نام پژوهشگر: حبیب الله ابوالحسن شیرازی
جهانبخش قلاوند حبیب الله ابوالحسن شیرازی
با پایان جنگ سرد، نه تنها آسیای مرکزی یک بار دیگر برجستگی ژئوپلتیک خود را بازیافت، بلکه رقابت قدرت های بزرگ برای دستیابی به منابع این منطقه نیز مجددا از سر گرفته شد. به نحوی که طی سال های گذشته، قدرت های بزرگ نگاه ویژه ای به منابع انرژی آسیای مرکزی و نحوه انتقال آن داشته اند. این نگاه ویژه به انرژی منطقه آسیای مرکزی در چارچوب نگاه ژئوپولیتیک به مسائل جهان قابل تحلیل است. به خصوص که هر یک از قدرت ها و بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای سعی داشته اند مسیر انتقال انرژی اسیای مرکزی را به نفع خود تغییر دهند. در همین راستا و با توجه به محدودیت های موجود بر سر راه مسیر های متعدد انتقال انرژی، مسیر جنوبی انتقال نفت و گاز خزر از طریق ایران، از مزیت های بالای اقتصادی برخوردار است. با این حال ممانعت های غرب و به ویژه ایالات متحده آمریکا باعث شده که این مسیر نادیده گرفته شود. بر این اساس،پایان نامه حاضر با استفاده از شیوه تحقیق کتابخانه ای و به روش توصیفی- تحلیلی به بررسی و تحلیل منابع نفت و گاز آسیای مرکزی و مسیرهای انتقال در مقایسه با مسیر ایران پرداخته است.
جواد زروانی حبیب الله ابوالحسن شیرازی
چکیده پایان نامه (شامل خلاصه، اهداف، روش های اجرا و نتایج به دست آمده): معمار و بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی در راس هرم نظام مورد ارائه خویش ، توسعه فرهنگی را تکوین جامعه ای می داند که در آن انسان بتواند از نقص خود خارج شود و در جهت تکامل طی مسیر نماید و زمینه توسعه یافتگی انسانی و حیات حقیقی و نو شدن مستمر او را فراهم آورد . گرچه ایشان هدف اصلی را دستیابی به سعادت معنوی بشر می داند اما در این راه به اقتصاد و پیشرفتهای اقتصادی به منزله بخشی از اهداف جامعه اسلامی خود توجه کافی دارد. حضرت امام رشد اقتصادی را بهبود جوامع اجتماعی و ارزشی حیات انسانها در جامعه می داند و اقتصاد را غایت نمی داند بلکه آنرا در خدمت رشد و تعالی انسان و سیر تکاملی و پیشرفت جامعه می بیند و اولویت اصلی را به توسعه فرهنگی و اسلامی می دهد. بنابراین از نظر امام خمینی (ره) هدف نهایی تکوین جامعه ایست که در آن انسان ساخته شود و کلیه معضلات توسعه نیافتگی جامعه به دلیل توسعه نیافتگی انسان می باشد .
هومن مسلمی حبیب الله ابوالحسن شیرازی
چکیده جنگ دوم خلیج فارس را می توان به عنوان نقطه عطفی در روابط سیاسی آمریکا و اروپا به حساب آورد.در این میان تاثیر این جنگ و نوع برخورد دولتهای کشورهای اروپایی با آن نه تنها بر روابط سیاسی این کشورها با ایالات متحده و در واقع روابط دو سوی آتلانتیک تاثیر گذار بود بلکه صحنه سیاستهای داخلی این کشورها را نیز دستخوش تغییرات شگرفی نمود.در این بین 3 کشور عمده اروپایی شامل فرانسه آلمان و انگلستان دستخوش بیشترین تغیرات داخلی پس از آغاز جنگ گردیدند و این تحولات بصورت مستقیم از مواضع آنان در مقابل آمریکا و حمایت یا عدم حمایت آنان از جنگ خلیج فارس نشات می گرفت بطوریکه در کشور انگلستان که دولت آن موافق جنگ بود و تونی بلر ثابت قدم ترین همراه دولت بوش بر اثر فشار افکار عمومی در مخالفت با جنگ عراق مجبور به استعفا گردید و در مقابل 2 کشور آلمان و فرانسه که دول آنان مواضعی شدیدا ضد جنگ و ناهمسو با منافع ایالات متحده اتخاذ کرده اند 2 دولت راستگرا همسو با ایالات متحده بخصوص در فرانسه بر سر کار آمدند. اهداف این پایان نامه که روش تحقیق آن توصیفی – تحلیلی است بررسی مواضع دول وقت 3 کشور عمده اروپایی در قبال جنگ عراق در سال 2003 بررسی جهت گیری افکار عمومی در 3 کشور عمده اروپایی در مورد جنگ عراق با تکیه بر موضع دولتهای متبوع خود و بررسی تاثیر تغییر دولتها در 3کشور عمده اروپایی بر روابط سیاسی با آمریکا بوده ودر ادامه پایان نامه با بررسی مواضع 3 کشور عمده اروپایی (پس از تغییر دولتهایشان پس از جنگ عراق ) نسبت به شاخص های کلی سیاست خارجی ایالات متحده از جمله جنگ عراق پرونده هسته ای ایران افغانستان تروریسم بین الملل و...ودر قالب نظریات همگرایی و نو محافظه کاری این چنین استنتاج میگردد که جابجایی قدرت در کشورهای المان و فرانسه پس از جنگ عراق در سال 2003 در جهت همگرایی سیاسی با ایالات متحده ودر کشور انگلستان عمدتا بر مبنا ارجحیت و ملاحظه منافع ملی انگلستان پیش رفته است.
