نام پژوهشگر: جمشید احمدیان
طاهره نامدار محمدی جواد مقدسی
ناحیه کالکافی در 76 کیلومتری شمالشرق انارک (استان اصفهان) و در منطقه ایران مرکزی قرار گرفته است. توده نفوذی کالکافی حداقل از سه فاز ماگمایی تشکیل شده که از قدیم به جدید شامل: (1) دیوریت- مونزودیوریت، (2) مونزونیت-کوارتزمونزونیت و (3) گرانیت آلکالن پورفیری-کوارتزسینیت پورفیری است. کانیسازی در کانسار کالکافی را میتوان به دو نوع اصلی تقسیم نمود: (1) کانیسازی مس-مولیبدن و (2) کانیسازی طلا- پلیمتالیک (سرب- روی و طلا). کانیسازی مس- مولیبدن در این منطقه از اهمیت بیشتری برخوردار است که بهطور عمده بر گرانیتها و کوارتزمونزونیتهای پورفیری منطبق میباشد و در منطقه دگرسانی فیلیک و فیلیک- آرژیلیک تمرکز دارد. این کانیسازی در سه منطقه هیپوژن، سوپرژن و اکسیداسیون توسعه یافته است. بررسیها نشان میدهند که توده نفوذی کالکافی مجموعهای از گرانیتوئیدهای نوع i وs را در خود جای داده است. سنگ میزبان کانسار کالکافی ترکیبی از مونزونیت تا گرانیت دارد و ماگمای بهوجود آورنده آن ماگمایی شوشونیتی تا کالکوآلکالن پتاسیم بالاست. بر اساس مطالعات صحرایی، پتروگرافی و پراش پرتو ایکس، سه منطقه دگرسانی پتاسیک، فیلیک- آرژیلیک و سیلیسیک در ناحیه مورد مطالعه تشخیص داده شد. این دگرسانیها بیشتر در فاز سوم ماگمایی توده نفوذی کالکافی توسعه یافتهاند. دگرسانی فیلیک بیشترین گسترش را در منطقه دارد. پاراژنز دگرسانی فیلیک شامل: سریسیت+ کوارتز+ پیریت+ کانیهای رسی± کلسیت میباشد، پاراژنز کانیشناختی دگرسانی آرژیلیک شامل کائولینیت+ دیکیت+ سریسیت+ کوارتز+ هماتیت+ لیمونیت+ گوتیت و دگرسانی پتاسیک نیز شامل: ارتوز+ بیوتیت ثانویه+ کوارتز± سریسیت است. تهیشدگی عناصر کمیاب خاکی در نمونههای دگرسان شده مبین تحرک این دسته از عناصر (تا حدی عناصر کمیاب خاکی متوسط) در محیط دگرسانی گرمابی (بهویژه دگرسانی سیلیسی) است. مطالعات حرارتسنجی میانبارهای سیال ناحیه مورد مطالعه، نشان میدهند که شوری سیال کانیساز از 1/74 تا 53 درصد وزنی معادل نمک طعام تغییر مینماید. دمای یکنواختی بهدست آمده از این میانبارها نیز گویای وجود حداقل دو نسل میانبار سیال یا سیال کانیساز است.
جمشید احمدیان محمد هاشم امامی
مجموعه نفوذی کال کافی در شمال شرق انارک (286 کیلومتری شمال شرق اصفهان) و در بخش غربی بلوک یزد قرار دارد. سنگ میزبان توده نفوذی، دگرگونه های انارک (گروه چاه گربه) با سن neo proterozoic می باشد. توده نفوذی مذکور در بخش شرقی دارای کنتاکت گسلی با سنگهای آتشفشانی ائوسن است. شواهد صحرایی- زمین شناسی و تعیین سن مطلق انجام شده توسط زمین شناسان روس، سنی در حدود ائوسن فوقانی را برای مجموعه کال کافی مطرح می سازد. بررسی های انجام شده حاکی از حداقل چهار فاز ماگمایی در مجموعه نفوذی کال کافی است. فاز نخست با ترکیب بازیک (گابرو - مونزوگابرو و در نهایت دیوریت)، فاز دوم ترکیبی از