تاب آوری رابطه معنادار مشاهده نشد.بطور کلی ویژگی برون گرایی قادر به پیش بینی گمال گرایی مثبت می باشد ولی قادر به پیش بینی کمال گرایی منفی نمی باشد.در ضمن ویژگی های شخصیتی (عصبیت، برون گرایی، توافق پذیری و با وجدان بودن) قادر پیش بینی تاب آوری می باشند ،اما ویژگی بازبودن قادر به پیش بینی تاب وری نمی باشد. کلید واژه ها: ویژگی های شخصیتی، کما ل گرایی، تاب آوری.
شریعت باقری سیده مریم حسینی
چکیده: در پژوهش حاضر رابطه هوش هیجانی و حمایت اجتماعی با تاب آوری دردانشجویان مجرد و متأهل مورد بررسی قرار گرفت. شرکت کنندگان این پژوهش شامل 339 دانشجو(136 مرد و 203 زن) دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت بود. طرح پژوهش همبستگی بوده است. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش مقیاس های هوش هیجانی شوت(1998)، حمایت اجتماعی فیلیپس(1986)، تاب آوری کانر و دیویدسون(2003) مورد استفاده قرار گرفتند. پایایی ابزاردر این تحقیق با استفاده از آلفای کرونباخ محاسبه و به ترتیب 89/ و 69/ و 88/ به دست آمد.داده ها از طریق ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه(شیوه همزمان)تحلیل شد. نتایج نشان داد که هوش هیجانی و حمایت اجتماعی با تاب آوری رابطه مثبت و معناداری دارند. با مشاهده میانگین ها مشخص شد که در هر سه متغیر وضعیت افراد مجرد ومتأهل بسیار نزدیک به هم است یعنی افراد مجرد و متأهل در هر سه متغیر بسیار شبیه هم هستند.نتایج نشان دادکه ابعاد هوش هیجانی و حمایت اجتماعی رابطه ای معنادار با تاب آوری دارند. و همچنین از بین ابعاد هوش هیجانی، بعد ارزیابی و ابراز هیجانها قدرت پیش بینی معناداری برای تاب آوری دارد و همچنین از بین ابعاد حمایت اجتماعی، ابعاد حمایت خانواده و سایرین قدرت پیش بینی معناداری برای تاب آوری دارند. واژه های کلیدی: هوش هیجانی، حمایت اجتماعی، تاب آوری
نجمه کوشش حجت الله جاویدی
هدف از پژوهش حاضر رابطه بین استرس شغلی و خودکارآمدی با سلامت روان در بین کارکنان پتروشیمی شیراز می باشد.آزمودنی ها در این پژوهش 160 نفر (مرد ) بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند.آزمودنی ها به پرسشنامه های استرس شغلی استاینمتز ،خودکارآمدی شرر و آدامز و مقیاس افسردگی ،اضطراب و استرس لاویبوند و لاویبوند (dass-21) پاسخ دادند.جهت تحلیل داده ها علاوه بر روش های توصیفی ( میانگین و انحراف معیار )، از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج نشان دادند که بین استرس شغلی و مشکلات روانشناختی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.بین خودکارآمدی و مشکلات روانشناختی رابطه منفی و معناداری وجود دارد . بین استرس شغلی و مولفه های افسردگی ،اضطراب و استرس رابطه مثبت و معناداری وجود داشت. بین خودکارآمدی و مولفه های افسردگی ،اضطراب و استرس نیز رابطه منفی و معناداری یافت شد.در کل،استرس شغلی با توجه به خودکارآمدی پیش بینی کننده معناداری برای مشکلات روانشناختی می باشد.خودکارآمدی در رابطه بین فشارزا ها و استرس نقش میانجی دارد. از نظر بندورا داشتن یا افزایش احساس خودکارآمدی می تواند موقعیت تهدید آمیز را مبدل به یک موقعیت مطمئن کند.