رضا اسدی حبیب الله ابوالحسن شیرازی
هدف از این پژوهش بررسی تاثیر آمریکا در روابط اتحادیه اروپا با ایران می باشد. لذا با توجه به زمینه های همگرایی که بین اتحادیه اروپا و آمریکا وجود دارد مساله هسته ای ایران مورد بررسی قرار گرفته است. اتحادیه اروپا و آمریکا دو رویکرد نسبت به جمهوری اسلامی ایران دارند. در موضوعات سیاسی و امنیتی مانند انرژی هسته ای، تروریسم، حقوق بشر، امنیت اسرائیل و فرایند صلح در خاورمیانه سیاست های همگرا دارند. اما در موضوعاتی مانند اختصاص سهم بیشتری از بازار ایران، وابستگی به نفت و گاز وارداتی و وارد شدن در فعالیت های تولید نفت و گاز، اتحادیه اروپا و آمریکا رویکردهای واگرا نسبت به جمهوری اسلامی ایران اتخاذ نموده اند. هرچند در سال های اخیر این واگرایی نیز در حال تبدیل به همگرایی می باشد. در جمع بندی می توان گفت اتحادیه اروپا و آمریکا با لحاظ نمودن منافع خود و متغییرهای سیاسی و امنیتی، سیاست های همگرا نسبت به جمهوری اسلامی ایران اتخاذ نموده اند. در طی این پژوهش نظریه واقع گرایی به عنوان پارادایم نظری حاکم بر تصمیم گیری آمریکا و اتحادیه اروپا مورد مطالعه قرار می گیرد و همچنین روند شکل گیری پرونده هسته ای ایران و دیدگاه آمریکا و اتحادیه اروپا نسبت به آن و شاخص های همسویی آمریکا و اروپا در رابطه با ایران مورد بررسی قرار گرفته است.
مصطفی کزازی مصطفی ابطحی
امروزه یکی از بزرگ ترین مشکلاتی که در زمینه امنیت - مثل برخی دیگر از مسائل مهم اجتماعی وجود دارد این است که متاسفانه به یک اجماع ملی وفرهنگ مشترک در این زمینه نرسیده ایم .هر گروه و تشکلی با واژگان مخصوص خود ابعاد خاصی از این مساله را مد نظر قرار می دهد و به ابعاد اولیه خاصی از آن تاکید دارد. بدون این که هر زوایا و سطوح این مساله مهم دریک مجموعه دیده شده باشد. در واقع در بحث امنیت دارای تز و نظر واحدی نیستیم و مدل و شیوه خاصی را اتخاذ نکرده ایم و لذا در استقرار آن هم با مشکلات فراوانی روبه رو هستیم . والترلیپمن یک ملت را در صورتی دارای امنیت می داند که در صورت اجتناب از جنگ بتواندارزش های اساسی خود را حفظ کند و در صورت اقدام به جنگ بتواند آن را پیش ببرد. از سوی دیگر وجود فرهنگ های مختلف دریک کشور توانسته است در تاثیرات فراوانی برامنیت آن وارد آورد که این تاثیرات که آغازمنازعات درگیری ها - تهدید مرزها و ازسویی دفع دشمن و ثبات داخلی را در برداشته است . آنچه که کمتر به آن دقت نظر نگاه شده است اهمیت این فرهنگ های مختلف و عمق تاثیرگذاری آنها بوده است . هافمن نیراز جنبه اقتصادی امنیت را حمایت یک ملت از جنبه فیزیکی و محفوظ داشتن فعالیت های اقتصادی آن از جریانات ویران کننده بیرونی می داند. به نظر ولفرر اهمیت در بعد عینی ، فقدان تهدیدنسبت به ارزش های مکتبه و در صحبت ذهنی فقدان هراس از این که ارزش های مزبور مورد حمله واقع نشوند را مورد سنجش قرار می دهد .به طور کلی وبه اختصال عوامل ذیل در ارائه تحلیل های امنیتی صحیح در ایران مشکل آفرین می باشد
فتح الله توسلی سیدعلی مرتضویان
ژئوپلیتیک حوزه خلیج فارس همواره متاثر ازسه کشور قدرتمند منطقه یعنی ایران،عراق و عربستان سعودی بوده است ،شاهد این موضوع بویژه دربیش ازربع قرن گذشته درگیریهای خونین بین کشورهای منطقه خلیج فارس است که مهمترین آنها دو جنگ عراق علیه ایران و عراق علیه کویت ومورد تهدید واقع شدن عربستان سعودی بوده است. بعد از پایان جنگ ایران وعراق ، حادثه 11سپتامبر درسال 2001 (که اکثرعاملان آن ازاتباع سعودی بودند)،حمله آمریکا به عراق درسال 2003 (سقوط یکی از دشمنان مهم منطقه ای ایران و روی کار آمدن یک دولت شیعی در این کشور) ، جنگ 33 روزه لبنان در سال 2006 (پیروزی حزب الله شیعی ) وجنگ 22 روزه غزه در سال 2008 ( پیروزی نسبی حماس مورد حمایت ایران)،عامل جدیدی درترمینولوژی سیاسی جهان مطرح شد که به ژئوپلیتیک شیعه و گسترش هلال شیعی مربوط می شد که ملک عبدالله پادشاه اردن برای اولین بار آن را طرح کرد.اما ازبین همه عوامل فوق سقوط صدام وتشکیل یک حکومت شیعی عربی همجوار با جمهوری اسلامی ایران ، مهمترین عامل نگرانی کشورهای عربی منطقه بویژه عربستان سعودی بود که تاثیرات شگرفی برروابط ریاض –تهران در وهله اول و ایران –اعراب در مرحله دوم داشته است و به نظر می رسدژئوپلیتیک شیعه در جهان عموما و منطقه خلیج فارس خصوصا ،موازنه قوا را(علیرغم حمایت غربی وعربی از عربستان سعودی)به نفع جمهوری اسلامی ایران وجریان مقاومت وافزایش«قدرت مازاد راهبردی» ایران تغییر داده وموجب شده است که علیرغم تلاش ایران برای وحدت اسلامی بین همه کشورهای اسلامی ، ریاض به عنوان مدعی پرچم داری و نماد تسنن به جای رقابت به دشمنی با ایران وعراق در سطوح مختلف روی آورد ،زیرا وضعیت موجود و تغییر حاکمیت در عراق را مخالف منافع ملی وراهبردی خود می داند.این تحقیق با توجه به حضور میدانی نگارنده در دو کشور عربستان و عراق ، جلب نظر کارشناسان ومسئوولان شاغل در این بخش ،بررسی رسانه های انگلیسی وعربی و سایر منابع تهیه و تدوین شده است.
