نام پژوهشگر: غلامعلی کجوری
سیروس صادقیان غلامعلی کجوری
سلنیوم یکی از عناصر کمیاب است که نقشی اساسی را در زندگی جانداران ایفا می نماید. یکی از مهمترین نقش های این عنصر شرکت در ساخت گلوتاتیون پراکسیداز (gpx) و تیوردوکسین ریدوکتاز (trxr) است. نانو سلنیوم ذره ای قرمز رنگ است که از طریق افزودن آلبومین سرم گاوی (bsa ) به سیستم ردوکس سلنیت و گلوتاتیون ساخته می شود. مجموعه ای از نانوسلنیوم با اندازه های مختلف از طریق تغییر غلظت bsa به دست می آید. مشخص شده است زمانی که اندازه ذرات به مقیاس نانومتر کاهش می یابد خواص جدیدی مانند اثرات کوانتومی و واکنش پذیری بالا در محدوده ای وسیع تر آشکار می شود. نانوسلنیوم قابلیت زیستی مشابهی با سلنیت دارد در حالی که خواص توکسیک نانوسلنیوم 7 برابر کمتر از سلنیت است . خاطر نشان می سازد که نقش زیستی و مسمومیت زای سلنیوم وابسته به ترکیب آن و فرمول شیمیایی سلنیوم مورد مصرف است. سلنومتیونین و مخمر غنی شده با سلنیوم دو فرم از متداول ترین ترکیبات سلنیوم هستند که در طب انسانی و حیوانی مورد استفاده خوراکی قرار می گیرند. این ترکیبات از قدرت زیستی مناسبی برخوردار بوده و کمترین سمیت را نسبت به سایر ترکیبات سلنیوم دارا هستند. لذا در تحقیق حاضر با تجویز خوراکی نانوسلنیوم ذره ای قرمز رنگ به ارزیابی تأثیر آن بر قدرت کموتاکسی و شدت انفجار تنفسی نوتروفیل ها و خاصیت آنتی اکسیدانی آن ها پرداخته شد و مقایسه ای میان اثرات نانوسلنیوم و سلنیت سدیم خوراکی نیز صورت گرفت. بدین منظور 15 رأس گوسفند با متوسط سنی 5/1 سال، در سه گروه تیمار یک، تیمار دو و شاهد به طور کاملاً تصادفی دسته بندی شدند و با انجام آزمایشات cbc و انگل شناسی از سلامت کامل آن ها اطمینان حاصل شد. سپس به گروه تیمار یک داروی نانوسلنیوم با دوز یک میلی گرم به ازای هر کیلوگرم بدن و به گروه تیمار دو سلنیت سدیم با دوز یک میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن به مدت ده روز خورانده و از گوسفندان به ترتیب در روز های صفر (قبل از خوراندن نانوسلنیوم و سلنیت سدیم)، ده، بیست و سی پس از خوراندن دارو از ورید وداج خونگیری به عمل آمد و سه دسته آزمایش شامل آزمون های cbc، آزمایشات بررسی فعالیت نوتروفیل ها (leading front و احیای nbt) و بررسی خاصیت آنتی اکسیدانی (tbars) به انجام رسید. نتایج بدست آمده با بهره گیری از نرم افزار سیگمااستات ver 2 و آزمون های آماری آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون کمکی توکی در سطح 05/0p< مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. نتایج تحقیق حکایت از آن داشت که شدت انفجار تنفسی در دام های گروه تیمار یک و دو دچار افزایش معناداری در روز سی نسبت به سطح پایه (روز صفر) شده (05/0p<) و در روز های دیگر اختلاف معنی داری مشاهده نشد. قدرت کموتاکسی نوتروفیل ها در دام های گروه تیمار یک و دو از روندی افزایشی و معنادار در روز های ده، بیست و سی نسبت به سطح پایه (روز صفر) برخوردار بود (05/0p<) در حالی که این افزایش در روز ده در گروه تیمار یک نسبت به گروه تیمار دو و گروه کنترل در همان روز معنادار بود (05/0p<) از روز بیست به بعد در هر دو گروه تیمار از قدرت کموتاکسی کاسته می شود اما این افت در گروه تیمار دو در روز سی نسبت به روز بیست معنادار گزارش گردید (05/0p<) در حالی که این افت در قدرت کموتاکسی در گروه تیمار یک معنادار نبود. شمارش گلبول های سفید نیز حکایت از آن داشت که در هر دو گروه تیمار یک و دو تعداد آن ها تا روز بیست از روندی افزایشی و معنادار نسبت به سطح پایه (روز صفر) برخوردار بوده است (05/0p<). از این روز به بعد تعداد گویچه های سفید در هر دو گروه تیمار رو به کاهش نهاد، که در گروه تیمار یک روند کندتری داشته است، به طوریکه در روز سی تعداد گویچه های سفید در این گروه همچنان افزایش معناداری نسبت به سطح پایه (روز صفر) دارد (05/0p<) در حالی که این یافته در گروه تیمار دو مشاهده نگردید. تعداد مطلق نوتروفیل ها در هر دو گروه تیمار تا روز بیست از روندی افزایشی و معنادار نسبت به سطح پایه (روز صفر) برخوردار بود (05/0p<) پس از این روز تعداد نوتروفیل