نام پژوهشگر: ناصر صدقی

بررسی وضعیت علوم دینی در عصر سلجوقی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1388
  ناهید باقری توفیقی   ناصر صدقی

گسترش علوم دینی درجهان اسلام از قرن دوم هجری به شکل تدریجی آغاز شد.البته از زمان وفات پیامبر به بعدکه با روایت و نقل اقوال و سیره پیامبر بود زمینه های علوم دینی از جمله حدیث شکل گرفته بود که در قرن دوم این جریان تثبیت شد.در دوره متوکل عباسی وسعت و دامنه علوم دینی در حّدقابل توجهی افزایش یافت. عصرسلجوقی را می توان سومین مرحله در گسترش علوم دینی در جهان اسلام دانست که بیشتر تحت حمایتهای نظام سیاسی صورت گرفت. عصر سلجوقیان یکی از ادوارطولانی تاریخ اسلام(ایران) است که دارای ویژگی های گوناگون-تاریخی است اول وفور علما و ادبا در هر شهر و کثرت تالیف و تصنیف های دینی در این زمان مدارس اسلامی کاملاً دایر بود و تحصیل ادبیات و علوم بویژه معارف مذهبی مانند فقه و اصول و حدیث و کلام شیوع یافت و در نتیجه این علوم به حدی بالا گرفت که در کمتر دوره ای نظیر پیدا کرد. دوم رواج و رونق دیانت اسلامی مخصوصاً مذهب تسنن که خلفای بغداد وهمچنین پادشاهان سلجوقی و رجال و اعیان دولت با تمام قوا حامی و نگهبان آن بودند. سوم شایع شدن تبلیغات و مجادلات مذهبی و غلبه افکار و اشتداد احساسات و تعصبات مذهبی. با توجه به مقتضیات ایران عصرسلجوقی ما شاهدپیوند و همسوئی نزدیکی میان سه عنصرقدرت نظامی که مربوط به قوای نظامی قبیله ای سلجوقیان بود و دیوانسالاری پیشرفته ای که ریشه در سنن قدیمی ایران داشت وتلاش فقها و علمای برجسته اهل سنت در این عصرکه در جهت یافتن راه حلی برای سازش میان سلطان و خلیفه بودند. از آنجا که ترکان سلجوقی سنّی مذهب بودند از این رو سلاطین متقدم آنها و نیز مشاورین آنان درصدد بودند تا جامعه تسنّن اسلامی را از روی علایق خود و ایجاد شرایطی برای احیای تسنّن بار دیگر وحدت بخشیده و استحکام بخشند. دین و دولت دو روی یک سکه بودند و هرگونه مخالفت سیاسی با دولت خرق اجماع مسلمین شمرده می شد.اما عقیده به پیوند دین وسیاست ریشه در دوره ساسانیان داشت که در اسلام نیز پذیرفته شد. سلجوقیان با ورود به ایران موفق شدند باترک محدودیت های قبیله ای به سمت تشکیل نظام سیاسی قدرتمند گرایش پیدا کنند. از مهمترین این امکانات تشکیلات اداری و دیوانسالاری مدوّنی بود که عمر خود را در راه خدمت به دولتهای سامانی ، غزنوی ، دیالمه و خلفا به اداره قسمتهای مختلف ممالک شرق اسلام گذرانده و از همه جهت کارآموزده بوده و همه گونه اطلاعات درخصوص اداره کشور پهناوری همچون ایران آن روز را دارا بودند. سلاجقه چون مسلمان بودند به سهولت توانستند از دیوانیان ایرانی استفاده کرده ایشان را در کار کتابت و عمیدی محل رجوع خود قرار دهند، با پیوند سه عنصر قدرت نظامی قبیله ای سلجوقیان ـ قدرت دیوانسالاری تمرکزگرای ایرانی ـ قدرت دین و شریعت اسلامی علوم دینی رواج وگسترش یافت و جایی برای چون و چراهای عقلی باقی نگذاشت. در فصل اول این پژوهش کوشیده شده تا وضعیت کلی علوم در تمدن اسلامی قبل از ورود سلجوقیان در دربارهای سلسله های مختلفی که در ایران برسر کار آمدند و هرکدام از این سلسله ها، در تدوین و گسترش علوم نقش ایفا نمودند، اشاره شود. .همچنین به روندهای روبه گسترش علوم دینی در جهان اسلام همزمان با ورود سلجوقیان به عنوان نیروهای تازه نفس که نقش مهمی در گسترش علوم دینی ایفا نمودند، اشاره شده است. در ادامه به جغرافیای مذاهب در عصر سلجوقی که به معرفی مذهب اکثر شهرهای مهم عصر سلجوقی به همراه مناسبات فکری ـ مذهبی حاکم بر روابط اهل سنت و شیعیان امامی و همچنین مناسبات میان مذاهب اربعه اهل سنت که بخش بزرگی از تاریخ جهان اسلام در عصر سلجوقی را تشکیل می دهند به همراه اقدامات غزالی در تثبیت موقعیت علوم دینی و فقه شافعی پرداخته شده است. در بخش پایانی این پژوهش که به سیاست های حمایتی حکومت سلجوقی از عالمان علوم دینی به همراه نظامیه ها و نقشی که این مدارس در ترویج علوم دینی و فقه شافعی داشته اند به همراه مناصب دینی که در گسترش علوم دینی نقش مهمی داشته اند اشاره شده است. در ضمن در مبحث پایانی این بخش تلاش شده است بر اساس اطلاعات بدست آمده از تعداد علمای دینی دوره سلجوقی یک نتیجه گیری تحلیلی- آماری از وضعیت علما و علوم دینی و رابطه آن با سیاست های حمایتی سلجوقیان از علوم دینی ارائه شود.

شناخت و ارزیابی پیشه های کارگاهی عصر صفوی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز 1388
  مریم حسین پور   علیرضا کریمی

دوره صفوی به دلیل ارائه مظاهری متعالی از تمدن ایرانی- اسلامی دوره بسیار مهمی در تاریخ ایران است. یکی از این مظاهر ترقیات اقتصادی است چرا که ایران در این دوره آرامش نسبی پیدا کرد و اوضاع اقتصادی و وضع اجتماعی مردم بهتر شد. مردم به انواع حرفه ها و پیشه ها روی آوردند و مخصوصاً اصفهان به مرکز، این حرفه ها تبدیل شد. پیشه های کارگاهی زیادی در این دوره وجود داشت که برخی از آن ها از اهمیت و رونق زیادی برخوردار بودند. از جمله برخی از پیشه های عصر صفوی می توان به خیاطی، اکافی، لوافی، منبت کاری، شعربافی، صرافی، صحافی و... اشاره کرد. در این تحقیق اطلاعات موجود دربارۀ این پیشه ها از خلال منابع عصر صفوی استخراج و به شیوه تحلیلی ارائه می گردد.