مصطفی محمدخانی لالانی حبیب الله ابوالحسن شیرازی
چکیده پایان نامه (شامل خلاصه، اهداف، روش های اجرا و نتایج به دست آمده): پژوهش حاضر با بهره گیری از رئالیستی و مطالعات مکتب کپنهاک، روابط روسیه و ایالات متحده و تأثیر افزایش نفوذ این کشور در منطقه قفقاز را به امنیت ملی روسیه مورد بررسی قرار داد و به پایان نظام دوقطبی و فروپاشی در سال 1991 به معنای تغییری عمده در الگوی توزیع قدرت دولتها توجه دارد. از یک سو روسیه به عنوان میراث دار ابرقدرت پیشین تعیین حوزه منافع خود، تاکید اصلی را به حوزه قلمرو شوروی که آن را «خارج نزدیک» خود نامید گذاشت. ضعف مولفه های قدرت روسیه در مقایسه با اتحاد شوروی از یک طرف و تفاوت توانمندی های آن با غرب از طرف دیگر مسکو را متقاعد کرد قلمرو منافع خود را از سطح جهانی به سطح منطقه ای محدود سازد در مقابل غرب پایان جنگ سرد را به عنوان فرصتی برای گسترش حوزه منافع خود به کشورهای بازمانده از شوروی و نقش آفرینی در خارج نزدیک مورد استفاده قرار داد .
پانته آ زارع ملک تاج خسروی
سیاست خارجی روسای جمهور امریکا را میتوان تابعی از نیاز ها و ضرورتهای ساختاری در ایالات متحده امریکا دانست.اما آنچه همواره بر همگان عیان و آشکار است این بوده است که زیر ساختهای بنیادین در رفتار و سیاست خارجی امریکا عوامل ثابت و تغییر پذیر هستند.ایالات متحده در طول تاریخ خود استراتژی های متفاوت را با توجه به جایگاه جهانی خود اختیار کرده است از انزواگرایی تا بین الملل گرایی ؛ اما آنچه همیشه ثابت بوده است ماهیت استراتژی های امریکا می باشد.در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران هم تفاوت بین عملکرد روسای جمهور امریکا جز تفاوت در روش های اعلانی ،همگی یک مسیر را اعمال نموده و دنبال کرده اند. در امریکا سه مکتب همیلتونیسم، جکسونیسم و ویلسونیسم جهت گیری فکری بسیار مناسبی رابرای دخالت در امور سایر کشورها و گسترش قدرت هژمونیک امریکا فراهم کرده است. با وجود ثابت بودن زیرساختهای بنیادی در سیاست خارجی امریکا روابط این کشور با ایران در زمان حاکمیت جمهوری خواهان و دموکراتها تفاوتهایی داشته است.این وضع به گونه ایست که زمانی که محافظه کاران در رأس امور قرار میگیرند روابط دو کشور خصومت آمیز تر میگردد و در زمان ریاست دموکراتها این خصومت تا حدودی کاهش می یابد. کلید واژه: اصول و دکترین سیاست خارجی امریکا، دکترین بوش ، دکترین اوباما، مسأله ایران، قدرت سخت، قدرت هوشمند
محمد رضا کاری حبیب الله ابوالحسن شیرازی
یکی از پیچیده ترین و پر ابهام ترین روابط دیپلماتیک در منطقه خاورمیانه، روابط فی مابین اسرائیل و ترکیه هست. به نظر می رسد که برای درک و فهم دقیق و صحیح نسبت به روابط بین رژیم صهیونیستی و ترکیه لازم باشد. به بررسی رویدادهایی که در اواخر سال 2010 روی داد و اکنون نیز در اوایل سال 2013 همچنان وضعیت این منطقه را، در حالتی ژله ای و سیال قرار داده است. لذا با توجه به سیاست ابهام در روابط دو کشور تنها نظریه ای که پاسخگوی ابهامات در این منطقه است، نظریه واقع گرایی است. دو کشور از زمان شکل گیری تاکنون همواره روابط بسیار عمیقی با یکدیگر داشته اند؛ گرچه در یک دهه اخیر درگیری های لفظی میان دو کشور صورت گرفت ولی این روابط همواره به دلیل امنیتی و راهبُردی بودن در ابهام برقرار بوده است. همچنین دو کشور در تحولات اخیر خاورمیانه همکاری های مستقیم و غیرمستقیمی داشته که بیش ترین همکاری دو کشور به عقیده کارشناسان در بحران کشور سوریه است. لذا این پرسش طرح می شود که روابط راهبُردی_امنیتی میان آنکارا و تل آویو چه نقش و تأثیری در تحولات اخیر (2010 به بعد) خاورمیانه داشته است؟ به نظر می رسد که در واقع آنکارا و تل آویو هر دو به دنبال تضعیف ارتش های مهم و قدرتمند عربی (سوریه و مصر) و محور مقاومت می باشند. لیکن این تحولات صحنه بین المللی _منطقه ای برای بازی دو کشور فراهم نموده است. بر این اساس پژوهش فوق با گردآوری داده های لازم به توصیف، تجزیه، تحلیل و استنباط روابط داده های مزبور می پردازد تا بتوان میزان اثرگذاری متغیر مستقل بر وابسته را مورد سنجش قرارداد. افزون بر این با توجه به این نکته که موضوع مورد مطالعه در منطقه پویا خاورمیانه در جریان است، لذا سعی شده آثار باارزش در رابطه با موضوع را مورد استفاده قرارداد.