ها در هر دو گروه رو به کاهش نهاد که در گروه تیمار یک روند کندتری داشته است، به طوریکه در روز سی تعداد گویچه های سفید در این گروه همچنان افزایش معناداری نسبت به سطح پایه (روز صفر) هشت دارد (05/0p<) در حالی که این یافته در گروه تیمار دو مشاهده نگردید. همچنین تعداد نوتروفیل ها در گروه تیمار یک در روز ده نسبت به گروه تیمار دو و گروه کنترل افزایش معناداری را نشان می دهد که در گروه تیمار یک روند کندتری داشته است، به طوریکه در روز سی تعداد گویچه های سفید در این گروه همچنان افزایش معناداری نسبت به سطح پایه (روز صفر) دارد (05/0p<) در حالی که این یافته در گروه تیمار دو مشاهده نگردید. در حالی که این یافته در گروه تیمار دو مشاهده نگردید. تعداد مطلق لنفوسیت ها در هردو گروه تیمار یک و دو تا روز بیست روندی کاهشی و معنادار را نسبت به سطح پایه (روز صفر) نشان می دهد اما این کاهش در تعداد لنفوسیت ها در رنج نرمال تعداد لنفوسیت های گوسفند صورت پذیرفته است. میزان tbars در هر دو گروه تیمار یک ودو در روز های بیست و سی نسبت به سطح پایه (روز صفر) افزایش معناداری وجود دارد (05/0p<) به طوری که این افزایش در گروه تیمار دو با شدت بیشتری صورت پذیرفته است و این نشان می دهد که نانوسلنیوم خاصیت آنتی اکسیدانی بهتری نسبت به سلنیت سدیم دارد. در مجموع می توان گفت که نانوسلنیوم توانسته است منجر به افزایش سریع تر گویچه های سفید خون، افزایش نوتروفیل ها و افزایش در قدرت کموتاکسی و میزان tbars نوتروفیل ها گردد و بازگشت آن ها به سطح پایه را در مقایسه با سلنیت سدیم به تأخیر اندازد.
سمانه جهان آبادی غلامعلی کجوری
سلنیوم یکی از عناصر کمیاب است که نقشی اساسی را در زندگی جانداران ایفا می نماید. یکی از مهم ترین نقش های این عنصر شرکت در ساخت گلوتاتیون پراکسیداز و تیوردوکسین ریدوکتاز است. مشخص شده است زمانی که اندازه ذرات به مقیاس نانومتر کاهش می یابد خواص جدیدی مانند اثرات کوانتومی و واکنش پذیری بالا در محدوده ای وسیع تر را آشکار می نمایند. از این رو نانوسلنیوم قابلیت زیستی مشابهی با سلنیت دارد در حالی که خواص توکسیک نانوسلنیوم 7 برابر کمتر از سلنیت است.برای پی بردن به اثرات زیستی نانوذرات سلنیوم و مقایسه آن با اثرات سلنیت سدیم 15 رأس گوسفند با در محدوده سنی 5 تا 12 ماه، در سه گروه تیمار یک، تیمار دو و شاهد به طور کاملاً تصادفی دسته بندی شدند و با انجام آزمایشات cbc و انگل شناسی از سلامت کامل آن ها اطمینان حاصل شد. سپس به گروه تیمار یک، نانو ذرات سلنیوم با دوز یک میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن (تهیه شده به روش شیمیایی بر پایه احیاء اکسید سلنیوم در فاز محلول) و به گروه تیمار دو سلنیت سدیم با دوز یک میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن به مدت ده روز خورانده و نمونه های خون و مغز استخوان در روزهای صفر (قبل از خوراندن نانو ذرات سلنیوم و سلنیت سدیم)، 10، 20 و 30 به ترتیب با استفاده از ونوجکت و سوزن rosenthal g18 (از جناغ سینه) صورت پذیرفت. میزان آهن، tibc سرم و درصد اشباعیت ترانسفرین طی چهار نوبت نمونه برداری از ورید وداج تعیین و نمونه های مغز استخوان نیز جهت استخراج rna برای انجام آزمون sq-rt-pcr (semi-quantetive reverse transcriptase polymerase chain reaction) جهت بررسی میزان بیان ژن ترانسفرین و گیرنده مربوطه به پژوهشکده فناوری جنین دام دانشگاه شهرکرد منتقل شد. داده های به دست آمده توسط نرم افزار سیگما استات ویرایش 2 و با استفاده از آنالیز واریانس یک طرفه و تست های تکمیلی دانت و توکی در سطح p<0/05 مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. نتایج حاصله بیانگر آن بود که سطح آهن سرم در هر دو گروه دریافت کننده نانو ذرات سلنیوم و سلنیت سدیم از روندی نزولی و در مقابل سطح tibc سرم در گروه دریافت کننده نانوذرات سلنیوم از روندی صعودی برخوردار بود. درصد اشباعیت ترانسفرین در گروه دریافت کننده نانوذرات سلنیوم در ا بتدا دچار افزایشی معنادار شد و سپس رو به کاهش نهاد. بیان ژن ترانسفرین و رسپتور مربوطه در ابتدا افزایش و شپس در روز کاهش معناداری را نشان داد.