بررسی تغییرات فرهنگی ترکیه در دوره زمامداری آتاتورک (1923- 1938)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز 1388
  شهناز جنگجوقولنجی   عباس قدیمی قیداری

دولتمردان امپراتوری عثمانی بعد از انعقاد قرارداد کارلوویتز در 1699م. و با آگاهی از ضعف و عقب ماندگی خود نسبت به غرب، دست به یک¬سری اصلاحاتی زدند که مهمترین این اصلاحات در دوره تنظیمات(1839-1876م.) صورت گرفت. این اصلاحات و همچنین اقداماتی که در دوره حکومت عبدالحمید دوم و ترکان جوان صورت گرفت، زمینه لازم را برای اصلاحات و تغییرات گسترده¬تر در دوره مصطفی کمال آتاتورک آماده ساخت. با پایان جنگ جهانی اول مردم ترکیه به رهبری مصطفی کمال آتاتورک، به عنوان ایدئولوگ اصلی ترکیه جدید، به مقاومت در برابر اشغالگران پرداخته و بر تمامیت ارضی آناطولی و ناسیونالیسم ترک به عنوان ایدئولوژی اصلی ترکیه جدید پای فشردند. در سال 1923م. مصطفی کمال به عنوان اولین رئیس جمهور ترکیه انتخاب شد. وی در طی دوره زمامداری خود دست به یک سری اقدامات اصلاحی زد که مهمترین این اقدامات در زمینه¬های فرهنگی صورت گرفت. مصطفی کمال خواهان قطع رابطه با گذشته عثمانی و ایحاد تحولاتی هماهنگ با تمدن غرب و بر پایه الگوهای غربی بود. وی مهمترین عامل رکود ترکیه را نهادهای دینی می¬دانست. لذا وی ابتدا اقدامات وسیعی را در زمینه دین¬زدایی آغاز نمود. بدین ترتیب در سال1924م. نهاد خلافت منسوخ و همه مدارس دینی تعطیل شد. درسال 1926 م. قوانین عرفی اروپایی جای قوانین شرعی را گرفته و در 1928 م. ترکیه یک جمهوری لائیک گردید. تغییرات فرهنگی در این دوره، در راستای هماهنگی هر چه بیشتر با غرب و همچنین ایجاد حس هویت ملی جدیدی که می¬بایست جایگزین هویت اسلامی می¬شد، صورت گرفت. بدین¬ترتیب در این دوره تغییراتی اساسی در زمینه مقام و موقعیت زنان در جامعه، نوع پوشش مردم، تغییراتی در سیستم آموزشی، هنر و ادبیات و ... صورت گرفت که اساس و شالوده ترکیه جدید را شکل می¬داد.

نقش سیاسی و فرهنگی زرتشتیان در دوره قاجار
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1388
  جواد علیپور سیلاب   جلیل نایبیان

زرتشتیان در دوران اسلامی ایران تا حد یک اقلیت دینی نزول کردند. با ورود دین اسلام به ایران پیروان دین زرتشتی چندین راه پیش رو داشتند : یا به دین اسلام ایمان آوردند ، یا عده ای مهاجرت کردند؛ این گروه به پارسیان هند معروف شدند که کمک های آنان در پیشرفت کار زرتشتیان ایران بسیار موثر افتاد؛و یا گروهی که نمی خواست به اسلام بگرود و نیز در پی آن نبود که وطن آباء و اجدادی خویش را ترک گوید چاره ای نداشت که در سرزمین های دور افتاده و اغلب کویری ساکن شود و بنا به دستورات حکومت اسلامی به مسلمانان جزیه بپردازد و تا حد ممکن خود را با احکام دین جدید سازگار نماید.این سازگاری ابتدا در قالب جامعه سنی و از دوران صفویه در قالب جامعه شیعی صورت عمل بخود گرفت تا دوران حاضر تداوم یافت. روی کار آمدن حکومت قاجاریه در ایران هم زمان بود با تغییراتی عمده در جهان بخصوص اروپا در زمینه هایی چون قانون گرایی ، عدالت ، تامین حقوق فردی و نیز ترقی و پیشرفت ؛ که این تغییرات در دوران ناصر الدین شاه در ایران تاثیر گذار شد و در این میان اقلیت زرتشتی هم بی نصیب نماند. زرتشتیان که تا این زمان وضعیت نامطلوبی داشتند، با شکل گیری انجمن هایی در هند از سوی همکیشان آن ها یعنی پارسیان که خواستار حمایت و کمک آن ها شدند، بتدریج موقعیتشان رو به بهبودی رفت . تشکیل مدارس به لحاظ فرهنگی در پیشرفت زرتشتیان بسیار مفید واقع شدو تشکیل انجمن ها هم به بهبود وضعیت اجتماعی آنان کمک نمود .از سوی دیگر گرایش زرتشتیان به کارهای تجارتی باعث تقویت بنیه مالی آن ها گردید ، بگونه ای که تجار ت خانه های زرتشتیان در دوران قاجار از مهمترین بنگاههای اقتصادی ایران بودند.چون این دوران در ایران مواجه بود با رشد افکار ناسیو نالیستی ، بنابراین زرتشتیان بعنوان بازماندگانِ باستان و یادگار نیاکان مورد توجه جریانات ناسیونالیستی قرار گرفتند . بهائیت موج دیگری بود که زرتشتیان را هر چند بسیار کم تحت تاثیر قرار داد، اما اوج تغییرات در جامعه اسلامی ایران با جنبش مشروطیت بوقوع پیوست و در این دوران اقلیت ها از جمله زرتشتیان موفق شدند که از این حس ((که فرزندان این آب و خاکند )) و امکانات دیگرشان استفاده نموده برای خود نماینده ای در مجلس داشته باشند .

