نام پژوهشگر: حسینعلی مهرابی
انیس جهانبازی احمد چیت ساز
این مطالعه با هدف مقایسه ی اثربخشی دارودرمانی و ترکیب دارودرمانی و بیوفیدبک الکترومیوگرافی برعلائم نورولوژیکی، روانشناختی و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به دیستونی کانونی مزمن انجام شد. در این پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس از بین بیمارانی که توسط متخصص مغزواعصاب تشخیص دیستونی کانونی مزمن دریافت کرده بودند، 30 نفر (20بیمار مبتلا به تورتیکولی و 10 بیمار مبتلا به بلفارواسپاسم) انتخاب شدند و سپس به شیوه تصادفی در 2 گروه با حجم مساوی (15 نفر) قرار گرفتند. گروه کنترل تحت درمان دارویی (تزریق بوتولینوم توکسین نوع a) قرار گرفتند و گروه آزمایش علاوه بر دریافت درمان دارویی در جلسات درمان با بیوفیدبک الکترومیوگرافی نیز شرکت کردند. پرسشنامه ی فان- مارسدن (ارزیابی علائم نورولوژیک دیستونی)، پرسشنامه sf-36 (ارزیابی کیفیت زندگی مرتبط با سلامت) و پرسشنامه ی dass-42 (ارزیابی افسردگی، اضطراب و استرس) توسط هر دو گروه در سه مرحله ی پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل شدند. نتیجه ی تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چند متغیری نشان داد که ارائه ی مداخله ی بیوفیدبک الکترومیوگرافی منجر به کاهش معناداری در علائم نورولوژیک، افسردگی، اضطراب، استرس و ابعاد کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به دیستونی کانونی مزمن می شود.
سمیرا شایق شعله امیری
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی علائم اضطراب جدایی بر اساس سلامت روان مادر، سبک های فرزندپروری، سبک های دلبستگی مادر، اختلال دلبستگی کودک و متغیرهای جمعیت شناختی، در دانش آموزان دختر دوره ابتدایی شهر اصفهان بود. بدین منظور، در قالب مطالعه ای توصیفی از نوع همبستگی، تعداد 330 دانش آموز دختر پایه اول و دوم دوره ابتدایی از ناحیه 3 آموزش و پرورش شهر اصفهان به شیوه تصادفی خوشه ای انتخاب شده و مادران آنها با استفاده از پرسشنامه علائم مرضی کودکان (csi-4)، پرسشنامه 90 سوالی فهرست علائم بالینی((scl-90-r، پرسشنامه فرزندپروری دایانا بامریند، پرسشنامه سبک دلبستگی بزرگسالان (aaq) و پرسشنامه اختلال دلبستگی راندولف (radq) مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که تحصیلات والدین و نمرات مربوط به سبک دلبستگی ایمن مادر با علائم اضطراب جدایی، رابطه معکوس و معناداری دارند. بدین معنا که پایین بودن تحصیلات والدین و نمرات دلبستگی ایمن مادر با افزایش علائم اضطراب جدایی همراه است(05/0p<). همچنین مشاهده شد که سبک های دلبستگی ناایمن و اجتنابی مادر، شاخص های آسیب شناسی روانی مادر از قبیل اضطراب، افسردگی، حساسیت بین فردی، پرخاشگری و بدبینی، اختلال دلبستگی کودک و سبک فرزندپروری مستبدانه رابطه مستقیم و معناداری با علائم اضطراب جدایی کودک دارند. بدین معنا که افزایش گرایشات دلبستگی نا ایمن و اجتنابی، بالا بودن نمرات اضطراب، افسردگی، حساسیت بین فردی، پرخاشگری و بدبینی مادر، بالا بودن نمره اختلال دلبستگی کودک و همچنین بالا بودن نمرات سبک فرزندپروری مستبدانه والدین با بالا رفتن علائم اضطراب جدایی کودکان دختر همراه است(05/0p<). نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که از بین متغیرهای مورد بررسی، اضطراب مادر 4/12 درصد ، کیفیت دلبستگی کودک 4 درصد، تحصیلات پدر2/2 درصد، دلبستگی ایمن مادر 4/1درصد و چهار مولفه مذکور، در مجموع 9/19 درصد از علائم اضطراب جدایی کودکان را تبیین می کنند (05/0p<).
