نام پژوهشگر: سوسن ابراهیمی
سمیره حسینی ابوالقاسم کامکار روحانی
سیستم اطلاعات جغرافیایی (gis) از سال 1980، به عنوان ابزاری جدید برای تصمیم گیری و مدیریت بسیاری از شاخه های علوم زمین از جمله اکتشافات ذخایر معدنی در هر مقیاس محلی و ناحیه ای مورد استفاده قرار گرفت. این سیستم برای حل مشکلات اکتشافی نیست، بلکه ابزاری برای تجزیه و تحلیل کمی و کیفی داده ها، ذخیره سازی و به هنگام سازی آن برای مدل های اکتشافی می-باشد. gis، نتایج حاصل از روش های کلاسیک (سنتی) را با حداکثر دقت، سرعت و کمترین زمان و هزینه مدل سازی و تلفیق می نماید. با توجه به محدودیت های روش های سنتی، در این تحقیق تلاش شد، با ارائه استراتژی جدید و بهینه اکتشافی از gis استفاده گردد. در این پژوهش پس از بررسی و پردازش داده های مغناطیس سنجی، سنجش از دور، زمین-شناسی و ساختاری شمال شرق میامی، نقشه های اکتشافی مناسب به منظور اکتشاف ذخایر آهن در این منطقه انتخاب و استخراج گردیدند. جهت پردازش تصاویر ماهواره ای، نرم افزار envi 4.5 و برای تفسیر کیفی داده های مغناطیس-سنجی، نرم افزار geosoft و model vision pro مورد استفاده قرار گرفت. با توجه به نوع و ماهیت داده های موجود از روش های هم پوشانی شاخص و منطق فازی برای تلفیق داده ها استفاده شده است زیرا برای استفاده از روش های دیگر نیاز به وجود چند شاهد یا اندیس اکتشافی در منطقه می باشد و با توجه به عدم وجود این شواهد، در نتیجه از روش های دانش محور ذکر شده در بالا برای تلفیق داده ها استفاده شد. مدل سازی، تفسیر و تلفیق کارشناسانه داده های اکتشافی می تواند نقش موثری در بهینه سازی انتخاب نقاط حفاری ایفا نماید. به همین منظور جهت تلفیق لایه های اکتشافی، نقشه های مذکور با نظر کارشناس امتیازدهی شدند. در نهایت نقشه های اکتشافی در محیط gis با استفاده از روش های هم پوشانی شاخص، عملگر فازی گاما و روش نوین و پیشنهادی فازی بسط داده شده تلفیق شدند. بررسی نقشه های نهایی به دست آمده، نشان می دهد که اکثر مناطق امیدبخش معرفی شده در محدوده یکسانی واقع شده اند. با توجه به اینکه فقط در یکی از مناطق امید بخش پیشنهاد شده (منطقه زیدر)، برداشت مغناطیس زمینی انجام شده (با نظر کارفرما)، بررسی های تفضیلی ضمن بازدید صحرایی، برداشت نمونه های زمین شناسی و پردازش و اعمال فیلترهای مختلف مغناطیس زمینی برای تعیین محدوده آنومالی در این منطقه صورت گرفت. به منظور تفکیک و نمایان ساختن آنومالی ها از روش های مختلف جداسازی آنومالی ها شامل برگردان به قطب، گسترش رو به بالا، مشتق قائم، سیگنال تحلیلی ساده و سیگنال تحلیلی مرتبه اول و مرتبه دوم استفاده شد. این بررسی ها وجود توده و بی هنجاری (آنومالی) مغناطیسی در منطقه را نشان می دهد. علاوه بر این مطالعات تفضیلی زمین شناسی، شامل برداشت نمونه های زمین شناسی، تهیه مقاطع صیقلی و نازک و آنالیز xrf و icp در منطقه زیدر صورت گرفت. نتایج آنالیزهای xrf مقدار نسبتاً بالایی از اکسید آهن را نشان می دهد تا جایی که عیار آهن موجود در لایه آهن دار حتی به 62 درصد می رسد. از طرف دیگر موقعیت نمونه های زمین شناسی برداشت شده در نقشه میدان کل مغناطیس در محدوده شدت مغناطیسی بالا واقع شده که نشان دهنده تطابق نتایج زمین شناسی و مغناطیس-سنجی است. مطالعات تفضیلی صورت گرفته در منطقه زیدر تأیید کننده نتایج نقشه های اکتشافی نهایی حاصل از تلفیق داده ها با استفاده از روش های هم پوشانی شاخص، فازی و فازی بسط داده شده است.