فرشته ابراهیمی سیده مریم حسینی
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی شادکامی بر اساس الگوهای ارتباطی خانواده و تاب آوری دانش آموزان می باشد. این پژوهش از نوع کاربردی و برای اجرای آن از روش توصیفی از نوع همبستگی استفاده شده است. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه شهرستان بندر لنگه بودند که در سال تحصیلی92-91 مشغول به تحصیل بودند. نمونه پژوهش شامل 322 دانش آموز (168 دختر و 154 پسر) مقطع متوسطه بودند که به روش تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده اند. ابزارهای بکار گرفته شده در این پژوهش شامل پرسشنامه شادکامی آکسفورد (1989)، پرسشنامه تجدیدنظر شده ی الگوهای ارتباطی خانواده کوئرنر و فیتزپاتریک (2002) و پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) می باشد که همگی از روایی و پایایی بالایی برخوردار بوده اند. به منظور بررسی سوالات پژوهش از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه به شیوه همزمان و t گروه های مستقل استفاده شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل اطلاعات نشان داد که بین ابعاد الگوهای ارتباطی خانواده (گفت و شنود و همنوایی) و تاب آوری با شادکامی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بعد گفت و شنود و تاب آوری دارای قدرت پیش بینی مثبت و معناداری برای شادکامی هستند اما همنوایی قدرت پیش بینی معناداری را برای شادکامی نشان نداد.
زهره حیدری نژاد حجت الله جاویدی
هدف از این مطالعه، تبیین نقش واسطه گری ویژگیهای شخصیتی در رابطه بین الگوهای ارتباطی خانواده و مشکلات روان شناختی بود.گروه نمونه ی مورد مطالعه در این پژوهش شامل 309 دانشجو(194دختر و 115پسر) از دانشجویان دانشکده علوم تربیتی مرودشت بودند که با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در پژوهش شامل پرسشنامه تجدید نظر شده الگوهای ارتباطی خانواده (rfcp) پرسشنامه مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (dass) و پرسشنامه پرسشنامه شخصیت نئو(neo) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیراستفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون چند گانه به روش بارون و کنی حاکی از آن بود که الگوهای ارتباطی خانواده با خرده مقیاس افسردگی دارای ارتباط معناداری است همچنین نشان داد که ویژگیهای شخصیتی به عنوان متغیر واسطه دارای نقش معناداری در رابطه بین الگوهای ارتباطی خانواده و مشکلات روان شناختی ایفا می کند.
زهرا وطن پرست حجت الله جاویدی
چکیده هدف اصلی این پژوهش بررسی نقش واسطه ای ویژگی های شخصیتی دررابطه بین شیوه های فرزندپروری و کمال گرایی در بین دانشجویان دانشکده روانشناسی وعلوم تربیتی دانشگاه آزاد مرودشت صورت گرفت. جامعه آماری این پژوهش را دانشجویان این دانشکده،که از میان آنها300 نفربه روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، به عنوان نمونه انتخاب شدند. به منظورجمع آوری داده های خام پژوهش، پس از انتخاب گروه نمونه، سه پرسشنامه شیوه های فرزندپروری دایانا بامریند، مقیاس کمال گرایی تری ـ شورت و پرسشنامه 60 سوالی neo، به طور همزمان در اختیار آزمودنی ها قرار داده شد. به منظور انجام تجزیه و تحلیل آماری، در سطح آمار استنباطی از روش تحلیل رگرسیون ساده و چندگانه استفاده شد و در سطح آمار توصیفی ازنرم افزار spss استفاده گردید و نتایج زیر بدست آمد. یافته های مطالعه حاضر به چند نکته جالب توجه اشاره دارند. به این معنی که سبک فرزندپروری مقتدرانه تنها می تواند کمال گرایی منفی به صورت معنادار و مثبت پیش بینی نماید در حالی که دو نوع سبک فرزندپروری دیگر قادر به پیش بینی انواع کمال گرایی نمی باشند. از طرف دیگر کمال گرایی مثبت توسط عصبیت با ضریب بسیار بالا و قابل توجه، وجدانی بودن و کمال گرایی منفی تنها توسط وجدانی بودن به صورت مثبت و معنادار پیش بینی می شوند. نکته قابل توجه و بسیار مهم این است که ویژگی شخصیتی وجدانی بودن می تواند هر دو بعد کمال گرایی را پیش بینی کند.