محمد خوش هیکل آزاد حبیب الله ابوالحسن شیرازی
بسیاری از پژوهشگران غربی و شرقی قرن بیست و یکم را قرن آسیا می دانند و در این ارتباط ویژگی اندونزی در جنوب شرقی آسیا با نامیدن آن کشور به عنوان قدرت میانه یا قدرت نوظهور آسیا و حضور در گروه 20 این سوال را به ذهن متبادر می سازد که عوامل تغییر جایگاه اندونزی در نظام بین الملل در دومین دهه هزاره سوم میلادی یا در دوره اصلاحات 98-2012 چه بوده است؟ با استفاده از مکتب واقع گرائی که تاکید بر نقش دولت و منافع ملی و ساختار داخلی واحد سیاسی در تعیین رفتار و سیاست خارجی کشورها دارد، اثبات گردید که دو متغیر مستقل یعنی اسلام سیاسی میانه رو و توان اقتصادی از ویژگی های ساختار داخلی این کشور باعث شده است تا جایگاه اندونزی در نظام بین المللی در دوره اصلاحات یا سال های 1998 لغایت 2012 تغییر یابد.اندونزی پس از رهایی از حکومت بسته 32 ساله ژنرال سوهارتو و ورود به جامعه باز دوره اصلاحات برغم ظهور صدها حزب سیاسی و رسانه های جمعی اشان و مجلس پرنقش در برابر دولت و تحرکات بسیار سازمان های بزرگ اسلامی و تمرکز زدایی سیستم اداری دولت به جای سیستم متمرکز سوهارتویی، در نتیجه اجماع نخبگان، بر اسلام سیاسی میانه رو و مخالفت با اسلام سیاسی نظامی و تندرو در کشور تاکید نمود. چهار دولت دوره اصلاحات اندونزی نیز با توجه به منازعه قدیمی اسلام گرایی و ملی گرایی و سابقه تشکیل حکومت اسلامی مثل دهه 50 در کشور با تاکید بر اسلام سیاسی میانه رو و مدیریت این مهم در کلیه اقشار اندونزی بویژه ایجاد اجماع در نخبه گان کشور به مقابله با اسلام سیاسی تندرو و به ویژه پس از حادثه 11 سپتامبر 2001 رفت و در سیاست خارجی خود بر همین اساس با اعلام هماهنگی اسلام با دموکراسی و مدرنیته سعی در افزایش قدرت ملی نمود؛ که حاصل آن استقبال جامعه جهانی از جمله آمریکا و کشورهای غربی شده و مدل اسلام سیاسی میانه رو اندونزی را صدای جهان اسلام دانسته و خواستار میانجیگری آن کشور در مناقشات خاورمیانه شدند. توان اقتصادی اندونزی مولفه اساسی دیگر در تغییر جایگاه اندونزی در نظام بین الملل است که توسط موسسات ارزیاب بین المللی مهم چون صندوق بین المللی پول، بانک جهانی، گلدمن ساچس، اکونومیست و... بعنوان یک اقتصاد برتر آینده جهان رتبه بندی شده و از نگاه بانک جهانی، اندونزی تا سال 2025 جزء 6 اقتصاد نوظهور دنیا نیمی از رشد جهان را ایجاد خواهد کرد. شاهد دیگر بر این تغییر جایگاه، عضویت اندونزی در گروه 20 به دلیل همگرائی اقتصادی آن کشور با اقتصاد جهانی است که تاثیرات مهمی فراتر از مرزهای خود یافته است و گروه 7 به دلیل توان اقتصادی و به نمایندگی از جنوب شرقی آسیا، اندونزی را برای مدیریت اقتصاد جهانی به همکاری دعوت کرده است.
سید رضا مظلوم طبایی زواره حبیب الله ابوالحسن شیرازی
پژوهش حاضر میزان نقش عربستان را مورد بررسی قرارداده است که از زمان تجاوز شوروی به افغانستان شروع شد که طلبه های سنی درواکنش به این تجاوز بعنوان جنگجو از طرف طالبان تجهیز و در مقابل متجاوزان شوروی میجنگیدند، لذا بن لادن که یک مسلمان وهابی بود برخود تکلیف دید که به یاری آنان درافغانستان بشتابد. آل سعود هم فرصت رامناسب دید واز نظر مالی ومعنوی این مبارزین را حمایت پنهانی از طلبه های وهابیسم به عمل آورد، از طریق تأسیس مدارس وهابی در افغانستان، پاکستان جهت پرورش جنگجویانی که در خط مقدم القاعده درهرنقطه از جهان برای مبارزه با کشورهایی که دشمن عربستان بودند را وارد عمل کرد. اقدامات عربستان در بمباران مناطق شیعه نشین در یمن و انجام یک جنگ نیابتی و مداخله جویانه در سیاست های کشورهای مسلمان عرب مانند بحرین که با حضور نظامی با نام «سپر جزیره » برای آرام کردن شیعیان وارد بحرین شد و با دخالت در عراق که با دادن تسلیحات نظامی به گروه های بعثی و شورشی برای بی ثبات کردن محیط و کشتار شیعیان و به انزوا در آوردن حاکمان فعلی عراق بود و یا دخالت آشکار در کشور سوریه که با تأمین کردن منابع مالی و نیروی انسانی و ارسال تسلیحات نظامی برای شورشیانی که از تمام نقاط کشورهای مسلمان با وعده قدرت و پول در سوریه جمع کرده اند تا در این درگیری ها سهمی داشته باشد و یا در سرکوب یا محکوم کردن حزب الله لبنان و برخی دخالتهایی که به صورت های مختلف محسوس و یا غیر محسوس در کشورهای پادشاهی عربی دارد، بیانگر این است که سعی دارد متحدین خود را برای ثبات حاکمیت پادشاهی و استبدادی در منطقه خلیج فارس و دیگر نقاط حفظ نماید. اما بهار عربی شیپور فروپاشی حکومتهای سنتی و دیکتاتوری را در منطقه به صدا درآورده است. عربستان سعودی و دیگرحاکمان استبدادی در نوبت فروپاشی قراردارند.
جواد کربلایی امینی حبیب الله ابوالحسن شیرازی
این پژوهش اهداف متعددی را دنبال می کند که عبارتند از: نشان دادن چرایی جایگاه ویژه آمریکای لاتین در سیاست خارجی ج.ا.ایران ، ایجاد زمینه استفاده از ظرفیت های متقابل تکنولوژی در روابط ، شتاب متناسب با رشد روابط اقتصادی تجاری فیمابین و با در نظرگرفتن منطق اقتصادی در همکاریها ، شناساندن ظرفیت ها، پتانسیل ها و محدودیت های اقتصادی این منطقه ، اهتمام بر بررسی و تحلیل تاریخچه و فراز و فرود روابط ایران با کشورهای آمریکای لاتین برای ایجاد زیرساختهای لازم برای مقابله با تهدیدها و تحریم های خارجی و در نهایت شناخت علل فراز وفرود روابط ج ا.ایران و کشورهای آمریکای لاتین برای ایجاد بستر مناسب همکاریهای اقتصادی و سیاسی و نظامی و...