نیما بهنام سوسن ابراهیمی
در مطالعات ژئوشیمیایی، روش های متنوعی برای محاسبه حدود آستانه ای عناصر همانند روش فرکتال، مدل سازی نمودار احتمال و آماره انفصال و.... معرفی گردیده است. در این پژوهش هدف مقایسه روشهای مدلسازی نمودار احتمال و نمودار باکس پلات و میزان کارایی و دقت نمودار باکس پلات در تعیین حد آنومال عناصر و نیز تفکیک عناصر مهم و تأثیرگذار در منطقه میباشد. در این راستا از نمونه های لیتوژئوشیمیایی ترانشه های ناحیه کلاته تیمور استفاده شده است. ترانشه های این ناحیه در دو منطقه چشمه نقره و سرتخت معدن واقع شده اند. از منطقه چشمه نقره 12 ترانشه اکتشافی حفر و 77 نمونه برداشت شده است و عمدتاً دارای سنگ میزبان توف میباشد و دارای کانی سازی های مالاکیت، آزوریت، باریت، گالن، اسفالریت، بورنیت، کالکوپیریت، کالکوسیت، دیژنیت و اکسیدهای آهن است. در منطقه سرتخت معدن که در شمال غرب محدوده مطالعاتی قرار گرفته، 5 ترانشه اکتشافی بر روی یک رگه مینرالیزه حفر و تعداد 25 نمونه برداشت گردیده است. سنگ میزبان آن آندزیت بوده و در این منطقه کانی سازیهای مالاکیت، آزوریت، سیلیکات مس، پیریت، کالکوپیریت و اکسید آهن مشاهده شده است. در مرحله اول، نوع توزیع داده ها توسط روشهای آماری هیستوگرام، نمودار احتمال و باکس پلات بررسی شد. سپس به تفکیک حدود آستانه ای توسط دو روش نمودار باکس پلات و مدلسازی نمودار احتمال پرداخته شد و بر اساس اطلاعات نحوه توزیع و پراکندگی داده های هر عنصر در نمودار باکس پلات و مقایسه با نتایج مدلسازی نمودار احتمال اقدام به تفکیک عناصر موثر در این دو منطقه پرداخته شده است. بر این اساس عناصر au ، ag ، cu ، pb ، zn ، as ، sb و hgدر محدوده چشمه نقره بعنوان عناصر مهم شناسایی شدند. همچنین عناصر as،au،cu،pb،znوagدر ناحیه سرتخت معدن عناصر تأثیرگذار معرفی شده اند. در مرحله بعد با استناد به پروفیلهای اکتشافی و تحلیلهای چند متغیره، اقدام به جدا نمودن عناصر مرتبط با کانی سازی شده است. بر این اساس در محدوده چشمه نقره، عناصر au ، cu و znدر یک گروه و عناصر as، hg، ag و pb در گروه دیگر جای گرفته اند. نتایج آنالیزهای چند متغیره در محدوده سرتخت معدن نیز گویای وجود دو مولفه از عناصر cu، zn، ag (sb و hg) و نیز عناصر au، mo (bi) میباشد که مرتبط به عناصر دمای بالا و دمای پایین می شود. بر اساس مقایسه نتایج باکس پلات و مدلسازی نمودار احتمال، در ناحیه چشمه نقره، عناصر نقره، آرسنیک، سرب و روی (مولیبدن و آنتیمون) در نمودار باکس پلات دارای مقدار حد آستانه ای محلی بالاتر از مدلسازی نمودار احتمال میباشند. لذا به نظر می رسد تا حدود 1/3 مقادیر چارک سوم (مقادیر مدلسازی نمودار احتمال) نیز قابل قبول است.