بنت الهدی منتظری عزیزاله ابراهیمی
هدف از مطالعه ی حاضر جداسازی فلور باکتریال هوازی در مجاری هوایی دستگاه تنفس شتر های به ظاهر سالم بود. نمونه ها از کشتارگاه نجف آباد جمع آوری و ظرف مدت 2 تا 3 ساعت در شرایط مطلوب (4 درجه ی سانتی گراد و دور از نور) به آزمایشگاه منتقل می شد. طی این مطالعه 120 نمونه از محوطه ی بینی-نای-لوزه و ریه ی (از هر کدام 30 نمونه) شترهای کشتار شده جمع آوری و آزمایشهای تشخیصی روی آنها به انجام می رسید. نتایج حکایت از آن داشت که باکتری ها اغلب از نوع کوکسی گرم مثبت و جنس های استافیلوکوکس، نایسریا، باسیلوس، استرپتوکوکس، اشریشیا کلای، کلبسیلا، سراشیا، نوکاردیا، مخمر به ترتیب با فراوانی نسبی 72/52%، 44/20%، 61/16%، 47/4%، 23/2%، 27/1%، 006/0%، 003/0%، 001/% می باشد. واژگان کلیدی : شتر، دستگاه تنفس، کشتارگاه، کوکسی گرم مثبت
مریم یعقوبیان غلامعلی کجوری
آنزیم های بتالاکتاماز مهم ترین عوامل مقاومت به آنتی بیوتیک های خانواده ی بتالاکتام در میان باکتری های گرم منفی می باشند. امروزه شاهد افزایش روز افزون عفونت های ناشی از آن ها در جهان هستیم که این امر به عنوان یک موضوع مهم، مورد توجه محققین در آمده است. هدف از این تحقیق تعیین میزان حساسیت آنتی بیوتیکی و بررسی شیوع ژن های متالوبتالاکتاماز در ایزوله های بالینی پزودوموناس و اسینتوباکتر از طریق تکثیر آن ها با روش pcr با استفاده از پرایمرهای imp-1، vim-2 و oxa-58 می باشد. پزودوموناس و اسینتوباکتر از مهم ترین عوامل عفونت زا به خصوص در بیماران بستری در بیمارستان به شمار می روند. تعداد 85 نمونه پزودوموناس و 15 نمونه اسینتوباکتر از بیماران سوختگی بیمارستان های دو استان تهران و اصفهان جمع آوری شده، سپس الگوی مقاومت آنتی بیوتیکی آن ها به روش تست حساسیت آنتی بیوتیک (دیسک دیفیوژن (و واکنش زنجیره ای پلیمراز تعیین گردید. از مجموع 100 نمونه ای که از زخم های سوختگی جمع آوری شده بود، 22 نمونه واجد ژن های متالوبتالاکتاماز بودند. 20 نمونه دارای ژن imp-1 و 4 نمونه دارای ژن vim-2 بود که در این میان 2 ایزوله واجد هر دو ژن به صورت مشترک بودند اما ژن oxa-58 در هیچ کدام از ایزوله ها مشاهده نشد. این مطالعه نشان دهنده ی افزایش روند مقاومت آنتی بیوتیکی پزودوموناس و اسینتوباکتر در مقایسه با نتایج مطالعات دیگر محققان در سال های گذشته است. لذا با توجه به اهمیت بالینی این سویه های مقاوم در بیمارستان، شناسایی سریع ارگانیسم های تولید کننده ی این آنزیم ها و به کارگیری ابزارهای مناسب کنترل عفونت، جهت جلوگیری از انتشار بیشتر این ارگانیسم ها ضروری است و باید طرحی تازه برای مبارزه با آن و درمان مناسب تر اتخاذ نمود.