علی خسروی حبیب الله ابوالحسن شیرازی
چکیده ریشه ی تشکیل حزب بعث در جهان عرب به شخصی به نام میشل عفلق بر می گردد. سوری الاصلی که در قاهره درس خواند و تلاش داشت تا سوسیالسم را با ناسیونالیسم عرب گره زده و جهان عرب را احیاء کند. این حزب دو کانون مهم در جهان عرب بویژه در دو کشور سوریه و عراق پیدا کرد. در عراق حزب بعث توانست با کودتاهای فراوان توسط اعضای این حزب و در رأس آنها صدام حسین قدرت را در عراق قبضه کند. در سوریه نیز حافظ اسد با طی مراحل قدرت تلاش کرد تا حزب بعث را حاکم کند. بعد از مرگ حافظ اسد، جانشین وی بشار اسد با درک ضرورت های جامعه ی سوریه تلاش کرد تا با اصلاحاتی در حزب و آرمان های آن زمینه را برای فعالیت مسالمت آمیز و قانونی گروه های مختلف آماده سازد. وی زندانیان سیاسی را آزاد کرد، فعالیت دیگر احزاب و گروه های سیاسی را بلامانع دید و تلاش داشت با ایجاد اصلاحاتی زمینه را برای رقابت بدون خشونت گروه ها در سوریه مهیا سازد. این اقدمات رئیس جمهور جوان سوریه بازتاب های جهانی داشت تا جایی که سال 2000 یعنی سال نخست ریاست جمهوری بشار اسد به خاطر این اصلاحات به بهار دمشق معروف شد.با سقوط حکومت بعث در بهار سال 1382 و ایجاد تغییرات بنیادین در ساختارهای کشور عراق و نقش مسلطی که شیعیان در ساختار سیاسی آن حاصل کردند، پس از چند دهه حاکمیت اقلیت سنی ، شیعیان فرصت مطالبه حقوق و جایگاه خود را در عرصه سیاسی پیدا کرده اند. با وقوع تحولات اخیر در سوریه حزب بعث در این کشور جایگاهش را متزلزل دیده و با تغییرات گسترده در کادر رهبری خود در صدد حفظ قدرت است. سوال اصلی که محقق به دنبال پاسخگویی به آن است به این شرح می باشد که تحولات خاورمیانه چه تاثیری بر وضعیت حزب بعث در دو کشور عراق و سوریه برجای گذاشته است؟تحولات خاورمیانه که بعد از واقعه یازده سپتامبر و حمله آمریکا به عراق شکل دیگری به خود گرفت. با حضور نیروهای آمریکایی و سقوط صدام حزب بعث به حاشیه رفت.اما در تحولات کشور سوریه بشار اسد با اصلاحاتی چند توانست قدرت را در حزب بعث نگه دارد. کلید واژه: احزاب، تحولات خاورمیانه، حزب بعث، سوریه، عراق
محسن بیگی ابهری حبیب الله ابوالحسن شیرازی
ولایت فقیه استمرار رهبری انبیاء الهی و مخصوصاً پیامبر اکرم(ص) میباشد. تبلور سیره پیامبر اعظم(ص) در شیوه رهبری انقلاب اسلامی بیانگر این حقیقت است که علمای متعهّد و رهبران دینی جانشینان راستین پیامبر اعظم(ص) هستند. این پژوهش با بازخوانی برخی رفتارهای پیامبران الهی و با تطبیق نمونههایی از شیوه رهبری امام خمینی(ره) با سیره آن بزرگواران میکوشد تا تاثیر پذیری مبارزاتی امام خمینی و هدایت انقلاب اسلامی ایران از الگوی مبارزاتی پیامبران الهی را بررسی نماید. در این پژوهش کوشش گردید با گردآوری برخی جلوه های تاثیر پذیری امام خمینی(ره) از پیامبران الهی در قیام علیه طاغوت ، نقش دین در مبارزات ایشان و رابطه بین دین و سیاست نیز مورد توجه قرار گیرد تا دلیلی باشد برای تبیین نقش تعالیم دینی در رهبری جامعه در جهت استقرار حکومت دینی. برای نیل به این مهم، با بهره گیری از شیوه توصیفی و تحلیلی، سیر مبارزات برخی انبیاء عظام(سلام الله علیهم اجمعین) خاصه حضرت موسی(علیه السلام) مورد توجه قرار گرفته و قیام امام خمینی(ره) با آن مقایسه شده و اشتراکات آنها استخراج گردیده است.