مونزونیت تا سینیت را شامل می شود و فاز سوم شامل کوارتزمونزونیت تا کوارتزسینیت و سرانجام فاز چهارم شامل ترم هایی از گرانیت آلکالن تا مونزوگرانیت را در بر می گیرد. مطالعات شیمی کانی ها نشان می دهد که بیوتیت های این مجموعه در محدوده بیوتیت منیزیم دار تا فلوگوپیت قرار می گیرند. آمفیبول ها از نوع کلسیک بوده و ترکیب هورنبلند منیزیم دار تا اکتینولیت دارند در حالی که در سنگ های بازیک ترکیب پاراگازیت نشان می دهد. ترکیب پیروکسن در محدوده دیوپسید و اوژیت واقع شده اند. نتایج آنالیز مایکروپروب پلاژیوکلازها در این مجموعه بیانگر وجود زونینگ نوسانی عادی و معکوس در نمونه ها است و ترکیب پلاژیوکلازهای موجود در گرانیتوئیدهای پتاسیک: آلبیت و در کوارتز مونزونیت، مونزونیت ، گرانیت، آنکلاو و دایک ها در محدوده آلبیت - الیگوکلاز و در سنگ های بازیک در گستره ای از الیگوکلاز- آندزین تا بیتونیت در نوسان است. الیوین های سنگ های بازیک از نوع هیالوسیدریت و اسپینل ها ترکیب اسپینل آهن (مانیتیت) و اسپینل آلومینیوم دار (هرسینیت) دارند. ترکیب شیمی کانی های فوق بیانگر ماهیت کالک- آلکالن و محیط تکتونیکی مرتبط با فرورانش این مجموعه است. میانگین دمای محاسبه شده با استفاده ترمومتری هورنبلند- پلاژیوکلاز در سنگ های بازیک، مونزونیت ها، کوارتز مونزونیت ها به ترتیب حدود 872 ، 677 و 668 درجه سانتیگراد محاسبه شده است. فشار حاکم بر توده مورد مطالعه به روش اشمیت به طور متوسط در کوارتز مونزونیت ها حدود3/1- 1 کیلو بار ، مونزونیت ها حدود ، 5/0 کیلوبار و گابرو 7 کیلوبار به دست می آید که به ترتیب با اعماق 3 کیلومتری برای کوارتز مونزونیت، 2/1 کیلومتری برای مونزونیت و 20 کیلومتری برای گابرو ها مطابقت دارد. توده گرانیتوئیدی کال کافی از نوع شوشونیتی و متاآلومین می باشد و به گرانیتوئیدهای نوع i ، سری مانیتیت تعلق دارد. نسبت های بالای lile و lree در گرانیتوئید کال کافی حاکی از شکل گیری آنها در درجات پایین ذوب بخشی است. همچنین میزان بالای استرانسیم در این گرانیتوئیدها از یکسو و فقدان آنومالی eu در الگوی عناصر نادر خاکی از سوی دیگر، مبین عدم حضور پلاژیوکلاز در تفاله ذوب می باشد. به بیان دیگر بخش عمده پلاژیوکلاز سنگ منشا وارد فاز مذاب شده است. علاوه بر این تهی شدگی hree معرف حضور گارنت درپسمانده ذوب می باشد. از سوی دیگر نسبت بالای sr/y و la/yb ، فراوانی sr ، mg# بالا و گستردگی محدوده تغییرات آلومینیم از جمله شواهدی هستند که شباهت ماگمای ناحیه مورد مطالعه را با ماگماهای آداکیتی تقویت می کند. ویژگی های ژئوشیمیایی این مجموعه بیانگر ذوب بخشی از پوسته پایینی دلامینامینه شده (آمفیبولیت پوسته ای) همراه با مقادیری مذاب گوشته ای در تولید این ماگماهاست. بر این اساس مدل سازی رقومی ترکیب کانی شناسی سنگ منشا، آمفیبولیت گارنت دار (5% گارنت) تخمین زده می شود که در عمقی بالاتر از 40 کیلومتر شکل گرفته اند.