رضا قره داغلی غلامعلی کجوری
pica به معنی اشتهای کاذب یا غیر طبیعی و به عنوان یک نشانه از کمبودهای تغذیه ای یا ضعف در نظر گرفته می شود. این حالت در گاوها، بوفالوهای آبستن شیروار و شتر و گاهی در سایر حیوانات همچون گوسفند، اسب و خوک دیده می شود. علل پیکا چندان مشخص نیست و به عوامل متعددی وابسته است که برخی از آن ها عبارتند از کمبود پروتئین ها و برخی آمینواسیدها، کاهش مخازن قلیا در بدن، کمبود برخی از ویتامین ها و عناصر معدنی کمیاب، عدم تعادل سطح کلسیم فسفر و کمبود نمک های قلیایی یا فسفاته در جیره، ممکن است باعث ایجاد این مشکل شوند. هدف از این پژوهش مقایسه برخی پارامترهای بیو شیمیایی و سطح سرمی برخی عناصر در شتران سالم و مبتلا به گنده خواری، است. بیست نفر شتر مبتلا به گنده خواری و ?? نفر شتر سالم مورد بررسی قرار گرفته شدند. با توجه به این تحقیق نشان داده شد که سطح سرمی آهن، کبالت، مس، فسفر و سلنیوم در شتران بیمار(گروه ?) به طور معنا داری نسبت به شتران سالم(گروه ?) کمتر است(05/0p<)و همچنین میزان عنصر روی تغییر معنا داری را در این دو گروه نشان نمی دهد (05/0p>). از این پژوهش نتیجه گرفته شد که کاهش سطح سرمی عناصری همچون آهن، کبالت، مس، فسفر و سلنیوم نقش مهمی در بروز بیماری گنده خواری در شتر دارد. همچنین با اضافه کردن این عناصر در جیره شتران می توان از بروز بیماری گنده خواری پیش گیری کرد.
یلدا جلالی خلیل آبادی غلامعلی کجوری
این تحقیق بر 20 رأس گاو مبتلا به جابجایی شیردان با هدف تعیین اثرات اصلاح جابجایی شیردان به چپ بر پارامترهای الکتروکاردیوگرافی و تغییرات آنتی اکسیدانی به انجام رسید، بدین منظور پس از ثبت اطلاعات و یافته های درمانگاهی و تأیید بیماری توسط بزل از شیردان جابجا شده، اقدام به اخذ نمونه خون و ثبت ecg) electrocardiography) گردید. جهت انجام این کار از اشتقاق رأسی - قائده ای بهره گرفته شد و سپس در طول عمل و در زمان های مختلف (پس از بی حسی موضعی، برش پریتونیوم، انتهای تخلیه گاز، اصلاح و تثبیت شیردان، بخیه پوست و یک ساعت پس از پایان عمل) اخذ ecg صورت گرفت. خاطر نشان می سازد که خون گیری 1 ساعت پس از پایان عمل مجدداٌ انجام شد و فاکتورهایی نظیر کلسیم، منیزیم، کلر، فسفر، سدیم، پتاسیم، tbars(thiobarbituric acid reactive substances )، sod ((superoxide dismutase، catalase وi troponin مورد سنجش و مقایسه با قبل از عمل قرار گرفت. نتایج حاصله حکایت از آن داشت که اصلاح و تثبیت شیردان منجر به تغییر معنی دار سطح سرمی فسفر، منیزیم، سدیم و پتاسیم نسبت به قبل از عمل می شود. بررسی فعالیت اکسیدانی و آنتی اکسیدانی سرم نشان داد که با پایان یافتن عمل جراحی سطح سرمی کاتالاز به طور معنی داری نسبت به قبل از جراحی دچار افزایش می شود و این در حالی است که سطح سرمی tbars، sod و تروپونین i بدون تغییر باقی می ماند. مقایسه پارامترهای الکتروکاردیوگرافی حکایت از آن داشت که قطعه st و فاصله qt با اصلاح و تثبیت شیردان دچار افزایش معنی دار نسبت به مرحله بی حسی شده و از این رو چنین نتیجه گیری می شود که اصلاح شیردان و تخلیه مناسب آن منجر به تغییر غلظت الکترولیتی شده و این تغییر اثر خود را از طریق تغییر قطعه st و فاصله qt القا می نماید. از سوی دیگر قبل از انجام عمل بیشترین توزیع فراوانی مربوط پیش آهنگ سرگردان، برادی کاردی، تاکی کاردی و بی نظمی سینوسی با 1/13، 57/3، 57/3، 19/1 درصد بود که پس از اتمام جراحی ضمن وقوع 19/1 درصدی بلوک درجه دو دهلیزی بطنی، بی نظمی های یاد شده به ترتیب معادل 57/3، 95/5، 38/2 و 19/1 درصد به ثبت رسیدند. این موضوع نشانگر آن است که با انجام عمل جراحی در اغلب موارد از تعداد ضربان قلب کاسته می شود.