ساعد معظمی گودرزی حبیب الله ابوالحسن شیرازی
ورزش با تعاریف و تعابیر متفاوتی همچون ورزش و فرهنگ، ورزش و سلامت، ورزش و اقتصاد و ... همراه است. در طول قرن اخیر ورزش گذشته از اهداف فرهنگی، اقتصادی و حوزه سلامت به یکی از ابزارهای موثر دولت مردان برای ایفای نقش های سیاسی تبدیل شده است. در این میان، در طول سه دهه گذشته قطر نیز مانند سایر کشور ها، با سرمایه گزاری های عظیمی که در بخش ورزش کرده، جایگاه متفاوتی در بین کشورهای منطقه پیدا کرده است. دولت مردان قطر با استفاده از موفقیت های ورزشی چه از طریق کسب مدال های بین المللی و یا میزبانی مسابقات مهم بین المللی، تلاش دارند تا با کسب پرستیژ در عرصه بین المللی به هویت جدیدی دست پیدا کند و در نهایت بتواند از این ابزار، سیاست خارجی خود را هدایت و بازی های منطقه ای متفاوتی را در این حوزه پرتنش ایفا کند؛ در واقع قطر با توجه به ثروت های عظیم نفت و گاز با به کارگیری یکی از ابزارهای «قدرت نرم» که فعالیت های «فرهنگی - تبلیغی» است تلاش دارد تا از منافع ملی خود در مقابل کشورهای منطقه و یا فرامنطقه ای، حراست کند. بی شک در این راه کشور قطر تنها نیست و از سوی دولت یا دولت های منطقه ای و یا فرامنطقه ای نیز حمایت می شود. پژوهش پیش رو تلاش دارد تا با نگاهی گذرا به اقدامات قطر در خصوص توسعه تأسیسات و امکانات ورزشی در طول سی سال گذشته و به ویژه از سال 1988 که اولین دوره بازی های بین المللی در این کشور برگزار شد، به نقش ورزش در هویت یابی جدید قطر و بازی های منطقه ای این کشور بپردازد. به بیان دیگر این پژوهش با استفاده از روش توصیفی - پاسخگوی این سوال باشد که «علل اصلی اهداف قطر از به کار بردن «دیپلماسی ورزشی» در جهت اهداف سیاست خارجی این کشور چیست؟» واژگان کلیدی: قطر، ورزش، هویت یابی، سیاست خارجی قطر، دیپلماسی ورزشی، بازیگری منطقه
جهانشیر هادی کامران حبیب الله ابوالحسن شیرازی
امروزه بازیگران عرصه روابط خارجی کشورها مانند زمان های سنتی فقط محدود به نمایندگان رسمی دولت ها و تحت عنوان فرستاده های دیپلماتیک نیستند ، بلکه طیف گوناگونی از بازیگران فراوان با توجه به کارکرد خود ، درتأمین و تقویت منافع ملی کشورها نقش دارند . آنچه در این بین مهم است نقش عناصر و دستگاه های نظامی در عرصه دیپلماتیک می باشد اما چنین رویکردی به قدری بین واحدهای نظام بین المللی گسترش یافته است که حتی کشورهای کوچک نیز برنامه ای برای ملی برای دیپلماسی دفاعی پیش بینی کرده اند. در این میان بدیهی است که سیاست و راهبرد قدرت های بزرگ در زمینه دیپلماسی دفاعی نسبت به سایر کشورها توجه بیشتری به خود جلب می کند. ایران یکی از این کشورهاست .جمهوری اسلامی ایران ضمن اینکه دیپلماسی مخصوص به خود را داراست ، به عنوان یک کشور مهم ، مورد توجه قدرتهای بزرگ بخصوص کشورهای غربی می باشد .توجه به دیپلماسی دفاعی ایران به نوعی از تازگی برخوردار است . تحقیق حاضر می خواهد باتبیین مفهوم دیپلماسی دفاعی ، به بررسی جایگاه دیپلماسی دفاعی ، اشکال و روندهای آن در سیاست خارجی بپردازد ، سپس باورود به مباحث علمی ، نقش وزارت دفاع جمهوری اسلامی ایران در تبیین دیپلماسی دفاعی رامورد بررسی قرار دهد. دیپلماسی دفاعی به عنوان یکی از ابزارهای مورد استفاده دولتها برای بهبود محیط راهبردی آنها محسوب می شود. دولتها با استفاده از ظرفیتهای دیپلماسی دفاعی تلاش دارند تا تعاملاتی را با بازیگران بیرونی جهت تأمین بهتر منافع ملی و بهبود شاخص های امنیت ملی برقرار نمایند. بر این اساس دولتها می کوشند تا از امتیازها و توانایی های خود در حوزه نظامی برای وابسته کردن دیگر کشورها به خود، افزایش وابستگی متقابل امنیتی ، جلب اعتماد ، جلوگیری از بروز منازعه ، حل منازعات ، ایجادچارچوبهای امنیتی منطقه ای و نظیر اینها استفاده کنند. در این پژوهش سعی بر این است که در مرحله اول به بررسی و شناساندن مفهوم دیپلماسی دفاعی ، اهداف و سندهای بالادستی موثر در آن پرداخته شود سپس درمرحله دوم مباحث مطروحه را با مبادی و مبانی تعیین کننده در دیپلماسی دفاعی جمهوری اسلامی ایران مورد بحث قرار داد و سپس نقش وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح را به عنوان یکی از مهمترین ارکان و خاستگاه های اصلی دیپلماسی دفاعی کشور مورد بررسی قرار داد همچنین روند تحولات این مقوله از سالهای 84 تا 92 که شامل چهار وزیر می شود مورد بررسی قرار می گیرد. در ادامه تحقیق با تولیدات دفاعی و نظامی وزارت دفاع که در عرصه هوایی – زمینی- دریایی فعال می باشندو همگی سهم به سزایی در ایجاد بازدارندگی دفاعی دارند آشنا خواهید شد و در نهایت جمع بندی و پیشنهادات ارائه خواهد شد. د رمجموع می توان دیپلماسی دفاعی را به عنوان ابزاری در دستور کار دولت و نظام تلقی کرد که از آن در جهت افزایش نفوذ و کاهش تهدیدات بهره مند می شود. به واقع باید اشاره کردکه هر چند دستگاه سیاست خارجی نقش اصلی را در قلمرو دیپلماسی ایفا می نماید ولی نهادها و دستگاه های متعددی نیز درگیر فعالیتهای دیپلماتیک هستند در این رایطه می توان به سازمانهای دفاعی کشور اشاره کرد که نوع خاصی از دیپلماسی را تحت عنوان دیپلماسی دفاعی defence diplomacy پیگیری می نمایند یکی از این نهادها وزارت دفاع می باشد که درطول این پژوهش به نقش و جایگاه این وزارت خانه که یکی از متولیان اصلی دیپلماسی دفاعی می باشد اشاره خواهد شد.