زهره جعفربلاغتی حجت الله جاویدی
هدف پژوهش، تعیین رابطه سطح تفکر با خودکارآمدی و انگیزه پیشرفت بود. روش پژوهش از نوع همبستگی استفاده شده بود و جامعه آماری از چهار ناحیه شیراز یک ناحیه انتخاب کرده شد که در سازمان آب در سال 91-90 مشغول به کار بوده اند. حجم نمونه از طریق حجم نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 102 نفر که 62 نفر زن و 40 نفر مرد بودند انتخاب شد. پرسشنامه ها در اختیار آنها قرار گرفت و سپس جمع آوری گردید. ابزار پژوهش برای سطح تفکر پرسشنامه استرنبرگ ( پایایی 80%)، خودکارآمدی شوارتز ( پایایی 88%) انگیزه پیشرفت هرمانس ( پایایی 86%) بود. داده ها از طریق آمار توصیفی و استنباطی با توسل بر برنامه نرم افزاری spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند و یافته ها نشان داد که بین سبک تفکر و خودکارآمدی رابطه معنادار وجود دارد، و بین سطح تفکر با انگیزه پیشرفت رابطه وجود داشت؟ بین پیشرفت خودکارآمدی رابطه بود، بین سطح تفکر زن و مرد رابطه وجود داشت؟ بین سطح کارکنان با سن آنها رابطه معنادار وجود داشت بنابراین می توان اذعان نمود که آموزش سبک های تفکر به شیوه گروهی در سازمان ها می تواند بر خودکارآمدی و بهبود انگیزه پیشرفت در افراد به آنها کمک کرده و بسیار موثر باشد و کمک شایانی را به رشد سازمان ها کند
شهرام مناجاتی مریم حسینی
پژوهش حاضر با هدف مقایسه فرایند و محتوای خانواده، ویژگی¬های شخصیت و عزت نفس در نوجوانان پسر بزهکار و عادی شهر شیراز انجام شد. جامعه آماری این پژوهش کلیه نوجوانان پسر بزهکار مستقر در کانون اصلاح و تربیت بود که از این جامعه نمونه¬ای به تعداد 50 نفر به صورت تصادفی ساده انتخاب گردید. به علاوه تعداد 50 نفر نوجوان غیر بزهکار برای مقایسه با نوجوانان بزهکار از نواحی چهارگانه آموزش و پرورش شهر شیراز به صورت تصادفی چند مرحله¬ای انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای پژوهش از آزمون¬های فرایند و محتوای خانواده سامانی، ویژگی¬های شخصیتی نئو و عزت نفس کوپر اسمیت استفاده¬شد. به منظور مقایسه دو گروه نمونه از تحلیل واریانس چند متغیری (مانوا) استفاده¬شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین دو گروه از نظر هر پنج خرده مقیاس فرایند خانواده (تصمیم¬گیری و حل مسأله، مهارت مقابله، انسجام و احترام متقابل، مهارت ارتباطی و باورهای مذهبی)، از هفت خرده مقیاس محتوای خانواده،از نظر سه خرده مقیاس (شغل و تحصیلات، زمانی برای با هم بودن و منابع مالی)، از پنج خرده مقیاس ویژگی¬های شخصیتی از نظر سه خرده مقیاس (روان رنجوری، برون گرایی و باوجدان بودن) و از نظر هر چهار زیرمقیاس عزت نفس(عمومی، خانوادگی، اجتماعی و آموزشگاهی) تفاوت معنی¬دار وجود دارد. کلید واژه¬ها: فرایند خانواده، محتوای خانواده، ویژگی¬های شخصیتی، عزت¬نفس
یلدا کاویانی حجت الله جاویدی