جمشید احمدیان محمد فرامرزی
فاصله میان پیروزی و شکست در عرصه رقابت های ورزشی بسیار کم است. توجه به جزئیات می تواند این فاصله را کم کند و یکی از این جزئیات، برنامه غذایی ورزشکار است. امروزه تغذیه ورزشی و استفاده از مکمل ها و نوشابه های ورزشی در بین ورزشکاران شیوع زیادی پیدا کرده است. بدین منظور، همواره دستکاری های رژیمی، استفاده از مکمل های مختلف تغذیه ای و عوامل ارگوژنیکی ، توسط ورزشکاران آزمایش شده اند(1). استفاده از مکمل کربوهیدرات- پروتئین در سال های اخیر توجه زیادی را به خود جلب نموده است. هرچند یافته های مطالعات متناقض اند، برخی مطالعات نشان داده اند، مصرف مکمل کربوهیدرات -پروتئین می تواند بازسازی ذخایر گلیکوژن ، تعادل پروتئین در بدن ، شاخص های تخریب عضلانی و عملکرد استقامتی را بهبود بخشد(2). مصرف همزمان کربوهیدرات و پروتئین می تواند از راه تغییر متابولیسم پروتئین به کاهش تخریب عضلانی ناشی از تمرین منجر شود. مصرف پروتئین، در دسترس بودن اسیدهای آمینه را افزایش خواهد داد و مصرف کربوهیدرات، از طریق افزایش انسولین خون محیط هورمونی مناسبی را فراهم می کند. ترکیب این دو عامل موجب افزایش سنتز پروتئین خواهد شد
رضا دیوسالار مجید قادری
بررسی گسترش ماگماتیسم مافیک در مجموعه پلوتونیک ملایر- بروجرد بررسی سنگ شناختی و کانی شناسی و مینرال شیمی سنگ های مافیک ژئوشیمی عناصر اصلی، نادر و نادر خاکی توده های نفوذی مافیک و دایک های حدواسط-مافیک ژئوشیمی ایزوتوپی sr-nd-pb مدلسازی ژئوشیمیایی و ایزوتوپی پیشنهاد یک مدل ژئودینامیکی برای تحول تکتونوماگمایی توده های نفوذی مافیک و دایک های حدواسط-مافیک منطقه
مهناز صالحی طیبلو محمر رضا قربانی
سنگ¬های آتشفشانی جنوب غرب اردستان، واقع در بخش مرکزی کمربند ماگمایی ارومیه – دختر، عمدتاً متشکل از سنگ¬های بازیک و فلسیک و اندک سنگ¬های حدواسط می باشد. سنگ¬های آتشفشانی غنی از لیتوفیل، از عناصر ti ,zr و برخی عناصر سنگین همچون yb و lu نیز غنی می¬باشند. به نظر می¬رسد که این سنگ ها حاصل درجه ذوب بخشی کم ولی گسترده یک گوشته تهی شده (همانگونه که آنومالی منفی nb-ta دلالت می¬نماید) باشد. برعکس، سنگ¬های آتشفشانی فقیر از عناصر لیتوفیل احتمالا حاصل درجه ذوب بخشی بالاتر، ولی در مقیاس محدودتر، یک گوشته نسبتاً غنی است. فرآیند و ترتیب وقایع ماگمایی در جنوب غرب اردستان، مشابه مدل وقوع آتشفشانی است که اخیراً برای بخش مرکزی کمربند ارومیه – دختر پیشنهاد شده است. بر اساس این مدل، به سبب یک کاهش در نرخ فرورانش و یا پدیده برگشت لبه (slab roll-back)، آتشفشانی مرتبط با فرورانش که غنی از لیتوفیل بوده به توسط یک جریان (هجوم) گوشته استنوسفری به زیر منطقه مورد مطالعه دنبال شده است که هجوم اخیر، آتشفشانی با ویژگی ژئوشیمیایی غنی تر از nb-ta ولی فقیر از عناصر لیتوفیل را در جنوب غرب اردستان پدید آورده است. تغییرات در ژئوشیمی سنگ¬های آتشفشانی بازیک – حدواسط منطقه مورد مطالعه که عبارتند از کاهش mg,fe,ti,ca با افزایش si، با تبلور بخشی مجموعه کانی-های cpx+pl+ol+fe-ti oxides همخوانی دارد. پدیده¬هایی همچون حواشی خورده شده (مملوء از ادخال-های مذاب) در فنوکریست¬های پلاژیوکلاز را می¬توان به عنوان شواهد اختلاط ماگمایی در نظر گرفت که ترکیب اصلی مذاب¬های بازیک اولیه را تا حدی دستخوش تغییر نموده است (وجود تمایز آنها را کمتر نموده). سنگ¬های آتشفشانی فلسیک جنوب غرب اردستان احتمالاً محصولات تفریق مذاب¬های بازیک می¬باشند. بر روی نمودارهای هارکر، این سنگ¬های آتشفشانی فلسیک از روندهای تغییرات سنگ¬های بازیک تبعیت می-نماید. سنگ های آتشفشانی فلسیک طیف ترکیبی قابل ملاحظه ای (تراکی داسیت تا ریولیت) را در بر می¬گیرد. کاهش fe,al,ca,mg و ti با افزایش si، احتمالاً ناشی از تبلوربخشی مجموعه کانی¬های cpx+fld±amph±fe-ti oxides می¬باشد. میزان پایین m-hree در فلسیک ترین نمونه از منطقه، این مدل را تأیید می¬نماید. میزان نسبتاً بالاتر nb-ta در یکی از تراکیت¬ها احتمالاً وجود دوسری سنگ آتشفشانی فلسیک (یکی مشتق از ماگمای بازیک غنی از لیتوفیل و دیگری مشتق از ماگمای بازیک فقیر از لیتوفیل) را مطرح می¬نماید.
حمیده بهارزاده قدرت ترابی
چکیده ندارد.
زهره ابراهیمیان قدرت ترابی
چکیده ندارد.