فاطمه اربابی غلامعلی کجوری
عنصر سلنیوم به صورت مستقیم و غیرمستقیم (به واسطه شرکت در ساختار برخی آنزیم ها)، نقشی بسیار مهم در پیشگیری از ایجاد شرایط استرس اکسیداتیو در بدن دارد. هدف از انجام مطالعه ی حاضر بررسی تأثیر نانوسلنیوم بر الگوی وزن گیری و اثرات آنتی اکسیدانی آن به واسطه اندازه گیری مقادیر tbars، sod، کاتالاز، سلنیوم، مس و روی سرم بره نوزاد می باشد. تعداد 12 راس بره نوزاد به طور کاملاً تصادفی به دو گروه شاهد و تیمار تقسیم شدند. بره های گروه تیمار بمدت 7 روز متوالی (روزانه mg/kg1/0 نانوسلنیوم) تحت تجویز نانوسلنیوم خوراکی قرار گرفتند. بره های گروه شاهد نیز در طی این مدت آب مقطر دریافت کردند. قبل از شروع آزمایش تمامی بره ها توزین و از آن ها خون گیری به عمل آمد. 7، 14و 28 روز پس از خوراندن نانوسلنیوم، بره ها مجدداً توزین و مبادرت به انجام خون گیری شد و مقادیر pcvو گلبول قرمز خون محاسبه و برای تعیین اثرات آنتی اکسیدانی نانوسلنیوم فعالیت آنزیم های کاتالاز، sod و tbars سنجیده شد. همچنین در هر بار خون گیری، میزان عناصر سلنیوم، مس و روی سرم سنجیده شد. میزان سلنیوم گروه تیمار روندی افزایشی داشت، به طوری که در تمامی روزهای خون گیری با یکدیگر و در روزهای 7، 14 و 28 با گروه شاهد تفاوت (افزایش) معنی داری داشت (05/0>p). میزان مس و روی سرم در روز 7 در گروه تیمار بطور معنی داری بیشتر از گروه شاهد بود (05/0>p). سطح فعالیت sod گروه تیمار در روز 28 بطور معنی داری بیشتر از گروه شاهد در همین زمان بود(05/0>p). میزان tbarsگروه تیمار در روز 28 بطور معنی داری کمتر از گروه شاهد بود (05/0>p). همچنین الگوی وزن گیری بره های گروه تیمار در تمامی روزهای توزین روندی افزایشی و معنی دار داشت (05/0>p). میزان pcv گروه تیمار در روز 7 و 14 بطور معنی داری بالاتر از گروه شاهد بود(05/0>p). در مجموع، نتایج حاصل از این مطالعه بیانگر تأثیرات مثبت نانوسلنیوم بر الگوی وزن گیری و اثرات آنتی اکسیدانی آن در سرم بره نوزاد می باشد.
نازنین کلانتری حسین نورانی
لپتوسپیروز از بیماری های مشترک بین انسان و دام با گسترشی جهانی است. این بیماری از آن جهت که در گاو منجر به سقط جنین، مرده زایی و سپتی سمی حاد می شود بسیار حائز اهمیت است. از این رو مطالعه حاضر با هدف مقایسه دو روش pcr و رنگ آمیزی levaditi manovelian در شناسایی نفریت بینابینی گاو طراحی و به انجام رسید. از 1000 کلیه ی بررسی شده در این تحقیق 113 مورد (3/11%) حائز تغییرات واضح پاتولوژیک بودند که نمونه های مربوط به رنگ آمیزی و انجام آزمون pcr از آن ها اخذ شد. نتایج حکایت از آن داشت که 57 مورد از کلیه ها در آزمایش هیستوپاتولوژی مبتلا به نفریت بینابینی بودند که از این بین آزمون pcr حضور باکتری در 42 مورد را به اثبات رساند. اما رنگ آمیزی اختصاصی levaditi manovelian تنها حضور باکتری در یک مورد را تأیید نمود. در بررسی هیستوپاتولوژیک نمونه های کلیه عوارضی همچون نکروز سلول های پوششی، desquamation توبول های کلیوی، نفریت بینابینی تک هسته ای شدید، شکل گیری کست های هیالین در برخی لول های ادراری و فیبروز اطراف لوله ای مشاهده شد. نتایج تحقیق حاضر حکایت از حساسیت بالای آزمون pcr نسبت به رنگ آمیزی اختصاصی levaditi manovelian در شناسایی ابتلا به نفریت بینابینی لپتوسپیرایی در گاو داشت.