ندا عاصمی زواره احمد چیت ساز
چکیده مداخلات روان شناختی می تواند به واسطه بهبود وضعیت روانی، اجتماعی، خانوادگی سهم بسزایی در کاهش علائم بیماران مبتلا به سرگیجه ی روان تنی داشته باشد. هدف این پژوهش بررسی اثربخشی مدیریت شناختی- رفتاری استرس بر کاهش علائم نورولوژیکی و روانشناختی در بیماران زن مبتلا به سرگیجه روان تنی بوده است. این پژوهش به روش نیمه تجربی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه انجام شده است. نمونه شامل 28 بیمار زن مبتلا به سرگیجه روان تنی با تشخیص متخصص مغز و اعصاب بود که به شیوه دردسترس انتخاب شدند و به شکل تصادفی در دو گروه آزمایشی (14 نفر) و گواه (14نفر) گمارده شده اند. مداخله ی شناختی- رفتاری مدیریت استرس طی 10 جلسه ی 2 ساعته و به مدت5/2 ماه در گروه آزمایش انجام گرفت. پرسشنامه vss (مقیاس علائم سرگیجه) و پرسشنامه ی dass-42 (مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس) و خرده مقیاس های جسمانی سازی، وسواس- اجبار و حساسیت در روابط متقابل مقیاس scl-90-r توسط هر دو گروه در سه مرحله ی پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل شدند. نتیجه ی تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چند متغیری نشان داد که ارائه ی مداخله ی مدیریت شناختی- رفتاری استرس منجر به کاهش معناداری در علائم نورولوژیک و روانشناختی در روابط متقابل در بیماران مبتلا به سرگیجه ی روان تنی می شود.
زهرا چقا محمد باقر کجباف
این مطالعه با هدف تعیین اثر بخشی آموزش گروهی شناختی- رفتاری با رویکرد اسلامی بر میزان اضطراب دانش آموزان دختر دوره متوسطه در شهر اراک انجام شده است. این پژوهش، با روش پژوهشی نیمه تجربی با دو گروه آزمایش و کنترل به صورت پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماه انجام گرفت. نمونه گیری این مطالعه در دو مرحله انجام شد. در مرحله اول فراخوان برای انجام مداخله، جهت کاهش اضطراب، در دو دبیرستان دخترانه ارائه شد. از بین داوطلبان 30 نفر که دارای اضطراب متوسط یا بالاتر بودند به شیوه دسترس انتخاب شدند و در مرحله دوم، این آزمودنی ها به شیوه تصادفی به گروه آزمایش و گواه گمارده شدند (15= n2= n1). آزمودنی های گروه آزمایش 8 جلسه هفتگی مداخله آموزشی شناختی- رفتاری با رویکرد اسلامی دریافت نمودند و آزمودنی های گروه گواه در لیست انتظار قرار گرفتند. اضطراب آزمودنی ها با استفاده از پرسشنامه اضطراب بک ارزیابی شد. نتایج حاصل از تحلیل کواریانس نشان داد که ارائه آموزش گروهی شناختی- رفتاری با رویکرد اسلامی باعث کاهش 3/45% علائم اضطراب در مرحله پس آزمون و کاهش 7/38% اضطراب دانش آموزان در مرحله پیگیری شده است (05/0>p). منابع این مطالعه ضمن تایید یافته های پژوهش های قبلی دال بر تاتیر یافته های این پژوهش با دیدگاه بسیاری از پژوهشگران حوزه درمانهای دینی که نشان می دهد درمانهای دینی و معنوی و یا درمانهای با جهت گیری مذهبی به طور کلی در کاهش اضطراب تاثیر مثبت دارد مورد تایید قرار گرفته است و در مرحله پیگیری نیز ادامه دارد.