نرجس زمانی انبوهی احمد بخشایش اردستانی
وقوع انقلاب اسلامی ایران در سال 1979 و تاثیر این انقلاب بر ملت ها و جنبش های منطقه و همچنین ارائه گفتمانی متفاوت با نظام حاکم بین الملل، موافقان و مخالفانی را در سطح جهان و منطقه درپی داشت و موجب شکل گیری آرایش جدیدی در سطح منطقه با عنوان جبهه مقاومت گردید. از سویی دیگرایالات متحده امریکا به عنوان رهبر گفتمان مسلط در نظام بین الملل در جهت پیشبرد اهداف خود ؛ و با همراهی و همکاری دولتهای سازشکار در منطقه ؛تضعیف جبهه مقاومت به ویژه ایران را دستور کار خود قرار داده و اقدامات متعدد ومتنوعی را در سطح نظام بین الملل بر ضد ج.ا.ا صورت داده است که در این پژوهش محقق بر آن است نقش هالیوود را به عنوان یکی از مهم ترین ابزارهای فرهنگی ایالات متحده در تضعیف جبهه مقاومت اسلامی و در راس آن، ایران بررسی و تبیین نماید. پژوهش حاضر با عنوان "گفتمان غالب هالیود و نقش آن در تضعیف جبهه مقاومت در خاورمیانه"از پنج فصل تشکیل گردیده است.بر اساس مطالب مطرح شده در فصول مختلف این پژوهش و در پاسخ به این سئوال که "هالیوود چگونه در تضعیف جبهه مقاومت تاثیر گذار می باشد؟"؛ فرضیه ذیل مطرح می گردد . " هالیوود با ساخت فیلم های ضد جبهه مقاومت کوشیده است در وارونه جلوه دادن واقعیت ها نقش به سزایی ایفا نماید" ،با توجه به اینکه ساخت فیلم های هالیودی اسلام ستیزانه و ضد جبهه مقاومت "متغییر مستقل" این پژوهش و تحت تاثیر قراردادن جبهه ی مقاومت از طریق تحریف واقعیت ها یا به زبان دیگر تضعیف این جبهه " متغییر وابسته" این پژوهش می باشند، در بخش های مختلف چارچوب نظری این پژوهش، هریک از متغییرها به تفضیل مورد بررسی قرار گرفتند و سعی کردیم در این فصل از نظریات مطرح شده جهت ارائه شاخص و تعریف عملیاتی متغییر ها استفاده نمائیم. پژوهشگر طی بررسی مباحث مطرح شده در این پژوهش به این نتیجه می رسد که اولین کارکرد هالیوود در سینمای استراتژیک تبیین و ترسیم دشمن جدید است. این دشمن ایدئولوژی مشخصی دارد که اسلام است. در واقع تروریسم با ماهیت اسلامی است. این تبیین در قالب اسلام هراسی موضوعیت یافته و در حقیقت یکی از اهداف هالیود از ابتدای آغاز به کار می باشد.لذا هالیوود با تولیدات اسلام ستیزانه ی خود همواره سعی داشته چهره اسلام و مسلمانان را مخدوش نموده و واقعیت های دنیای اسلام را وارونه جلوه دهد .
زهرا کولیوند محمد علی خسروی
مسئله صلح اسرائیل- فلسطین همواره مورد توجه دولت های مختلف امریکا بوده است بطوریکه میزان موفقیت آنها با توفیق یا عدم توفیق آنها در حل این منازعه طولانی تعریف شده است. راهبرد اوباما در قبال بحران فلسطین، تغییر چندانی نسبت به سیاست های بوش نداشته است. هر چند تاکید بیشتر بر مذاکرات صلح تا حدودی نشان از تغییر دارد اما می توان گفت این تنها تغییر در تاکتیک هاست و نه استراتژی؛ چرا که اهداف امریکا با تغییر رئیس جمهور عوض نشده بلکه تنها شیوه اهی دست یابی به این اهداف تغییر کرده است و سیاست های اوباما در بحران فلسطین در چارچوب نقشه راه طرح خاورمیانه بزرگ و کنفرانس آناپلیس جورج بوش بوده است و وی تنها تغییراتی را در روش ها و ابزارهای اجرای طرح صلح خاورمیانه صورت می دهد که این نشان دهنده اجماع میان حزبی در مورد منافع اصلی امریکا «امنیت اسرائیل» و همچنین نفوذ لابی های صهیونیستی در ارکان سیاست خارجی امریکاست و به نظر نمی رسد که تغییری راهبردی در حل بحران فلسطین در چارچوب نقشه راه طرح خاورمیانه بزرگ و کنفرانس آناپلیس جورج بوش بوده است و وی تنها تغییراتی را در روش ها و ابزارهای اجرای طرح صلح خاورمیانه صورت می دهد که این نشان دهنده اجماع میان حزبی در مورد منافع اصلی امریکا «امنیت اسرائیل» و همچنین نفوذ لابی های صهیونیستی در ارکان سیاست خارجی امریکاست و به نظر نمی رسد که تغییری راهبردی در حل بحران فلسطین ایجاد شود.
علی صفری بابک نادرپور
پس از فروپاشی اتحاد شوروی ودر پی استقلال مجدد جمهوری آذربایجان در سال 1991 م. برخی گرایشات ناسیونالیستی قومی در این کشور تقویت شده وعلیرغم وجود ویژگیهای همگرایی بسیار بین دو کشور، با توجه به گسترش روز افزون رسانه ها وجهانی شدن وتحرکات عوامل خارجی واقدامات جمهوری آذربایجان از قبیل تامین آزادی عمل بیشتر برای نیروهای پان ترکیستی مخالف ایران، نگاه الحاق گرایانه به آذربایجان ایران و. . . ، نگرانی هایی را برای امنیت ملی ایران بوجود آورده است. در این تحقیق سعی شده از بعد نظری وعملی تحولات وتحرکات سیاسی- اجتماعی جمهوری آذربایجان در ارتباط با آذریهای ایران، عوامل دخیل وتاثیر گذارکاهش انسجام ملی در آذربایجان ایران مورد بررسی قرار گرفته وراهکارهای افزایش همگرایی وکاهش واگرایی ارائه گردد. داده های میدانی نشان می دهد اکثریت مردم آذربایجان تاکنون به تلاش های خارجی در جهت واگرایی وتجزیه طلبی پاسخ مثبت نداده اندوگمان نمی رود در آینده قابل پیش بینی نیز این پاسخ را بدهند. بسیاری از آذریها مایلند دولت مرکزی دست از تمرکزگرایی بیش از حد وتحمیل یک فرهنگ وزبان مشترک وتوزیع نابرابر فرصتها وسرمایه ها بردارد. به عبارت دیگر، حفظ ویژگی های قومی(آداب، رسوم، سنت ها وزبان و. . . )خواسته ای است که اکثریت آذری ها خواهان آنند که در مواردی از قانون اساسی ج. ا. ایران نیز به حفظ حقوق اقوام تاکید شده است. در مورد نوع رفتار با دولت جمهوری آذربایجان نیز باید به دور از فضای احساسی ودر یک تعامل منطقی وعدم مداخله در امور داخلی یکدیگر، به گسترش روابط با این جمهوری مسلمان وشیعه نشین پرداخت. همچنین این واقعیت را باید در نظر داشت که دو ملت با حفظ استقلال سیاسی می توانند از نظر فرهنگی واقتصادی به گسترش وتعمیق هرچه بیشتر روابط بپردازند واین روند تضمین کننده منافع بلند مدت دو کشور در آینده خواهد بود.