حمید اسماعیلی نجف آبادی غلامعلی کجوری
در کشور ما روش سنتی پرورش گوسفند از رواج بیشتری برخوردار است و از این رو دامپروران با صرف هزینه های زیاد، بازده اندکی را دریافت می نمایند. لذا درتحقیق حاضر سعی شد تا در شرایط مختلف میزان بیان ژن رسپتور آندروژن ماهیچه مورد بررسی و دقت قرار گیرد. چراکه ممکن است با افزایش بیان این گیرنده شاهد افزایش رشد و حجم توده عضلانی و همچنین بازارپسندی مطلوب به دلیل کاهش میزان چربی لاشه باشیم. بر این اساس 21 رأس بره نر 2 تا 4 ماهه در 3 گروه شاهد، تیمار 1 و تیمار 2 دسته بندی شدند. پس از انجام معاینات بالینی و آزمایشگاهی از سلامت گوسفندان اطمینان حاصل شد و برای دستیابی به مقادیر پایه از ورید وداج و ماهیچه نیم وتری نمونه برداری صورت پذیرفت. سپس اقدام به خوراندن نانوذره سلنیم به میزان 05/0 و 1/0 میلی گرم به ازاء هر کیلوگرم وزن بدن به مدت 20 روز بترتیب به بره های گروه تیمار 1 و 2 شد. در همین مدت به گروه شاهد آب مقطر خورانده شد. نمونه برداری از خون و ماهیچه طی روزهای 20 (اتمام خوراندن نانوذره) و30 به انجام رسید و نمونه ها در ازت مایع به آزمایشگاه منتقل و تا انجام آزمایشات در برودت 70- درجه سانتیگراد نگهداری شدند. بیان ژن گیرنده آندروژن ماهیچه به روش rt-pcr انجام و پس از کمی نمودن باندهای حاصله، اقدام به بررسی آماری داده ها به روش آنالیز واریانس یک طرفه در سطح p کمتر از 05/0 شد. نتایج حکایت از آن داشت که 20 روز پس از شروع آزمایش از میزان بیان ژن گیرنده آندروژن ماهیچه نیم وتری گوسفندان گروه شاهد به طور معنی داری کاسته و در روز 30 نمونه برداری بر آن افزوده می شود (05/0p<). اما در گروه تیمار 1 روند بیان گیرنده کاملاٌ نزولی است به طوری که در روزهای 20 و 30 بطور معنی داری کمتر از روز صفر (شروع آزمایش) و در روز 30 کمتر از روز 20 نمونه برداری است (05/0p<). الگوی تغییرات گروه تیمار 2 با سایر گروه ها متفاوت است به طوری که میزان بیان ژن گیرنده صعودی بوده و در روز 20 بیش از روز 30 ثبت شد (05/0p<). در همین ارتباط میزان بیان ژن گروه های تیمار 1 و 2 در روز 20، بیش از گروه شاهد برآورد شد اما در روز 30 میزان بیان ژن در گروه تیمار 1 کمتر از شاهد بود (05/0p<). الگوی اضافه وزن گوسفندان مورد مطالعه طی روزهای مختلف از روندی صعودی و غیر معنادار برخوردار بود اما با انجام آزمون pearson correlation مشخص شد که مابین میزان بیان ژن و افزایش وزن گوسفندان مورد مطالعه در هر دو گروه تیمار 1 و 2 ارتباطی منفی و معنی دار وجود دارد. به عبارت دیگر مکمل نانوذره سلنیوم در دوزهای مختلف و طی دوره ی پرورشی یک ماهه منجر به هیپرتروفی فیبرهای ماهیچه ای و در نتیجه کاسته شدن از غلظت rna موجود در بافت می شود.