سعیده سبزیان مهرداد کلانتری
هدف از اجرای این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش بازی مشترک مادر-کودک بر شدت علائم اختلالات رفتاری و اختلال دلبستگی دانش آموزان پسر مبتلا به بی اعتنایی مقابله ای شهر اصفهان بود. بر این اساس، در قالب یک مطالعه نیمه تجربی همراه با گروه کنترل و با ارزیابی به صورت پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری، تعداد 32 دانش آموز پسر دارای نمره بالا در دسته مقیاس های اختلالات رفتار ایذایی csi-4 از مدارس ابتدایی شهر اصفهان به شیوه در دسترس انتخاب و به شیوه تصادفی به گروه های آزمایش و کنترل گمارده شدند (16=n2=n1). آزمودنی های گروه آزمایش یک دوره هشت جلسه ای به صورت هفتگی با مشارکت مادران و بازی با کودک دریافت کردند، در حالی که آزمودنی های گروه کنترل چنین مداخله ای دریافت نکردند و در لیست انتظار قرار گرفتند. آزمودنی های دو گروه با استفاده از فرم والد چک لیست مرضی کودکان (csi-4) و پرسشنامه اختلال دلبستگی راندولف مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که ارائه مداخله بازی مشترک مادر-کودک باعث کاهش شدت علائم بی اعتنایی مقابله ای، سلوک، ترس مرضی، افسردگی، اضطراب منتشر و اختلال دلبستگی در مراحل پس آزمون و پیگیری می شود (05/0p<). بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت ارائه مداخله مبنی بر آموزش بازی مشترک مادر- کودک در کاهش شدت علائم اختلالات رفتاری و اختلال دلبستگی در دانش آموزان پسر مبتلا به بی اعتنایی مقابله ای موثر بوده است و با استفاده از این روش مداخله ای می توان در جهت بهبود رابطه مادر و کودک دارای مشکلات رفتاری و بهبود علائم مشکلات رفتاری این کودکان استفاده کرد.
سمیه مرادی فرد سید علی هاشمیان فر
چکیده: هدف از این پژوهش بررسی رابطه بین سرمایه فرهنگی و هویت جنسیتی دختران 29- 15 سال شهر اصفهان بود. بر این اساس، در قالب یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی و با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته سرمایه فرهنگی و پرسشنامه هویت یابی دانشور که برگرفته از چندین پرسشنامه هویت، میوس، آدامز و بروزنسکی و جکسون است مورد ارزیابی قرار گرفتند. تعداد381 نفر دختر اصفهانی به روش نمونه گیری سهمیه ای انتخاب شدند. چارچوب نظری این پژوهش براساس نظریه سرمایه فرهنگی بوردیو و ترکیبی از نظریه های جنکینز، نظریه یادگیری اجتماعی و نظریه جامعه پذیری است. در این پژوهش ارتباط متغیرهای مستقل سرمایه فرهنگی و ابعاد آن شامل: سرمایه فرهنگی تجسم یافته، سرمایه فرهنگی عینیت یافته، سرمایه فرهنگی نهادینه شده و متغیر پایگاه اجتماعی– اقتصادی، متغیرهای زمینه ای ( نظیر سن، درآمد، تحصیلات) با متغیرهای وابسته هویت جنسیتی، هویت شغلی و هویت اجتماعی مورد آزمون قرارگرفتند، نتایج حاصل از آزمون همبستگی پیرسون نشان داد متغیرهای سرمایه فرهنگی و ابعاد آن، متغیر پایگاه اجتماعی - اقتصادی و متغیرهای زمینه ای (سن، درآمد، تحصیلات) با متغیرهای هویت جنسیتی، هویت شغلی و هویت اجتماعی رابطه معناداری نشان داده است. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که متغیرهای درآمد و سرمایه فرهنگی عینیت یافته تبیین کننده متغیر وابسته هویت جنسیتی هستند به گونه ای که از طریق میزان درآمد و میزان سرمایه فرهنگی عینیت یافته می توان به هویت جنسیتی دختران جوان دست یافت.