بررسی تحولات ناحیه ی قفقاز در عصر سلجوقی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز 1388
  سمیه سیفی اغول بیک   ناصر صدقی

دوره ی حکومت سلاجقه ی بزرگ که سالهای (431 – 511 ق) را در بر می گیرد. جنگهای برون مرزی بیشتر شده و مرزهای دولت سلجوقی تا سواحل دریای مدیترانه کشیده شد. در این دوره حکومتهای محلی مطیع دولت سلجوقی بودند و حکومت سلجوقی در اموراین حکومتهای محلی نفوذ داشت. این روند اطاعت پذیری تا پایان حکومت ملکشاه ادامه داشت اما بعد از مرگ وی به دلیل ضعف سلاجقه بر اثر نزاعهای جانشینی و اختلافات داخلی نفوذ سلاطین بر حکومتهای محلی کاستی گرفت. در این مقطع پس از درگیریهای مقدماتی دوران طغرل، در زمان آلپ ارسلان وی برای تثبیت بخشیدن به حکومت خویش، دامنه ی فتوحات خود را گسترش داده و بسیاری از سرزمینها و قلعه های گرجستان و ارمنستان را فتح کرد، او با فتح آنی، زمینه های لشکرکشی امپراطوری روم را فراهم آورد و با شکست بیزانس در نبرد ملاذگرد 463ق. نفوذ روم شرقی را بر ارمنستان از بین برد. در دوره ی اول حکومت سلاجقه عراق که از سالهای 511ق. تا 590ق. را شامل می شود، با ضعف قدرت نظارتی سلجوقیان در قفقاز، نفوذ گرجیان در قفقاز بیشتر شد. در این مقطع مجددا حکومتهای محلی قفقاز شکل گرفته و برای مدتی از تسلط سلاجقه بیرون آمدند و حتی برای کسب استقلال، با گرجیان همکاری کردند. گرجستان در این دوره توانست تفلیس را از سلطه ی سلاجقه بیرون آورد. در دوره ی اتابکان آذربایجان (621-550ق) که بر سلاطین سلجوقی عراق مسلط بودند قدرت در دست اتابکان قرار گرفت. قلمرو آنها شامل عراق، آذربایجان و بخشهای جنوبی قفقاز بود. اما به تدریج به آذربایجان محدود گردید. آنها در طول حاکمیت خویش، از قسمتهای شمال آذربایجان و جنوب قفقاز در برابر حملات گرجیان حفاظت کردند. در این مقطع، حملات گرجیان بر مناطق قفقاز بیشتر شد و توانستند شمال ارمنستان را از سلطه ی سلجوقیان بیرون آورند. در زمان ضعف اتابکان حملات گرجیان تا مرند در آذربایجان کشیده شد. اما ورود مغولان به نفوذ و سیاستهای توسعه طلبانه ی گرجیان خاتمه داد و ایران تحت حاکمیت مهاجمین جدید قرار گرفت.

جابگاه راه دریایی جنوب در مناسبات تجاری جهان اسلام « با تأکید بر خلیج فارس و دریای سرخ » از ( سده چهارم تا هفتم ه.ق)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1390
  محمد امین امینی   ناصر صدقی

توسعه سرزمینهای اسلامی توسط دریانوردان و بازرگانان ، رونق تجارت جهانی را در پی داشت و رونق و رشد مناسبات تجاری دریایی باعث افزایش مبادلات تجاری بخشهای مرتبط جهان اسلام بخصوص بنادر واقع در این راه دریایی را در پی داشت.بررسی دقیق و کسب شناخت عمیق نسبت به جایگاه راه دریایی ادویه بعنوان یکی از مشهورترین و مهمترین راه تجاری دریایی ، بازرگانی در قرون گذشته از جهات بسیار ضروری می نماید. نخست از آن جهت که این راه دریایی تجاری از لحاظ جغرافیایی، تاریخی،سیاسی و اقتصادی و تحولات تجاری دارای جایگاه و اهمیت ویژه ای بوده و نیازمند بررسی و پژوهش می باشد. دیگر از آن جهت که شناخت قسمتهایی از این راه تجاری یعنی شناخت بخشی از تاریخ خلیج فارس و دریای سرخ و شناخت خلیج فارس مقدمه ای است بر شناخت ایران و سرزمینهای پیرامون آن که از بخشهای مهم جهان اسلام بشمار می رفته، گواه این شناخت نیز محدود به ابعاد تاریخی و اقتصادی نشده و جنبه های دیگری را نیز شامل می شده است. وسعت و حجم زیاد مبادلات و مناسبات تجاری و تحولات سیاسی صورت گرفته در بنادر راه دریایی مذکور باعث رشد و ترقی بنادری همچون بصره، سیراف، هرموز، کیش و تیز و عدن و مراکز تجاری و بخشهای مرتبط با این راه در گستره جهان اسلام شده بود. جابه جایی کانونهای تجاری طی قرون سوم تا هفتم ه.ق در راه دریایی جنوبی متأثر از تحولات سیاسی و اقتصادی و از آن جمله رقابت سیاسی و نظامی خلفای عباسی و فاطمی برای تغییر مسیر راه دریایی به دریای سرخ، و ناامنی مناطق پس کرانه ای منتهی به بنادر و استفاده از حربه تجارت و بازرگانی برای رسیدن به مقاصد سیاسی حاکمان وقت و... باعث ظهور و رشد و ترقی و افول بنادر و مراکز تجاری واقع شده در مسیر این راه تجاریی دریایی شدند. در ادوار مختلف کانونهای جدید وارد عرصه تجارت شده اند و کانونهای قبلی را از اعتبار ساقط کرده اند، اما خلیج فارس و البته در درجه بعدی دریای سرخ بعنوان یک کل همیشه ثابت و با اهمیت باقی مانده اند، و البته تنها این بنادر و جزایر بودند که در گذر ایام نقش خویش را جابه جا کرده و هر کدام در مقطعی خوش درخشیده اند و در مقاطعی رو به افول نهاده اند. این صعود و سقوط بیشتر به حالات روانی حاکم بر این مناطق و گاهی نیز بر حالات فیزیکی این نواحی بر می گشته. از جمله بنادر که هر کدام نه چندان کوتاه در تجارت دریایی در خلیج فارس خوش در خشیده و برای مدتهای مدیدی نقل محافل تجاری و بازرگانی آن روزگاران بودند باید از بصره در منتهی الیه خلیج فارس و بعداً سیراف در ایالت فارس و در ادامه از کیش و هرموز و تیز و صحار و جده و عدن و... که بخاطر تحولات سیاسی و تجاری هر کدام مورد توجه قرار می گرفتند، مورد بررسی قرار داد. .