چکیده : مطالعه حاضر به منظور تعیین اثربخشی انجام تمرینات یوگا بر کاهش نشانه های اضطراب زنان شرکت کننده در کلاسهای تمرین یوگا انجام شد. طرح پژوهش حاضر به صورت پیش آزمایشی است. جامعه آماری پژوهش متشکل از کلیه زنانی است که از تاریخ 2/2/1392 تا 2/4/1392 در شهر شیراز در تمرینات یوگا شرکت داشته اند.نمونه پژوهش مشتمل بر 100 نفر می باشد. که این صد نفر به صورت در دسترس انتخاب شدند. در این پژوهش ابتدا زنانی که برای نخستین بار به انجام تمرینات یوگا پرداختند مورد پیش آزمون سنجش اضطراب قرار گرفتند.آزمودنی ها به مدت دو ماه، هر هفته دو جلسه و هر جلسه نود دقیقه به انجام تمرینات یوگا پرداختند.و سپس مورد پس آزمون جهت بررسی سطح اضطراب قرار گرفتند.و در نهایت نمره ی پیش آزمون و پس آزمون این گروه مورد مقایسه و تحلیل قرار گرفت.به منظور سنجش اضطراب از پرسشنامه اضطراب زانک (s.a.s ) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها به کمک روش t همبسته و تحلیل واریانس نشان می دهد که انجام تمرینات دو ماهه یوگا تأثیر معنا داری بر کاهش نشان های جسمی و عاطفی اضطراب زنان شرکت کننده در کلاس تمرین یوگا داشته است.و در تأثیر آموزش یوگا بر کاهش اضطراب با توجه به گروه سنی و تحصیلات تفاوت معنا داری وجود نداشت.
صدیقه فیروزی حجت الله جاویدی
هدف پژوهش حاضر تبیین نقش واسطه گری هوش هیجانی در روابط بین شیوه های فرزند پروری و مشکلات روانشناختی( استرس،اضطراب و افسردگی) بوده است .جهت اجرای پژوهش از بین کلیه دانش آموزان دخترمقطع متوسطه شهرستان شیراز به شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، ??? نفر انتخاب شدند و با استفاده از مقیاس افسردگی،اضطراب،استرس لاوی بوند (dass)، هوش هیجانی شوت و شیوه های فرزندپروری بامریند مورد ارزیابی قرار گرفتند. طرح پژوهش از نوع همبستگی می¬باشد که با استفاده از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه به شیوه همزمان و سلسله مراتبی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و نتایج حاکی از این بود که بین شیوه های فرزند پروری و مشکلات روانشناختی رابطه معناداری وجود دارد و بین هوش هیجانی و مشکلات روانشناختی رابطه معناداری وجود دارد و هوش هیجانی می تواند در روابط بین شیوه های فرزند پروری و مشکلات روانشناختی دارای نقش واسطه ای معناداری باشد.
فاطمه مقیمی مفرد حجت الله جاویدی
چکیده هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه ای بین سرمایه های روانشناختی با اشتیاق شغلی و میل ماندن در شغل کارکنان بهره برداری شرکت نفت گچساران بود. روش پژوهش همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش را کارکنان شرکت بهره برداری نفت وگاز گچساران تشکیل داد. نمونه آماری 200 نفر ( 43 نفر زن و 157 نفر مرد) که به صورت تصادفی از نوع خوشه ای چند مرحله ای از بین کارکنان انتخاب گردید. داده ها ازطریق سه پرسشنامه سرمایه روانشناختی (لوتانز،یوسف و آوولیو،2007)، پرسشنامه اشتیاق شغلی(سالانوا، سکاوفیلی، 2001) و پرسشنامه میل ماندن در شغل (واینر و واردی،1980) جمع آوری گردید.برای تحلیل داده ها ازآزمون همبستگی و رگرسیون همزمان استفاده شد.نتایج پژوهش نشان داد که بین سرمایه های روانشناختی و ابعاد آن با اشتیاق شغلی در کارکنان رابطه معناداری وجود دارد. بین سرمایه های روانشناختی و ابعاد آن بامیل ماندن در شغل در کارکنان رابطه معناداری وجود دارد.متغیر سرمایه روانشناختی می تواند متغیر اشتیاق شغلی و میل ماندن در شغل را معنادار نماید.