نسرین چاپاری محمد باقر کجباف
هدف از انجام این پژوهش، بررسی نقش ویژگی های شخصیتی، عملکرد خانواده و باورهای دینی در پیش بینی سبک های مقابله با استرس بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. بدین منظور از بین دانش آموزان دوره متوسطه شهر اصفهان در سال تحصیلی 1392-1391 با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای تعداد 409 نفر انتخاب و در پژوهش شرکت داده شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های سبک های مقابله با استرس پارکر و اندلر(1961)، ویژگی های شخصیتی نئو )کاستا و مک کری) ، عملکرد خانواده بلوم 1981) و باورهای دینی سلطانی زاده و همکاران (1388) که روایی و پایایی آنها تایید شده است، استفاده گردید. نتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که سبک مقابله ای مسئله مدار با حیطه های همبستگی، گرایش های فکری و مذهبی، سازماندهی، انعطاف پذیری، سبک های آزاد منشی و قانونمندی و استقلال از عملکرد خانواده، با ویژگی های شخصیتی پرخاشگری، افسردگی، جمع گرایی، گرمی، فعالیت، عقاید و ارزش ها، صراحت، نوع دوستی و پشتکار و با مولفه های باورهای دینی شامل اعتقاد به اصول دین، دوستی و بندگی خدا و مناسک و اعمال دینی رابطه معنی داری دارد. این در حالی است که سبک مقابله ای هیجان مدار با عملکرد خانواده در حیطه های همبستگی، گرایش های فکری و تفریحی، سبک آزاد منش و قانونمند و استقلال و با ویژگی های شخصیتی شامل اضطراب، افسردگی، آسیب پذیری، گرمی، قاطعیت، حس زیبا شناختی، احساسات، ارزش ها، اعتماد، صراحت، همراهی، نظم و ترتیب و پشتکار و مولفه مناسک و اعمال دینی از پرسشنامه باورهای دینی رابطه معناداری نشان می دهد. علاوه بر این، سبک مقابله ای اجتنابی با گرایش تفریحی، تقید مذهبی، سازماندهی، سبک آزادمنش و قانونمند و استقلال از عملکرد خانواده و با ویژگی های شخصیتی اضطراب، پرخاشگری، گرمی، قاطعیت، فعالیت، زیبا شناختی، احساسات، عقاید، ارزش ها، صراحت، نوع دوستی، همراهی، نظم و ترتیب و پشتکار رابطه معناداری نشان می دهد (05/0p<). از سوی دیگر، نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که مجموعه متغیرهای پشتکار، گرایش فکری، فعالیت، افسردگی، ارزش ها، سبک آزادمنش، سن پدر و همبستگی، 2/32 درصد از سبک مقابله ای مسئله مدار، مجموعه متغیرهای افسردگی، پشتکار، همبستگی، سن، آسیب پذیری، همراهی و تعداد اعضای خانواده، 4/32 درصد از سبک مقابله ای هیجان مدار و متغیرهای گرمی، همراهی، احساسات، نظم و ترتیب، قانونمندی، سن، تقید مذهبی، ارزش ها و سازماندهی، 8/66 درصد از سبک مقابله ای اجتنابی را پیش بینی می کنند. بنابراین، می توان نتیجه گرفت که در خانواده هایی که ارتباطات عاطفی مناسب و همبستگی بین اعضای آن وجود دارد، با یکدیگر روراست و صادق هستند و در کل یک نظم و سازماندهی معینی بر فضای خانواده حاکم است، بهتر می توانند در هنگام مواجه با شرایط استرس زا با آن مقابله کنند. همچنین بین ویژگی های شخصیتی فرد و نوع ادراکی که فرد از مفهوم خداوند دارد، با میزان تنیدگی که احساس می کند و نوع رفتارهای مقابله ای، در دختران رابطه مستقیمی وجود دارد.