نقش جریان فکری مارکسیسم - لنینیسم در تاریخ نگاری ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1390
  عبدالحسن میرزایی   ناصر صدقی

شرق‎شناسی روسی گونه‎ای دیگر از شرق‎شناسی است که اساسش در آموزه‎های مارکسیست- لنینیستی قرار دارد. ایران شناسی روسی هم که بخش عمده آن معطوف به مطالعه جامعه ایرانی در عرصه تاریخی است، بخشی از شرق‎شناسی روسی است. پس از گسترش افکار انقلابی مارکس و انگلس علیه نظام سرمایه‎داری در سده نوزدهم اروپا، «لنین» بزرگ ترین نقش را در بسط و توسعه‎ی مارکسیسم و تکمیل آن به عنوان یک سیستم فکری در سده بیستم، ایفا کرد. لنین جهت نیل به سوسیالیسم جهانی و غلبه بر امپریالیسم سرمایه‎داری گذار از مرحله تاریخی سرمایه‎داری را برای کشورهایی که هنوز به این مرحله نرسیده بودند ضروری ندانسته و معتقد به یک برنامه‎ریزی فعال و انقلابی از طرف روشن فکران حزب پرولتری به عنوان قشر آگاه و انقلابی بود که می‎توانستند جوامع مذکور را با الهام از نظام سوسیالیستی شوروی به مرحله سوسیالیسم برسانند. این اندیشه متعلق به عرصه سیاست و رقابت‎های سیاسی و ایدئولوژیک شوروی بود، اما بخش مهمی از مبانی فکری آن در عرصه تاریخ‎نویسی رسمی شوروی نمود پیدا کرد. از 1930 به بعد با قدرت‎یابی استالین، وی اقتصاد، سیاست و تاریخ نگاری را متمرکز کرد. در فوریه 1931 در شهر لنین گراد کنفرانسی تشکیل شد تا نظریه مارکس و لنین را درباره مراحل تاریخی مشخص کنند تا تاریخ‎نویسی جوامع جهان سومی که ایران هم یکی از آن‎ها تلقی می‎شد هماهنگ گردانند. توسعه‎ی واقعی مارکسیسم در عرصه تاریخ نویسی ایران به عنوان یک جریان فعال و تأثیر گذار فکری- سیاسی، هم زمان با قدرت و حکومت استالین در شوروی است، دوره‎ای که سرآغاز و گسترش آن مصادف با دهه‎های 20 و 30 شمسی و شکل‎گیری حزب توده در ایران است. حضور قدرتمند این ایدئولوژی در عرصه مطالعات تاریخی ایران تا تحولات انقلاب اسلامی و دهه60 ادامه می‎یابد.

نیگودریان و قراوناس ، نقش عناصر اولوس جغتای در تحولات سیاسی ، اجتماعی دوره ی ایلخانی و تیموری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1391
  توحید شریفی   علیرضا کریمی

در این تحقیق به طور کلی در پی آنیم که به بررسی یکی از مهم ترین نیروهای آزاد دوره ی مغول یعنی قراوناس و در کنار آن نگودریان بپردازیم. این نیرو ها، در اکثر منابع درجه ی اول این دوره، به صورت نیروهای مزدور، راهزن و ... مطرح بوده اند که تنها بخشی از ماهیّت ایشان را می سازد. ایشان به همین صورت در منابع تحقیقی نیز وارد شده اند و وجوه مختلف حیات اجتماعی ایشان، تا حد زیادی مغفول واقع شده است. با وجود پیوستگی شدیدی که میان نگودریان و قراوناس وجود دارد، این دو از لحاظ ماهوی کاملاً با هم متفاوتند. قراوناس گروهی نژادی هستند حال آنکه نگودریان حالت قبیله ای و تباری دارند. حتی از لحاظ وابستگی نژادی و منشأ هم تفاوت های اساسی میان ایشان چشمگیر است اما نیاز های مشترک ایشان را کنار هم گرد آورد و نیرویی کمابیش واحد از ایشان ساخت. رد پای این دو نیرو را، حتی در هند نیز می توان یافت. امروزه هنوز در افغانستان به گروه های قومی با وابستگی نژادی به قراوناس و نگودریان برمی خوریم که به زبان مغولی قدیم تکلم می کنند.

مناسبات اقتصادی و فرهنگی آلمان و ایران بین دو جنگ جهانی (1939-1918)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز 1390
  ابوالفضل شاهسون پوراهل   جلیل نایبیان

در پژوهش حاضر روند مناسبات اقتصادی و فرهنگی آلمان و ایران بین دو جنگ جهانی و چگونگی این روند به صورت موضوعی مطمح نظر بوده و هدف عیان ساختن کنش ها و واکنش های سیاسی دو کشور مزبور در صحنه روابط بین الملل از منظر تحولات و داده های اقتصادی و فرهنگی است. در این پژوهش تکیه و مسأله عمده بر روی این محور است که مناسبات اقتصادی و فرهنگی آلمان و ایران در طول مدت بیست و یک سال بین دو جنگ جهانی در چه زمینه هایی و دارای چه کیفیتی و چه روندی را طی کرده است.این تحقیق به شیوه کتابخانه ای و با روش توصیفی- تحلیلی انجام پذیرفته و مشتمل بر پنج فصل می باشد. فصل اول اختصاص به کلیات پژوهش دارد. در فصل دوم سابقه مناسبات آلمان و ایران تا پایان جنگ جهانی اول مورد بررسی قرار می گیرد. فصل سوم به مناسبات آلمان و ایران از پایان جنگ جهانی اول تا روی کار آمدن هیتلر می پردازد و در فصل چهارم مناسبات آلمان و ایران از روی کار آمدن هیتلر تا شروع جنگ جهانی دوم مورد بررسی قرار می گیرد و در نهایت فصل پنجم به مناسبات آلمان و ایران در جنگ جهانی دوم می پردازد. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که دخالت دادن دولت سومی نظیر آلمان در امور سیاسی- اقتصادی ایران بر خلاف دوره ناصری در دوره رضاشاه موفق بوده و منجر به تبعات گریزناپذیری از جمله برکناری رضاشاه شده است. از لحاظ فرهنگی، نقش آلمانها در راستای مدرنیته کردن ایران و ایجاد نهادهای مدنی از سوی رضاشاه بسیار موثر واقع شد و دوره وی، دوران تکمیل طرحهای ناقص و رفع ناکامی های ملی یکصد سال پیش از آن می باشد. مناسبات اقتصادی آلمان و ایران بین دو جنگ جهانی را می توان به دو دوران جمهوری وایمار و نازی-ها همزمان با عصر رضاشاه تقسیم نمود: به طور کلی روابط دو کشور در دوره جمهوری وایمار و در دوره ریاست جمهوری «ابرت» رکود هفت ساله ای را در پی دارد اما از سال 1925م همزمان با ریاست هیندنبورگ تا 1930م اوج روابط تجاری و فرهنگی طرفین را شاهد هستیم و در نهایت طی سه سال مانده به ظهور هیتلر باز با قطع روابط روبرو می شویم. دوره نازی ها را نیز می توان به دو دوره تقسیم کرد: 1- از سال 1934م/1313ش تا 1939م/1318ش، که به پیشنهاد آلفرد روزنبرگ، منطقه ای تحت نفوذ آلمان که در برگیرنده اروپای شرقی، شبه جزیره بالکان و ترکیه باشد، ایجاد شد که در این میان ایران نیز از طرح مزبور برکنار نمانده بود و از جمله تمهیدات سیاسی، گسترش روابط تجاری با ایران بود که به وزارت اقتصاد آلمان واگذار شد و به انعقاد قرارداد پایاپای 1935م/1314ش بین دو کشور انجامید. 2- طی سالهای1941-1939م/1320-1318ش و نگرانی ایران از مذاکرات آلمان با شوروی یا انگلیس و بیم از وجه المصالحه قرار دادن آن. روابط علمی- فرهنگی این دوره نیز بسیار قابل توجه است. دانشمندان و ایران شناسان آلمانی نقش مهمی در معرفی فرهنگ و میراث کهن ایرانی به مغرب زمین داشته اند. در این میان می توان از تعداد زیادی از تاریخ نگاران، باستان شناسان، ادیبان و هنرمندان، سفرنامه نویسان، کارشناسان آموزشی و استادانی نام برد که در این راه سخت کوشی طاقت فرسایی از خود نشان داده اند. در مقابل ایرانیان نیز در راستای آشنایی با تمدن غربی و ارائه راهکارهایی برای رفع مشکلات کشور، در آلمان محافل و انجمن ها یا مجلاتی نظیر مجله کاوه یا ایرانشهر را قبل یا حین جنگ جهانی اول تأسیس نمودند که برای آگاهی ایرانیان از پیشرفت ها و رخدادهای متعدد تمدن اروپایی موثر واقع شد یا با اعزام محصل به خارج جهت آشنایی با علوم و فنون غربی به خصوص برای یادگیری صنایع کاربردی کارخانه جات در عصر رضاشاه به آلمان روانه شده و پس از بازگشت از آموزش ها و تجارب آنان در صنایع مختلف به ویژه در بانکداری، راه آهن، صنایع برق و کارخانجات پنبه پاک کنی یا صنعت ذوب آهن استفاده شد.