بهاره جوانمردی حجت الله جاویدی
در این تحقیق با عنوان "رابطه بین فرهنگ و تعهد سازمانی با فرسودگی شغلی کارکنان شرکت بهره برداری نفت و گاز زاگرس جنوبی" به بررسی ارتباط میان ابعاد فرهنگ سازمانی با ابعاد فرسودگی شغلی پرداخته شده است، که هدف آن بررسی توانایی پیش بینی فرسودگی شغلی توسط ابعاد فرهنگ سازمانی و تعهد سازمانی در شرکت بهره برداری نفت و گاز زاگرس می باشد.نمونه آماری این تحقیق شامل 306 نفر از پرسنل شرکت نفت زاگرس جنوبی می باشند. پرسشنامه های این تحقیق شامل پرسشنامه فرهنگ سازمانی دنیسون ،پرسشنامه تعهد سازمانی مایر و الن و پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلش بوده است،که روایی این پرسشنامه ها با توجه به تحقیقات گذشته و پایایی آنها با استفاده از محاسبه آلفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفته است که میان ابعاد فرهنگ سازمانی و تعهد سازمانی با فرسودگی شغلی رابطه معناداری وجود دارد، به نحوی که میان ابعاد تعهد سازمانی و فرهنگ سازمانی و خستگی هیجانی، مسخ شخصیت که از ابعاد فرسودگی شغلی می باشند رابطه معنادار و همبستگی منفی(معکوس) وجود دارد و میان این ابعاد با احساس کفایت که از ابعاد فرسودگی شغلی می باشد رابطه معنادار و همبستگی مثبت (مستقیم) وجود دارد بررسی پیش بینی ابعاد فرسودگی شغلی توسط فرهنگ و تعهد سازمانی از آزمون رگرسیون استفاده شده که نتایج ازمون نشان دهنده توانایی پیش بینی ابعاد فرسودگی شغلی توسط فرهنگ و تعهد سازمانی می باشد.
رویا نادرپور حجت الله جاویدی
چکیده هدف از پژوهش حاضر رابطه ی حمایت سازمانی ادراک شده و تعارض کار- خانواده با عملکرد وظیفه ای و خشنودی شغلی در کارکنان اقماری مجتمع های پالایشگاه جنوب بوده است. روش پژوهش ،روش توصیفی از نوع همبستگی انجام پذیرفته است. جامعه آماری کلیه کارکنان اقماری مجتمع های پالایشگاه جنوب بودند. نمونه آماری این پژوهش از 217 نفر همگی مرد به صورت تصادفی خوشه ای مرحله ای از بین کارکنان انتخاب گردید. پرسشنامه زمینه یابی حمایت سازمانی ادراک شده1986 توسط آیزنبرگر و همکاران، تعارض کار- خانواده کارلسون، کاکمار و ویلیامز (2000 (، خشنودی شغلی آیرونسون و همکاران(1989) و عملکرد شغلی پاترسون ( 1992) استفاده گردید. در تحلیل داده ها از همبستگی و رگرسیون استفاده به عمل آمد. نتایج نشان داد که بین تعارض کار- خانواده با عملکرد وظیفه ای و خشنودی شغلی رابطه منفی ومعناداری وجود دارد. همچنین حمایت سازمانی ادراک شده با عملکرد وظیفه ای و خشنودی شغلی رابطه مثبت ومعناداری وجود دارد. تعارض کار-خانواده و حمایت سازمانی ادراک شده قادر به پیش بینی عملکرد وظیفه ی و خشنودی شغلی می باشند. کلید واژه: تعارض کار-خانواده، حمایت سازمانی ادراک شده، عملکرد وظیفه ای، خشنودی شغلی.
مرضیه تیموری حجت الله جاویدی
چکیده ندارد.
رویا سلطانیان پرشکفتی حجت الله جاویدی
چکیده ندارد.
هاجر کهن سال محمود ساعتچی
چکیده ندارد.
مرضیه آقایی حجت الله جاویدی
چکیده ندارد.