شیوا کدخدازاده مهرداد کلانتری
در این مطالعه رابطه قدردانی با سلامت معنوی، حمایت اجتماعی، سلامت عمومی و استرس در دختران نوجوان شاهین شهر بررسی شد. بر این اساس ، در قالب یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی، تعداد 338 دختر نوجوان از مدارس متوسطه و مراکز عمومی سطح شاهین شهر انتخاب شدند و پرسشنامه های قدردانی (مک کلوف و همکاران، 2002)، سلامت معنوی (پولوتزین و الیسون، 1983)، حمایت اجتماعی (فیلیپس، 1989)، سلامت عمومی (گلدبرگ،1972)، مقیاس dass-21 (لویبونود و لویبوند، 1995) و جمعیت شناختی را تکمیل کردند. نتایج حاصل از ضریب همبستگی نشان داد که قدردانی با ابعاد سلامت معنوی شامل سلامت دینی و وجودی، ابعاد حمایت اجتماعی شامل حمایت از جانب خانواده، دوستان و دیگران، ابعاد سلامت عمومی شامل عملکرد جسمانی، اضطراب، عملکرد اجتماعی و افسردگی رابطه مثبت و معنادار دارد (0/05 p<)، به طوری که با افزایش قدردانی، سلامت معنوی، حمایت اجتماعی و نمره پرسشنامه سلامت عمومی افزایش می یابد. از سوی دیگر نتایج نشان داد که قدردانی با استرس رابطه معکوس دارد و با بالا رفتن قدردانی، استرس کاهش می یابد. علاوه بر این، نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که از بین متغیرهای مورد بررسی، متغیرهای حمایت از جانب خانواده و دوستان، سلامت دینی و وجودی، عملکرد جسمانی و سن در مجموع قادر به پیش بینی 24/9 درصد از قدردانی در دختران نوجوان شاهین شهر می باشد(0/05 p<).
سعیده دانشمندی حمید کاظمی
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان طرحواره های هیجانی (est) بر دشواری های تنظیم هیجانی، مهارت های ارتباطی و طرحواره های هیجانی در زنان قربانی کودک آزاری و غفلت ساکن نجف آباد بود. طرح پژوهش از نوع طرح تحقیق نیمه تجربی با گروه کنترل همراه با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. به منظور نمونه گیری، از بین 500 زن در دسترس در پنج خیابان اصلی نجف آباد، تعداد 30 نفر که نمرات بالاتری در پرسشنامه کودک آزاری و غفلت کسب کرده و با ملاک های ورودی پژوهش همخوانی داشته و تمایل به درمان داشتند، انتخاب گردیدند. سپس این تعداد به صورت تصادفی به گروه های 15 نفره آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار مورد استفاده شامل پرسشنامه های دشواری تنظیم هیجان (ders)، پرسشنامه مهارت های ارتباطی و مقیاس طرحواره های هیجانی لیهی (less) بود. همچنین به منظور کنترل اثر متغیرهای جمعیت شناختی و اضطراب و افسردگی، پرسشنامه های جمعیت شناختی و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (dass-21) نیز در مرحله پیش آزمون اجرا گردید. در گروه آزمایش، درمان طرحواره های هیجانی به صورت گروهی و در قالب 13 جلسه دو ساعته برگزار شد اما گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت ننمود. برای تحلیل داده های این پژوهش، از تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد درمان طرحواره های هیجانی بر کاهش عدم پذیرش پاسخ های هیجانی، دشواری در انجام رفتارهای هدفمند و ضعف راهکارهای تنظیم هیجان در مراحل پس آزمون و پیگیری موثر بوده است، حال آنکه این تاثیر گذاری در فقدان شفافیت هیجانی در مرحله پس آزمون و در دشواری در کنترل تکانه در مرحله پیگیری تایید گردید. در حوزه مهارت های ارتباطی نیز، اعضای گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل، افزایش معناداری را در مولفه مدیریت هیجانی در مرحله پس آزمون نشان دادند. علاوه بر این، درمان طرحواره های هیجانی منجر به کاهش طرحواره های هیجانی ساده انگاری هیجانی و افزایش پذیرش هیجانات در مرحله پس آزمون و پیگیری شده است. این تاثیرگذاری بر کاهش احساس گناه و افزایش همگانی بودن هیجانات در مرحله پس آزمون و افزایش درک هیجانی در مرحله پیگیری به تایید رسید. در مقابل، تاثیر درمان بر سایر مهارت های ارتباطی و ابعاد طرحواره های هیجانی تایید نشد. از یافته های بدست آمده در این مطالعه چنین نتیجه گیری می شود که درمان طرحواره های هیجانی اگرچه در کاهش دشواری های تنظیم هیجان زنان قربانی کودک آزاری و غفلت موثر می باشد اما در ارتقای روابط بین فردی و اصلاح طرحواره های هیجانی آنها چندان موفقیت آمیز نیست. بنابراین این رویکرد درمانی جهت بهبود بی نظمی هیجانی قربانیان کودک آزاری و غفلت گزینه درمانی مناسبی می باشد، حال آنکه افزایش مهارت های ارتباطی و اصلاح طرحواره های هیجانی در این گروه از افراد نیازمند بسته های درمانی جداگانه و مفصل تری می باشد.