رویکردی انتقادی به افکار و اندیشه های اروپا محور کاتوزیان و علمداری در مطالعات تاریخی ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1390
  محمد بهرامی چشمه علی   ناصر صدقی

سنت شرق شناسی یکی از تاثیر گذار ترین و مهم ترین پدیده هایی است که جهان شرق تا کنون با آن مواجه بوده است. این سنت نظام مند که خود از دستاوردهای عصر مدرنیته اروپا به شمار می رود حاصل گفتمان دوپاره انگارانه ایست که از عصر روشنگری اروپا به این سو توسط متفکرانی همچون منتسکیو، هگل و مارکس به منظور تعریف تمدن جدید غرب و بر پایه اروپا محوری بنا شده است. اروپا محوری که در گفتمان و نظریات ظاهرا علمی مارکس بصورت اروپا محوری سلبی در قالب نظریه شیوه تولید آسیایی و استبداد شرقی برخاسته از آن خودنمایی کرده است مورد توجه بسیاری از محققان ایرانی همچون کاتوزیان و علمداری قرار گرفته و موجب شده تا این دو همه تاریخ و جامعه ایران را نه بر اساس موجودیت و هستی واقعی آن بلکه به تاسی از مارکس، با محور و ملاک قرار دادن تاریخ اروپا و هر آنچه در تاریخ غرب رخ داده است به بررسی و تحلیل تاریخ ایران اقدام کنند. کاتوزیان و علمداری از جمله محققانی هستند که در روش و بینش نسبت به مطالعه تاریخ ایران، از وجوه اشتراک فراوانی برخوردار هستند و همین مشترکات نگرشی و روش شناختی بین آنها زمینه هایی را فراهم می آورد تا به طور منسجم و به هم پیوسته مبانی فکری و اندیشه ای آنها را مورد نقد و ارزیابی قرار دهیم. اولاً هر دو با نگاه جامعه شناختی ساختاری و کلان نگر، کل تاریخ ایران را بدون توجه به جزئیات و تنوعات و گوناگونی تجربیات تاریخی آن، در کلیت واحد و منسجم و به هم پیوسته آن مورد مطالعه و پژوهش قرار داده اند. ثانیاً مبانی فکری هر دو در تحلیل تاریخ ایران به انحاء مختلف مبتنی بر اصول و مضامین فکری و اندیشه ای سلبی و ایجابی نشأت گرفته از نظریه های شیوه تولید آسیایی و استبداد شرقی و فئودالیسم است. ثالثاً مرتبط با مورد دوم نگاه هر دو نسبت به ساختار و جریان تاریخ ایران مبتنی بر آموزه های اروپا محوری سلبی حاکم در سنت مطالعاتی موسوم به شرق شناسی است. به طوری که در ارتباط با مشترکات سه گانه مذکور در مبانی فکری و نگرشی کاتوزیان و علمداری، مصادیق مهمترین آموزه های اروپامحوری سلبی حاکم در افکار و آثار آنها را که ساختار و جریان تاریخ ایران را بر مبنای آن مورد تحلیل و تببین قرار داده اند، می توانیم در محورهای ذیل مطرح کنیم: تأکید بر سلطه دولت متمرکز و خودکامه در طول تاریخ ایران در مقابل ایده حاکم بودن نظام های دموکراتیک در اروپا، فقدان طبقات اجتماعی در مقابل تفکر طبقاتی بودن جامعه اروپایی در عرصه تاریخی، فقدان سرمایه داری و عدم تحقق پیش شرط های آن در مقابل تجربه نظام سرمایه داری غرب، و تأکید بر عناصر دیگری چون فقدان جامعه مدنی، فقدان مالکیت خصوصی، پیوند دین و دولت، فقدان شیوه تولید مسلط، فقدان شهرهای خود گردان، فقدان نظام حقوقی مستقل در جامعه و فقدان هر چیزی که منجر به تحول درونی جامعه ایرانی به مانند پویایی وتحول تاریخی جامعه اروپایی باشد. از این رو آنها در آثار خود با پیش فرض قرار دادن استبداد و عقب ماندگی تاریخی جامعه ایران در برابر تاریخ عقلانی و پویای غرب در جستجوی علل عدم تحقق سرمایه داری و تمدنی همچون تمدن جدید غرب در ایران هستند. کاتوزیان و علمداری بوسیله نظریه شیوه تولید آسیایی و با قبول تام و تمام آن به عنوان تنها نظریه علمی و درست در بررسی تاریخی جامعه ایران، وجود استبداد در ایران را اثبات و با بررسی فقدان پیش شرط های سرمایه داری در ایران عدم وقع سرمایه داری را بر اساس این نظریه شرق شناسانه توضیح می کنند. لذا با نگاهی به خاستگاه و مبانی فکری هر کدام از ایده ها و نظریه های مذکور ملاحظه می کنیم که تمام آن ها در واقع صفات سلبی تجربیات تاریخی جامعه اروپای مدرنیته هستند که برای ارزیابی خصوصیات تاریخی و وضعیت موجود جامعه ایرانی اعمال شده اند نه خصوصیاتی که واقعاً نشأت گرفته از مطالعه واقع گرایانه جامعه ایرانی در عرصه تاریخی باشند.