علی حق شناس کم یاب فاطمه شکوهی آذر
لبنان اگرچه از نظر جغرافیایی یک موجود میکروسکوپی در جهان است اما به جهت تأثیرگذاری آن بر منطقه و به تبع آن در بعد بین الملل یک موجود جهانی است . لبنان ترکیبی قومی- قبیله ای است. در تاریخ معاصر این کشور دولت های خارجی به ویژه در ساختار منطقه ای به راحتی و به فراخور منافعشان قبایل را در اختیار خود می گیرند. در این کشور هر طایفه نه به نام شرم و آبروی ملی بلکه به عنوان قوم خود قیام کرده و منافع قوم خود را پی گیری می کند. در اواخر دهه 1950 م. امام موسی صدر که تبارش به علمای بزرگ شیعه در جبل عامل می رسید از ایران به لبنان سفر می کند. وی با اقدامات فرهنگی، علمی و تأسیس مراکز مختلف از جمله "مجلس اعلا" به طایفه شیعه هویت بخشید. در اوایل دهه 1970 و در شرایطی که اسرائیل قصد تجاوز به لبنان را داشت و این کشور در شرف یک جنگ داخلی بود امام موسی صدر با همراهی جوانان شیعه و هم کاری شهید دکتر مصطفی چمران "جنبش امل" را پایه گذاری کرده و آموزش نیروها آغاز گردید. پیدایش اولین ارگان شبه نظامی حزبی تشیع در لبنان تأثیر به سزایی در احیای اعتماد به نفس از دست رفته شیعه و عدم جذب آنان به سازمان ها و احزاب راستی و چپی لبنان که تا پیش از این عمده بدنه نظامی آنان را شیعیان تشکیل می دادند گردید. در این رساله ضمن بررسی عوامل شکل گیری جنبش امل به تأثیر گذاری پیدایش این جنبش بر ساختار سیاسی لبنان می پردازیم.
علیرضا شیرزادی مرتضی محمودی
پژوهش پیش¬روی به بررسی و واکاوی تاثیر رسانه ملی در عصر کنونی با رویکرد دیپلماسی رسانه¬ای به عنوان بازوی فعال و قدرتمند سیاست خارجی کشورها و یک عامل تعیین کننده در نظام بین الملل تحت تأثیر و تعامل تحولات شگرف در عرصه ارتباطات می¬پردازد. رسانه¬های بین¬المللی تأثیرات بسزایی بر افکار عمومی توده های مردم دارند و آن را کنترل می کنند. در زمان کنونی«دیپلماسی رسانه ای» به عنوان یکی از شاخه های اصلی فعالیت دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی پدیدار شده و بخش قابل توجهی از دیپلماسی عمومی کشورهای به ویژه قدرتمند جهانی را به خود اختصاص داده است. رسانه ملی با توجه بر گفتمان و با تاکید بر اشتراکات فرهنگی و زبانی، دینی و نژادی و تاریخی می¬تواند بواسطه تحقیق و پژوهش و برنا¬مه¬سازی اعم از تولیدات فیلم، سریال، خبر، تفسیر، کلیپ و.... و علاقه¬سنجی و ذائقه فارس¬زبانان تاجیکی و در راستای اهداف ملی و همگام با اولویت¬های سیاست خارجی در جمهوری هم زبان و هم نژاد تاجیکستان و گستره ایران فرهنگی گام بردارد.
جواد علیزاده ارسلان قربانی شیخ نشین
عراق از نظر اجتماعی دارای بافت موزاییکی و متشکل از گروه های قومی- فرقه ای متعدد است. ماهیت سهگانه جمعیتی و سیاسی آن کشور عراق، همواره زمینههای بالقوه تنش و جدایی را در بردارد. حمله آمریکا و متحدانش و سقوط رژیم صدام، نیروهای اساسی در شمال و جنوب عراق را که برای سالیان طولانی سرکوب شده بودند، آزاد کرد و فرصت مناسبی در اختیار آنان برای کسب سهم بیشتری از قدرت حکومت در بغداد قرار داد. شیعیان ، اهل سنت و کردها سه گروه اصلی قومی- فرقه ای با گرایش های متفاوت در عراق هستند. آنچه در زمینه نقش شیعیان در فرآیند دولت سازی در عراق اهمیت دارد این است که شیعیان در طول دهه های گذشته بنا بر دلایل مختلفی از قدرت دور بوده اند. سقوط دولت صدام موجب گردید تا نقش مرجعیت شیعه به عنوان یک نیروی سیاسی و کنشگری فعال، بیش ازپیش مورد بحث و بررسی قرار گیرد. این پژوهش در پی بررسی نقش مرجعیت شیعه در فرایند دولت سازی عراق با تأکید بر تقویت حاکمیت شیعی در اندیشه آیت الله سیستانی می باشد. با توجه به ساختارهای قومی، قبیله ای و مذهبی در سیاست امروز عراق به نظر می رسد که مواضع فقهی و سیاسی مرجعیت امروز در خصوص ایفای نقش نظارتی، ارشادی و کنشگری فعال در نظام سیاسی، تأثیرات مهمی در تحولات سیاسی- اجتماعی و فرآیند دولت سازی با تقویت حاکمیت شیعی در عراق امروز داشته است.