فاطمه اسدالهی مهرداد کلانتری
سندرم روده تحریک پذیر یکی از اختلالات شایع کارکردی دستگاه گوارش می باشد. مداخلات روان شناختی متعددی برای درمان علائم جسمی و روان شناختی این بیماران به کارگرفته شده است. هدف این مطالعه مقایسه اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و معنویت درمانی بر شدت علائم جسمی، اضطراب و افسردگی بیماران زن مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر بوده است. بر این اساس، در یک طرح نیمه تجربی با گروه کنترل و ارزیابی به صورت پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه، تعداد 36 بیمار مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر با تشخیص متخصص و بر اساس ملاک های rom iii، به شیوه در دسترس انتخاب و به شیوه تصادفی به دو گروه آزمایش (آموزش ذهن آگاهی و معنویت درمانی) و یک گروه کنترل گمارده شدند (12=n3=n2=n1). آموزش ذهن آگاهی و معنویت درمانی هر کدام طی 8 جلسه 90 دقیقه ای برای آزمودنی های دو گروه آزمایش، ارائه شد. ابزار پژوهش، سیستم نمره گذاری شدت علائم (ibs-sss) و مقیاس اضطراب و افسردگی چک لیست علائم مرضی (scl-90-r)، بود. نتایج حاصل از تحلیل کواریانس، حاکی از عدم اثربخشی ارائه مداخلات آموزش ذهن آگاهی و معنویت درمانی بر شدت علائم جسمی بیماران زن مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر در مراحل پس آزمون و پیگیری بود. این در حالی است که آموزش ذهن آگاهی منجر به کاهش اضطراب و افسردگی آزمودنی ها در مرحله پس آزمون شده البته این کاهش در مرحله پیگیری معنادار نبود. علاوه بر این، معنویت درمانی اگر چه در مرحله پس آزمون بر اضطراب تأثیر معناداری نداشت، اما در مرحله پیگیری این اثربخشی معنادار و نشان گر آن بود که معنویت درمانی در مرحله پیگیری باعث کاهش معنادار اضطراب شده است. در مقایسه گروه های درمانی، نتایج نشان داد که گروه های مداخلات آموزش ذهن آگاهی و معنویت درمانی در متغیرهای این پژوهش در مراحل پس آزمون و پیگیری با یکدیگر تفاوت معنی داری نداشتند.