سولماز علیاری بروجنی محمد شاد خواست
این تحقیق با هدف بررسی اثرات مکمل نمودن مشتقات سلنیوم بر غلظت سرمی مولیبدن، منگنز و کبالت در گوسفند به انجام رسید. به این منظور 15 رأس گوسفند از نژاد لری بختیاری انتخاب و به طور تصادفی در سه گروه 5 رأسی تقسیم شدند. پس از تهیه نانو ذره سلنیوم به گروه یک به میزان 1 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن و به گروه 2 به همین میزان سلنیت سدیم به مدت 10 روز خورانده شد و گروه 3 به عنوان شاهد در نظر گرفته شد. خون گیری طی روزهای صفر، 10، 20 و 30 از ورید وداج به انجام رسید و سطح سرمی عناصر یاد شده به روش جذب اتمی تعیین گردید. نتایج نشان داد که مکمل نمودن با سلنیت سدیم منجر به پدیدار شدن روندی افزایشی در غلظت سرمی مولیبدن در روزهای 10 و 20 نسبت به روز صفر و گروه کنترل شد (05/0p<). از سوی دیگر خوراندن هر دو مشتق سلنیوم منجر به افزایش سطح منگنز طی روزهای 20 و 30 نسبت به روز صفر و گروه شاهد شد (05/0p<) اما تأثیر چندانی بر غلظت سرمی کبالت ندشت. از این رو مشخص می شود که نانو ذره سلنیوم در مقایسه با سلنیت سدیم اثرات کمتری را بر سطح سرمی عناصر القاء می نماید. واژگان کلیدی: سلنیوم، نانوذرات، مواد معدنی،گوسفند
زینت داوودی غلامعلی کجوری
تحقیق حاضر با هدف بررسی سرولوژیک و مولکولی آلودگی به ویروس آکابان در نشخوارکنندگان اهلی به انجام رسید. بدین منظور با مراجعه به دامداری ها و پس از اخذ تاریخچه، اقدام به خرید مواردی که پیش از این دچار سقط جنین و یا مرده زایی بودند می شد. در مجموع پس از مطالعه جمعیتی بالغ بر 2400 رأس، مجموعاٌ 60 رأس دام مشکوک مشتمل بر 20 رأس گاو، 20 رأس گوسفند و 20 رأس بز، جداسازی و به کشتارگاه ارجاع شدند. ابتدا در سالن انتظار اقدام به خونگیری از ورید وداج و پس از کشتار ضمن بررسی دقیق لاشه و طی شرایط آسپتیک اقدام به نمونه برداری از رحم شد. نمونه ها در اسرع وقت و در کنار یخ به آزمایشگاه منتقل و تا زمان انجام آزمون الایزا و rt pcr بترتیب در برودت 20- و 70- درجه سانتیگراد نگهداری شدند. قبل از انجام هر گونه آزمایش ابتدا نمونه های سرمی از نظر حضور پادتن بر علیه بروسلا مورد بررسی قرار گرفتند و آزمون های سرولوژیک و مولکولی تنها بر نمونه های عاری از بروسلوز صورت پذیرفت. برای انجام آزمون الایزا از کیتid screen akabane competition ساخت کشور فرانسه و جهت انجام rt pcr از روش مندرج در رفرنس 30 بهره گرفته شد. با انجام آزمایشات مرسوم جهت شناسایی بروسلوز 3 رأس گوسفند مبتلا شناسایی شدند و بدین ترتیب مجموعاٌ 57 رأس دام وارد مطالعه شدند که نتایج آزمون الایزا حکایت از مثبت بودن یک مورد گوسفند و مشکوک بودن 3 رأس بز داشت. بر این اساس میزان آلودگی به ویروس آکابان در جمعیت مورد مطالعه01/7 برآورد شد. اما در بررسی مولکولی بافت رحم تمامی نمونه ها عاری از آلودگی به ویروس آکابان تشخیص داده شدند. بر این اساس چنین نتیجه گیری می شود که بر اساس حجم نمونه برداری صورت گرفته، بافت رحم کمتر به عنوان بافت حامل این ویروس مطرح است. از این رو می طلبد که در آینده تحقیقات بیشتری در این زمینه صورت پذیرد.