بررسی منازعات مذهبی و فرقه ای خراسان در دوران غزنویان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1391
  میلاد باباپیری   فاطمه اروجی

چکیده: ایالت خراسان در طی قرون4و5 هجری دارای فرق وجنبش های مذهبی و فرقه ای زیادی بود که هر کدام در گوشه ای از این سرزمین ،نفوذ بسزایی داشتند. شهرهای طوس، سرخس، ابیورد و اسفراین اغلب شافعی مذهب بودند و در نیشابور، مرو، مرورود و هرات غلبه با حنفیان بود، کرامیان در هرات، غرچستان، مرو و حتّی در نیشابور، طرفداران زیادی داشتند. معتزله هم در نیشابور جمعیّتی بودند و شیعیان دوازده امامی (و تا حدَی اسماعیلی) در شهرهای بیهق، مرورود ونیشابور حضور قابل توجهی داشتند، امّا موضوع وجود چند دستگیِ فرق مذهبی در خراسان به هیچ وجه بدون حاشیه نبود؛ چنان که در دوره ی غزنویان این ایالت آبستن در گیری میان این فرقه ها بود ،مخصوصاً زمانی که ابوبکر محمّد پیشوای کرامیه به دستور محمود غزنوی، حاکم شهر پرتلاطمی چون نیشابور گردید و او با تعصب بسیار خود معادلات توازن قدرت در آن شهر را به هم ریخت. صوفیان نیز در این دوره، مورد تنفر بسیاری از فرق اسلامی قرار گرفتند، از طرفی دیگر، اسماعیلیان هم با اینکه خود را در پیله ای از تقیّه و اختفا پیچیده بودند؛ با تبلیغات زیر زمینی خود، روز به روز بر قدرت خویش می افزودند. این اختلافات شامل رقابت های سیاسی مابین بزرگان فرق و کوشش آنها برای کسب امتیازات و نفوذ بیشتر در جامعه و دولت، دخالت های سلاطین غزنوی در دامن زدن به این اختلافات، وجود عقاید وجنبه های تحریک پذیر در میان فرقه های مختلف و ترویج عصبیات قومی و قبیله ای و همگام شدن آن با احساسات مذهبی بودند. این تنش ها نه تنها بر ویرانی اقتصاد وساختار شهری - اجتماعی خراسان و بی دفاع شدن این ایالت در مقابل تجاوزات خارجی، تاثیر شگرفتی نهاد؛بلکه باعث ایجاد زمینه برای قدرت گیری اسماعیلیان نیز گشت.

چالش میان سنت های قبیله ای و شهری در ساختار سیاسی حکومت سلجوقیان ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - پژوهشکده علوم انسانی و اجتماعی 1391
  صدیقه غلامزاده زیناب   ناصر صدقی

سلجوقیان مردمانی کوچ رو و از قبایل ترکان غز بودند که از نبرد دندانقان به بعد با فروپاشی حکومت غزنویان در خراسان(431ق) به تدریج طی چندین دهه آینده زمینه های شکل گیری نظام سیاسی وسیع و گسترده ای را فراهم ساختند که ایران در کانون اصلی آن قرار داشت و از ماوراء النهر و ترکستان تا شام و سواحل مدیترانه را شامل می شد. سلجوقیان به مقتضای حیات کوچگردی زمانی که با نظامات اجتماعی و معیشت ساده ی خاندانی و قبیله ای، به واسطه فتوحات و تشکیل حکومت وارد حیات شهری جامعه ایرانی شدند، خواسته و ناخواسته با الگو ها و عناصر مدنیت ایرانی _اسلامی برخورد نمودند. به طوری که چگونگی اداره یک قلمرو سیاسی گسترده با مجموعه ای از جوامع روستایی و شهری آن هم با الزامات و قواعد خاص، از همان ابتدا، این خاندان حکومتگر را درگیر چالش ها و تجربیات سیاسی متفاوتی کرد که تا آن هنگام سابقه نداشت. نتیجه ی امر این بود که بنیان گذاران و فرمانروایان حکومت سلجوقی که اکنون از محدوده ی اداره خاندانی و قبیله ای به فرمانروایی یک قلمرو وسیع سیاسی صعود کرده بودند، در جریان برخورد و چالش سنن خاندانی و قبیله ای با اصول پادشاهی ایرانی_اسلامی و گاهی تعارضات حاصل از آن قرار گرفتند. ضرورت حل و فصل چنین معضلی که ناکارآمدی و محدودیت های ساختارها و سنت های قبیله ای را برای اداره قلمروی سیاسی عظیم عیان ساخته بود، فرمانروایان سلجوقی را از همان ابتدا ملزم به جذب مشاوران ایرانی جهت پایه گذاری حکومت و اداره قلمرو سیاسی در حال شکل گیری کرد. با این وجود، سلجوقیان در دهه های نخستین حکومت که همراه با فتوحات و تلاش برای تثبیت نظام سیاسی همراه بود به شکل پر رنگی در کنار حضور عناصر ایرانی در مناصب دیوانی، بر اساس قواعد و سنن خاندانی و قبیله ای و مشارکت مجموعه عظیمی از قبایل مهاجر ترکمان تشکیل حکومت داده و به اداره آن مبادرت ورزیدند. اما با گذشت زمان و آشکار شدن ضرورت های ایجاد نظام پادشاهی متمرکز بر اساس الگوی دیوانسالاری ایرانی_اسلامی -که کارگزاران ایرانی حاملان و تداوم دهندگان چنین الگویی از حکومت بودند-، زمینه های نخستین گسست تدریجی از مبانی و منشأ قبیله و سنت های خاندانی و گرایش به سنت های ایرانی_اسلامی حکومت به ویژه از دوره سلطان آلب ارسلان شروع شد که این گسست با اصلاحات دیوانسالاران ایرانی چون شخص نظام الملک و مقاومت عناصر خاندانی سلجوقی و قبیله ای ترکمان همراه بود که در نهایت به مدت چندین دهه به برتری عناصر دیوانسالار ایرانی و نقش آفرینی سنت های ایرانی-اسلامی در حکومت و برقراری نظام پادشاهی فردی با اتکای به تشکیلات اداری و نظامی متمرکز و وابسته به مقام پادشاه منجر شد. روندی که در دوره ملکشاه به اوج رسید. اما با مرگ ملکشاه و البته نظام الملک، زمینه های چالش و تقابل جدی بین نیروها و سنت های سیاسی قبیله ای و خاندانی و ایرانی و دیوانسالاری شکلی جدید و متفاوت به خود گرفت و این تقابل حتی در ابتدا با بازگشت و غلبه نمایندگان و نیروهای خاندانی و قبیله ای علیه نیروهای دیوانسالار طرفدار پادشاهی متمرکز و موروثی همراه بود. با این وجود، به تدریج در درون نظام سیاسی سلجوقی با شکل گیری حوزه ها و شاخه های حکومتی خاندانی، روندهایی پدید آمد که در نهایت خود را به صورت همزیستی بین سنت ها و گرایش های حکومت خاندانی و قبیله ای از یک سو، و دیوانسالار از دیگر سو نشان داد و فرجامِ چنین روندی نیز شکل گیری مجموعه ای از حکومت های خاندانی و اتابکی در بخش های مختلف قلمرو سلجوقیان با مشارکت و همزیستی نیروهای قبیله ای و دیوانسالار بود، به گونه ای که طرفین ضرورت حضور یک دیگر را جهت اداره نظام سیاسی موجود پذیرفته بودند.