حسینعلی مهرابی مهدی امامی جمعه
معاد، از ضروریات دین اسلام و حسابرسی از ارکان معاد است. حسابرسی یعنی این که تمام رفتار وکردار آدمی در روز قیامت مورد بازخواست قرار می گیرد. حسابرسی روز قیامت، حتمی، نزدیک و سریع است و به صورت دقیق و عادلانه صورت می پذیرد و در آن همه ی اعمال مثل نماز و قرآن و نعمات مثل نعمت ولایت اهل بیت، نعمت عمر و جوانی و همه ی افراد حتی انبیا و اولیا الهی حسابرسی خواهند شد. ایمان به حسابرسی مهمترین عامل تربیت و تقوا در انسان است و انکار آن موجب گرفتاری به عذاب اخروی می گردد. کیفیت حسابرسی در منابع دینی (وزن) نامگذاری شده است و آنچه باعث سنگینی میزان اعمال می شود، حسنات است و آنچه که باعث سبک شدن میزان اعمال می شود سیئات است. اصحاب یمین کسانی هستند که میزان اعمالشان به واسطه ی حسناتشان سنگین شده است که حسابرسی آسانی را به همراه دارند که از جمله حسناتی که باعث سنگینی میزان می شود، رعایت موارد اخلاقی و اجتماعی مثل توبه، محاسبه نفس و تبعیت از قرآن و قناعت و میانه روی در امور زندگی و گذشت و حسن خلق می باشد و در مقابل اصحاب شمال کسانی هستند که میزان اعمالشان به خاطر سیئاتشان سبک شده است که حسابرسی سختی در انتظارشا ن می باشد که ازجمله آن سیئاتی باعث سبکی میزان می شود، سهل انگاری در نماز و قضاوت غیر عادلانه است. البته دوگروه هستند که میزان عملی در قیامت بر ایشان بر پا نمی شود، یک گروهی که پرونده ی اعمالشان از حسنه خالی است که بدون حساب وارد جهنم می شوند که از جمله آن ها مشرکین، حاکمان ظالم، اعراب متعصّب، تجّار دروغگو، علماء حسود و ثروتمندان بخیل می باشند و دوم کسانی که پرونده ی اعمالشان آنقدر دارای حسنات است که جز خدا کسی اجر آن را نمی داند که بدون حساب وارد بهشت می شوند که از جمله ی آن ها مخلَصین، مأجورین نزد خدا، صابرین، ایثارگران، شهدا دشت کربلا، اهل حیا و قناعت و میت در راه حج می باشد. در قیامت علاوه بر انسان ها، اجنه و حیوانات نیز مورد بازخواست قرارخواهند گرفت. از مهمترین مباحث حسابرسی، آن است که چه کسی پرونده ی اعمال را مورد حسابرسی قرار می دهد. در پاسخ به این سوال، آیات و روایات، خداوند متعال، ائمه اطهار و خود انسان را حسابگر می داند.
ندا سادات سیدمعلمی شعله امیری
هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش معنویت بر میزان بهزیستی روان شناختی و تجربه های معنوی دانشجویان دختر دانشگاه اصفهان بود. بدین منظور، در قالب یک مطالعه با طرح پژوهش نیمه آزمایشی و ارزیابی به صورت پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل انجام شد. نمونه گیری این مطالعه در دو مرحله انجام شد؛ در مرحله ی اول به شیوه داوطلبانه و نصب فراخوان از بین دانشجویان مراجعه کننده، تعداد 30 آزمودنی که دارای ملاک های ورودی به پژوهش بودند، انتخاب شدند. در مرحله ی دوم، این آزمودنی ها به شیوه ی تصادفی به گروه کنترل و آزمایش گمارده شدند (n1=n2=15) و به پرسشنامه های بهزیستی روان شناختی ریف و تجربه های معنوی دانشجویان پاسخ دادند. برای گروه آزمایش، هشت جلسه گروهی آموزش معنویت به صورت جلسات 60 دقیقه ای هفتگی اجرا شد، اما گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. نتایج تحلیل کواریانس چندمتغیره نشان داد که با کنترل نمرات پیش آزمون، میزان بهزیستی روان شناختی و تجربه های معنوی گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل، در مرحله ی پس آزمون، افزایش معناداری داشته است (05/0p<)؛ به گونه ای که آموزش معنویت باعث ارتقاء بهزیستی روان شناختی در حیطه های پذیرش خود، روابط مثبت با دیگران، خودمختاری، تسلط بر محیط، زندگی هدفمند و رشد فردی و همچنین افزایش تجربه های معنوی در دو حیطه ی ارتباط با خداوند و شکوفایی و فعالیت معنوی شد (05/0p<). براساس نتایج این پژوهش، در جمعیت دانشجویان دانشگاه اصفهان، آموزش معنویت می تواند به عنوان یک مداخله ی موثر در جهت ارتقاء بهزیستی روان شناختی و تجربه های معنوی در این جمعیت، مورد استفاده قرار گیرد.