همچنین، مقدار حد آستانه ای محلی باکس پلات مس، طلا و جیوه بطور قابل توجهی کمتر از حد آستانه ای محلی مدلسازی نمودار احتمال میباشد. به نظر می رسد مقادیر باکس پلات به حد آنومال نزدیکتر بوده و تقریباً 1/2 مقادیر مدلسازی نمودار احتمال میباشد.در این منطقه، محاسبه حدود آستانه ای مدلسازی نمودار احتمال عنصر بیسموت، به دلیل عدم توزیع نرمال و لاگ نرمال امکان پذیر نبود. در محدوده سرتخت معدن، به دلیل وجود داده های نسبتاً غلظت بالا و تعداد کم داده ها عناصر طلا، آرسنیک، مس، سرب و روی دارای حد آستانه ای محلی نسبتاً بالاتری میباشند. در مجموع، نتایج نمودار باکس پلات و تحلیلهای چند متغیره در بیشتر عناصر یکسان بود و روش باکس پلات توانایی تفکیک بیشتر عناصر مهم در منطقه را داشت.
سوسن ابراهیمی سعید علیرضایی
چکیده ندارد.
سوسن ابراهیمی ایرج رسا
کمپلکس توتک در جنوب شرقی ده بید (استان فارس ) و در زون سنندج-سیرجان واقع شده است . این کمپلکس با رسوبات شیلی سیلورین آغاز گردیده و نهایتا با تناوب آهک و شیل دونین زیرین و سپس آهک های ضخیم لایه دونین میانی و فوقانی ادامه می یابد. منطقه تحت تاثیر دو فاز دگرگونی قرار گرفته است که فاز اول در سیمرین آغازین تا رخساره پایین آمفیبولیت و فاز دوم به صورت دگرگونی بازگشتی تا حد شیست سبز پیش رفته است به طوری که سکانس شیلی و آهک و شیل دونین به گارنت میکاشیست ، شیست و آمفیبولیت و مرمر تبدیل شده است . توده گرانیتی بند نو در تریاس میانی همزمان با فاز اول دگرگونی ئر منطقه نفوذ کرده و به دلیل شرایط تقریبا مشابه دما و فشار، دگرگونی مجاورتی در اطراف توده گرانیتی ایجاد نشده است . از لحاظ ساختمانی منطقه را طاقدیسی با محور شمال غرب -جنوب شرق تشکیل داده است که با روند کلی زاگرس و سنندج-سیرجان مطابقت دارد. ماده معدنی به صورت عدسی و هم شیب با سنگ درونگیز در فوقانی ترین قسمت دونین زیرین و پایین ترین قسمت دونین میانی واقع گردیده است . بررسی زمین شناسی، پتروگرافی و رسوب شناسی اندیس های معدنی آهن منگنزدار منطقه سفید توتک مشخص کننده حوضه فلات قاره می باشند که به صورت استراتاباند در مرحله رسوبگذاری به صورت ژل های هیدروکسید آهن همراه با پیریت و سایر کاتیون ها نهشته شده در طی عمل دیاژنز و دگرگونی توده معدنی مانیتیت و هماتیت را بوجود آورده است و نهایتا در اثر عملکرد فرآیند سوپرژن کاتیون های منگنز که در ساختمان اکسیدهای آهن جای گرفته اند به صورت کانی های مستقل مانند پیرولوزیت و پسیلوملان تشکیل می شوند. منشاءماده معدنی با توجه به عملکردهای فاز ولکانیکی در دونین زیرین و شواهد ژئوشیمیای از نوع اگزاالتیو دور از منشاء (distal) در نظر گرفته شده است . در نهایت مدل پیدایش کانی سازی مشابه با نهشته های دریایی منگنز در اطراف محیط های بسته احیایی مانند وافانزی، نامیبیا، موآندا و غیره می باشند.