تجارت دولت شهرهای ایتالیا با ایران از دوره ایلخانان تا صفویه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1392
  سعیده سوری   ولی دین پرست

ایران به دلیل موقعیت استراتژیک و نقش واسطه ای که بین شرق و غرب ایفا میکرده است از گذشته تا کنون مورد توجه دولت شهرهای ایتالیا بوده است.از دوره ایلخانان به بعد تجار ایتالیایی به خاطر منافع اقتصادی و نفعی که در تجارت داشتند روابط تجاری خود را با ایران اغاز کردندانان از طریق دشت قبچاق دریای سیاه و اناتولی ابریشم و ادویه و سایر تولیدات شرقی را به اروپا انتقال دادند و در عین حال به تجارت برده از دشت قبچاق به مصر از طریق اناتولی پرداختند.این روند تجاری در دوره تیموری هم ادامه داشت و در دوره ترکمانان به اوج خود رسید.به طوریکه از زمان اوزون حسن تجار ایتالیایی انحصار تجاری تجارت ابریشم را در دست گرفتند.

جایگاه جنگ های صلیبی در تاریخ نگاری مورخان معاصر عراق و شام
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1392
  لیلا مهدی زاده   ناصر صدقی

جنگ های صلیبی به مجموعه جنگ های فرسایشی و حملات پی در پی سپاهیان مسیحی غرب اروپا در طی دو سده از 490 ه..ق تا 691ه.ق 1096 م تا 1291 م به شرق اسلامی، گفته می شود. هر چند در خصوص علل و زمینه ها و نتایج و مراحل تاریخی جنگ های صلیبی آثار و کتاب های تحقیقی زیادی نوشته شده است، اما در پژوهش حاضر هدف ما نه پرداختن به جنگ های صلیبی، بلکه بررسی دیدگاه و نوع مواضع مورخان معاصر عراق و شام طی قرون، 5 تا 7 ه.ق در مورد جنگ های صلیبی است که بخشی از تاریخ نگاری خود را به این رویداد تاریخی اختصاص داده اند. مسأله پژوهش حاضر این است که مورخان مسلمان معاصر با جنگ های صلیبی در عراق و شام در مورد این رویداد تاریخی دارای چه شناخت و معرفتی بوده اند و دیدگاه های آنها متأثر از چه عوامل و زمینه هایی بوده و چه بخش هایی از این رخداد تاریخی را در آثار تاریخ نگاری خود منعکس ساخته اند. . در آستانه ی جنگ های صلیبی و هم زمان با قرن پنجم هجری، سرزمین های شام و عراق کانون اختلافات فرقه ای و مذهبی بود و فضای آکنده از بغض و کینه میان فرق مختلف، از جمله شیعه و سنی، شکاف بزرگی در سرزمین های اسلامی به وجود آورد. با توجه به آشفتگی اوضاع جهان اسلام، مورخان مسلمان هم عصر با این رویداد، به این جنگ ها به عنوان یک حادثه ی درجه دوم و فرعی نگاه می کردند، چرا که مهمترین مسئله در اندیشه ی آنها پرداختن به همان نزاع های فرقه ای بوده است. مورخان مسلمان هم عصر این رویداد مهم، در آثار خود به طور پراکنده و به شکلی توصیفی، به شرح یک سری اقدامات نظامی و لشکرکشی های دو طرف در این جنگ ها پرداخته اند و مهمترین انگیزه ی آنان نیز، از آوردن اخباری پیرامون این نبردها، منعکس کردن پیروزی های ممدوحان خود در آن برهه از زمان بوده است.

بررسی فعالیتهای فاطمیان در قلمرو سامانیان و غزنویان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1392
  نرگس احتاسی   ناصر صدقی

اسماعیلیان به عنوان یک جماعت مسلمان شیعی پس از شیعیان دوازده امامی بودند ،که برانتظار ظهور قریب الوقوع مهدی که با آمدن خود حکومت عدل را در جهان گسترش خواهد داد تمرکز یافته بود. بر اساس این عقیده در نیمه ی قرن سوم/نهم اسماعیلیان جنبش انقلابی بر ضد خلافت عباسی، به راه انداختند و داعیان این جنبش اسماعیلی از مغرب در شمال آفریقا تا ما وراءالنهر در آسیای مرکزی به فعالیت مشغول بودند.دراین زمان تحولات مهمی در مرکز قدرت خلافت عباسی در عراق و نیز سرزمینهای تحت سلطه ی آنها رخ داد،از جمله ی آنها سلطه ی غلامان ترک در دستگاه خلافت و افزایش قدرت نظامی آنها که منجر به ضعف خلافت و روی کار آمدن حکومتهای نیمه مستقل در ایالتهای مشرق خلافت عباسیان بود. اما فعالیت داعیان اسماعیلی در سرزمینهای شرقی به خصوص ایران قبل از شکل گیری خلافت فاطمیان در مصر آغاز گردید و با روی کار آمدن سامانیان فعالیتهای داعیان آنها در منطقه ماوراءا لنهر و خراسان بزرگ گسترش یافت . به طوری که داعیان فاطمی از نیمه قرن چهارم هجری تدریجا به واسطه فعالیت های مستمری که داشتند توانستند در بین دیوانیان سامانی نفوذ کرده و حتی برخی از امرای سامانی را هم به خود متمایل سازند. اما دیری نپایید که این روند به واسطه اقدامات علمای سنت و اتحاد آنها با امرای نظامی حکومت سامانی و در نهایت گرایش به سمت سیاست های مذهبی خلافت، شرایط سختی برای فعالیت ها و دعوت فاطمیان ایجاد شد که در نهایت به تعقیب و پیگرد آنها از طرف حکومت سامانی منجر گردید. به جهت تداوم چنین شرایط و حتی سخت تر از آن در دوره غزنوی که میراث دار بخش هایی از قلمرو سامانیان در ماوراءالنهر وخراسان شدند، وضعیت برای تداوم فعالیت های داعیان اسماعیلی وفاطمی تنگ تر شد. که نتیجه آن زیر زمینی و پنهانی شدن روزافزون فعالیتهای داعیان در قلمرو غزنوی و گسترش آن در ناحیه های شمالی ماوراءالنهر گردید