زینب فتحی هفشجانی محمد شادخواست
رشد و نمو بافت های مختلف بدن در گرو دسترسی متعادل آن ها به مواد معدنی و فعالیت های هورمونی است که در این بین عملکرد روی و منیزیم و همچنین هورمون رشد و فاکتور1 رشد شبه انسولینی [insulin-like growth factor (igf-i)] و بسیاری از عوامل دیگر نظرات را به خود معطوف نموده اند. از سوی دیگر پیش از این تفاوت های فصلی در سطح منیزیم، روی وigf-i پلاسما توسط برخی محققین گزارش شده است، به همین دلایل سعی بر آن شد که با بررسی مقایسه ای میزان نسخه برداری ژن igf-i و ساختار هیستوپاتولوژی در بافت روده کوچک گاوهای ماده کشتاری در دو فصل زمستان و تابستان تا حدودی به ارتباط آنها با سطوح سرمی روی و منیزیم پی برده شود. بدین منظور با مراجعه به کشتارگاه اقدام به شناسایی 30 رأس گاو ماده کشتار شده در شهرستان شهرکرد طی فصول زمستان و تابستان (هر فصل 15 رأس) شد و پس از خون گیری از ورید وداج و تهیه مقاطع بافتی از قسمت دوازدهه، نمونه ها برای انجام آزمایشات rt-pcr، اندازه گیری روی و منیزیم سرم و تهیه مقاطع هیستوپاتولوژی به آزمایشگاه منتقل شد. طبق نتایج به دست آمده و مطالعات آماری، میزان بیان ژن igf-i و سطح سرمی منیزیم و اندازه پرزها و ویلی ها از تفاوت معنی داری بر خوردار بودند (05/0p<). به این صورت که میزان نسخه برداری ژن igf-i (049/0=p) و اندازه پرزها (043/0=p) در فصل زمستان و سطح سرمی منیزیم در فصل تابستان (011/0=p) بیشتر اندازه گیری شد.در حالی که از نظر آماری، تفاوت معنی داری در سطح سرمی روی مشاهده نشد (05/0p>). به عبارت دیگر میزان نسخه برداری ژن igf-i و اندازه پرزها رابطه مستقیم را نشان دادند.
فضل الله صالحی غلامعلی کجوری
چکیده ندارد.
مسعود غلامی غلامعلی کجوری
چکیده ندارد.
ایمان امانی غلامعلی کجوری
چکیده ندارد.
مهدی رفیعی طاقانکی غلامعلی کجوری
این تحقیق در سطح 20گاوداری صنعتی و نیمه صنعتی با هدف بررسی اثرات میزان پروتئین و ماده خشک جیره در دوران خشک و پس از زایش بر تغییرات نمره بدنی گاوان صورت پذیرفته است.نتایج بررسی حکایت از آن داشت که مابین میزان پروتئین و ماده خشک مصرفی در هر دو دوره زمانی و تغییرات نمره بدنی ارتباط معنی داری وجود ندارد و برعکس تغییرات نمره بدنی از دوره خشک تا دو ماه پس از زایش دچار تغییرات معنی داری می شود.
میثم ابطحی فروشانی غلامعلی کجوری
نتایج این بررسی نشان می دهد که: تجویز داروی مورد نظر در پایان نامه باعث حفاظت بیشتر سلولهای کبدی در برابر تغییرات متابولیک حول و حوش زایمان می شود و باعث کاهش سطح فعالیت آنزیمهای sdh,ggt سرم به ترتیب در فاصله شروع مطالعه تا 2 هفته بعد از زایش و یک هفته قبل از زایش تا 2 هفته پس از آن گردید. در عین حال داروی مذکور علاوه بر کاهش چشمگیر فعالیت cpk سرمی در یک هفته قبل از زایش ، منجر به یکنواخت تر شدن الگوی تغییرات آنزیم cpk سرم گردید.
پگاه نیک قدم غلامعلی کجوری
دراین مطالعه 10 راس میش آبستن 5-5/7 ساله از 2 هفته پیش در زایمان تا یک ماه پس از زایمان زیر نظر گرفته شدند. میش ها قبل از شروع مطالعه به طور تصادفی به دو گروه شش تایی(تیمار) و چهار تایی(شاهد) تقسیم شدند. سپس میش های گروه تیمار دوبار به فاصله یک هفته تحت تزریق داروی ویتامین e و سلنیوم قرار نگرفتند.
منصور موسوی نسب غلامعلی کجوری
هدف از این تحقیق بررسی آهن، کبالت و سرب در خاک و گیاه منطقه می باشد. چرا که عناصر ذکر شده اهمیت بسزایی در بهداشت و سلامتی دامها ایفا می کند و کم یا زیاد بودن این عناصر می تواند تاثیر بسزایی را در سلامتی دام و بالطبع اقتصاد جامعه داشته باشد. در این تحقیق 50 نمونه از خاک مزارع یونجه، شبدر، جو و گندم و 50 نمونه از گیاهان روئیده بر هر یک از این مزارع برداشت شد و سپس میزان هر یک از عناصر فوق در آنها اندازه گیری شد. براساس نتایج بیشترین میزان آهن ، کبالت و سرب خاک مربوط به مزرعه شبدر بود. در حالی که کمترین میزان سرب مربوط به خاک گندم و کمترین میزان آهن و کبالت مربوط به خاک مزرعه جو بود. بیشترین میزان سرب مربوط به گیاه جو و بیشترین میزان آهن و کبالت مربوط به گیاه شبدر بود. همچنین کمترین میزان آهن مربوط به گیاه گندم و کمترین میزان سرب و کبالت به ترتیب مربوط به گیاه شبدر و جو بود.