سپیده سفیدگران شعله امیری
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی موسیقی درمانی مبتنی بر بازی بر علائم اضطراب، افسردگی و روابط با همگنان در کودکان پیش دبستانی شهر اصفهان انجام شد. طرح تحقیق این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با گروه کنترل همراه با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر، کلیه ی کودکان دختر مقطع پیش دبستانی شهر اصفهان بود که از میان آن ها تعداد 24 نفر به شیوه ی در دسترس انتخاب و به شیوه ی تصادفی در دو گروه آزمایش (12 نفر) و کنترل (12 نفر)، گمارده شدند. خرده مقیاس های اضطراب و افسردگی پرسشنامه ی علائم مرضی کودکان (csi-4) و خرده مقیاس رابطه با همگنان از پرسشنامه ی توانایی ها و مشکلات کودکان (sdq) به عنوان ابزار پژوهش مورد استفاده قرار گرفت. موسیقی درمانی مبتنی بر بازی درمانی در طول 10 جلسه ی یکساعته، به صورت هفتگی برای گروه آزمایش انجام شد ولی گروه کنترل، هیچ مداخله ای دریافت نکرد. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد ارائه موسیقی درمانی مبنی بر بازی باعث بهبودی 3/52 درصدی علائم اضطراب در مرحله ی پس آزمون و کاهش 1/31 درصدی اضطراب در مرحله ی پیگیری شده است. این در حالی است که این مداخله صرفا در مرحله ی پس آزمون باعث کاهش 1/32 درصدی علائم افسردگی و بهبود 7/47 درصدی رابطه با همگنان شده است(05/0>p). این نتایج بیانگر آن است که موسیقی درمانی مبتنی بر بازی تاثیر قابل ملاحظه ای در کاهش علائم اضطراب و افسردگی و بهبود روابط با همگنان دارد. براساس نتایج این پژوهش، موسیقی درمانی همراه با بازی می تواند به عنوان یک مداخله ی موثر در جهت کاهش علائم اضطراب و افسردگی درکودکان پیش دبستانی و بهبود روابط با همگنان در نظر گرفته شود
مائده نخکوب محمد باقر کجباف
این پایان نامه به مقایسه اثر بخشی آموزش مهارتهای اجتماعی و آموزش مسئله گشایی شناختی بر میزان پرخاشگری و علائم سلوک دانش آموزان دارای اختلال سلوک در دبستانهای شهر قم پرداخته است از آنجا که اختلال سلوک جزو اختلال های رفتاری مخرب است و از لحاظ روان شناسی فردی و اجتماعی حائز اهمیت بوده و باید مورد توجه قرار گیردو اگر درمان نشود می تواند مشکلات زیادی را برای فرد و جامعه بوجود آورد در این تحقیق سعی شده است که به وسیله دو راهکار درمانی با رویکرد شناخت درمانی به درمان کودکان دارای اختلال سلوک پرداخته شود.
عاطفه گل محمدی هفشجانی مهرداد کلانتری
چکیده پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان شیوع اختلال استرس پس از سانحه و رابطه علائم این اختلال با کیفیت زندگی در بازماندگان همسران قربانیان انفجار لوله گاز سرخس- مشهد انجام شد. نتایج تحلیل آماری نشان داد که 3/14 درصد از بازماندگان این حادثه دارای اختلال استرس پس از سانحه و 4/29 درصد از فرزندان قربانیان این حادثه دارای اختلال استرس پس از سانحه و 7/16 درصد از همسران قربانیان این حادثه نیز دارای اختلال استرس پس از سانحه می باشند. به علاوه بررسی رابطه بین کیفیت زندگی با علائم اختلال استرس پس از سانحه در قربانیان بازمانده نشان داد که با بالارفتن علائم اختلال استرس پس از سانحه، کیفیت زندگی قربانیان در همه ابعاد جسمانی، روانی، محیطی و اجتماعی به طور معنی داری کاهش می یابد(05/0p<). بررسی این رابطه در همسران قربانیان نشان داد در همسران بالارفتن علائم استرس اختلال استرس پس از سانحه با کاهش معنادار بعد روانی کیفیت زندگی همراه است(05/0p<). علاوه بر این بررسی رابطه علائم اختلال استرس پس از سانحه و سوگ در فرزندان قربانیان حادثه نشان داد که براساس مقیاس m-ptsd، با بالارفتن علائم اختلال استرس پس از سانحه، علائم اختلال سوگ هم در کودکان به طور معنی داری افزایش می یابد(05/0p<).