نام پژوهشگر: سمیه پارسا
سمیه پارسا کاظم مهتدیانی
محمّد تقی نظام الدّینی معروف به بهلول گنابادی (1384ه. ش- 1279ه. ش)، فرزند شیخ نظام الدّین، یکی از نوادر زمان و شگفتی های روزگار ما بود. شیخ بهلول، قریب یک قرن از عمر پر برکتش را در راه اسلام و قرآن و نهی از منکر و امر به معروف صرف کرد و یادگاری از تاریخ پر حادثه مبارزات ملّت ایران و پرچمدار قیام مسجد گوهرشاد و مجاهدت در راه اسلام است. این عالم دینی در کنار فعّالیّت های علمی و تبلیغی و سیاسی خود، به سرودن اشعاری در حدّ غیر حرفه ای نیز مبادرت کرده است. دیوان اشعار بهلول شامل قالب های متنوعی مانند: مثنوی، قصیده، مستزاد، غزل، مسمّط، قطعه و ترکیب بند است؛ و از نظر اوزان عروضی نیز از اغلب وزن های متداول استفاده کرده است. او بیشتر اشعار خود را در زندان های افغانستان بدون قلم و کاغذ سرود و در حافظه خود ثبت کرد سپس در ایران به روی کاغذ آورد. کثرت محفوظات او که بخشی از آنِ سروده های شاعران بزرگ بوده و از سویی رنج ها و تنهایی ها و خلوت های طولانی او می توانسته روحی چنین مستعد و بار گرفته از گنجینه های غنیّ ادبی را در شعر و سخن سرایی شکوفا کند. در این پژوهش که به نقد و شرح بخش آیینی دیوان اشعار شیخ بهلول گنابادی اختصاص دارد، پس از معرّفی این شخصیّت تاریخی معاصر و ابعاد آثار او و مروری بر شعر آیینی، به تحلیل اشعار شیخ بهلول از دیدگاه های مختلف پرداخته شده و دشواری های متن ابیات وی نیز با تفکیک مدخل ها شرح شده است. در سخن بهلول نشانه ای از تلاش تعمّدی برای آفرینش تعبیرهای بی سابقه و غور در مناسبات لفظی و معنوی و ابداع معانی نو و بدیع دیده نمی شود، حتّی تصرّف شاعرانه در معانی و مضامین آثار فاخر گذشته نیز در کار او وجهی ندارد. زبانش شفّاف و ساده است امّا برای انعکاس طبیعی فضای توصیفی، تأثیرگذاری افزون تر کلام و انتقال کامل بار معنایی زبان، گاه ملاحظه را فرو می نهد و زشتی ها را ناپوشیده باز می نماید. در نقد رویکردهای جوامع اسلامی و نحوه تعامل و برخورد آن ها با غرب مثل یک روشنفکر دینی نظریه پردازی می کند و از ذکر پیشرفت ها و محاسن فرهنگی و علمی جوامع متمدّن خودداری نمی کند امّا در حوزه عقاید مذهبی بسیار سختگیرانه برخورد می کند.کاملاً واضح و مشخص است که اندیشه ها، باورها، احساسات، عواطف و بعضی فرعیّات و حاشیه های زندگی بهلول از زبان خودش در آیینه شعرش نمایان شده است. از نظر صنایع ادبی، آنچه در اشعار بهلول چهره ای مشخّص و آشکار دارد، انواع جناس و سجع در محلّ قافیه و استفاده بسیار چشمگیر از آیات و احادیث و لغات و تعبیرات عربی است.در دیوان اشعار شیخ بهلول گنابادی، وجود لغات و اصطلاحات علومی چون موسیقی و نجوم نشان از حداقل شناخت سطحی او دارد، امّا وجود ترکیبات و اصطلاحات فلسفی، عرفانی و مذهبی، نشان از عمق آگاهی بهلول از این علوم والا دارد.