جایگاه جامعه دهقانی در فعالیت های حزب توده ایران (1332-1320) (با تأکید بر دهقانان آذربایجان)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم اجتماعی 1393
  اسماعیل قره داغی   جلیل نائبیان

در دوره سلطنت رضاشاه، احزاب و جریان های سیاسی، به خصوص گروه های مارکسیستی، اجازه هیچ گونه فعالیتی نداشتند. بعد از سقوط رضاشاه، روشنفکران چپ گرا با استفاده از فضای باز سیاسی موفق به تشکیل حزب توده شدند. این حزب برای پیشبرد اهداف مارکسیستی خود، برنامه ها و پیشنهادهای مدونی را برای نفوذ در میان جمعیت توده ایران، به ویژه کارگران و دهقانان تدوین کرد. حزب توانست در شهرهای مختلف، موفقیت هایی در ایجاد تشکل ها در میان برخی طبقات و گروه ها به دست آورد و به سازمان یافته ترین و بانفوذترین حزب کشور بدل گردد. آذربایجان به لحاظ شرایط تاریخی، جغرافیایی و اقلیمی زمینه مناسبی را برای فعالیت بین دهقانان فراهم می کرد. لذا حزب توجه ویژه ای به فعالیت در این استان از خود نشان داد. بررسی جایگاه جامعه دهقانی در فعالیت ها و برنامه های سیاسی، اجتماعی و اندیشه ای حزب توده و تبیین عملکرد حزب توده در جذب و سازمان دهی دهقانان و مناسبات میان ایشان، از موضوعات اصلی این پژوهش است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی است. با تشکیل کمیته ایالتی حزب توده در آذربایجان، فعالیت آن در میان دهقانان گسترش یافت. در اثر فعالیت های حزب در بین دهقانان، مناسبات حاکم بر روستاها و روابط مابین دهقانان و مالکان تحت تأثیر قرار گرفت و دگرگون گشت. با وجود تمام تلاش ها و اقدامات جهت سازمان دهی دهقانان، سرانجام حزب موفق نگردید تا آنان را به صحنه مبارزات اجتماعی و سیاسی بکشاند و از آنان برای برپایی انقلاب کمونیستی بهره گیرد. در تبیین علل ناکامی حزب می توان به تفاوت های فرهنگی میان اعضای حزب با دهقانان، عدم شناخت دقیق از روحیات و نیازمندی، ضعف و کم کاری حزب توده در مرحله عملیاتی در روستاها و عدم وجود دهقانان متوسط در ایران اشاره کرد؛ اما مدعای اصلی این پژوهش درباره ناکامی حزب آن است که شیوه خاص تولید و ویژگی های ساختاری جامعه روستایی، پراکندگی و عدم ارتباط و مبادله بین آنان سبب گردید تا دهقانان ایران فاقد خصلت انقلابی باشند. در نتیجه نتوانستند در صحنه تحولات اجتماعی سیاسی کشور شرکت کنند.

وضعیت و جریان علوم در عصر تیموریان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1393
  زکیه نجاری   ولی دین پرست

توجه به علما و دانشمندان و حمایت مادی و معنوی از آنان از سیاست های فرهنگی سلاطین تیموری محسوب می شد. آنان دانشمندان و اهل فضل و هنر را از سرزمین های مختلف در سمرقند و هرات گرد آورده و با تاسیس مدارس و مراکز علمی و تشویق علما برای مهاجرت به این شهر ها امکان رشد علمی و فرهنگی جامعه ایران در این دوره را فراهم ساختند. در بررسی حیات علمی و فرهنگی دوره تیموری تکیه اصلی به شناسایی مراکز علمی و تحقیقاتی این دوره و علوم متداول و رایج در آنها بوده و در ضمن به بررسی زندگی و آثار و تالیفات علما، عرفا، دانشمندان، شعراء ومولفین به نام این دوره پرداخته شده و در کنار آن اشاراتی به نظریه پردازی های مختلف این عصر در باب شاخه های مختلف علمی می شود. نتیجه ای که حاصل می شود می خواهد وضعیت علوم عقلی را در مقایسه با علوم نقلی در عصر تیموریان بسنجد و در کنار آن شاخه هایی از علوم عقلی و نقلی را که در عصر تیموری مورد توجه علما و اندیشمندان این دوره بوده را مشخص کند. انتظار می رود در این پژوهش با روشن سازی وضعیت علمی و فرهنگی دوره تیموری بتوان برای سوالات پژوهش پاسخ پیدا کرد.

نقش لبنان(جبل عامل )در گسترش تشیع عصرصفوی(از دیدگاه مستشرقین)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1393
  محمود احمدیان   محمدعلی پرغو

دربارۀ تشیع مطالب زیادی از سوی مستشرقین نوشته شده است. نویسندگان خارجی به دلیل نگرششان از بیرون به جامعه اسلامی وفرهنگ تشیع ومقایسۀ ارزشها و آداب و رسوم ایرانی به عنوان بزرگترین مرکز تشیع وفرهنگ شیعه با فرهنگ خودشان و پی بردن به تفاوتهای جامعۀ خود با جامعۀ الگو و ذهنیت غربی و غیرشیعی خود به توصیف و تحلیل جامعۀ ایرانی پرداخته اند. در پایان نامۀ حاضر سعی شده است بخشی از نگاه و قرائت نویسندگان غربی دو قرن اخیر که در فرهنگ تشیع مطالعه و تحقیق کرده اند، یعنی عوامل موثر درگسترش تشیع درایران و لبنان عصر صفوی بخصوص نقش جبل عامل در این فرایند را مورد بررسی قرار دهیم ونیز به این سوال پاسخ دهیم که سیمای تشیع وشیعیان در آثار اینها چگونه ترسیم شده است. البته باید توجه داشت مستشرقین ونویسندگان غربی مطالعات وتحقیقات خود را بیشتر از طریق نوشته های سفرنامه نویسان بخصوص سفرنامه های عهد صفویان بدست آورده اند و از آنجاییکه این سفرنامه ها بیشتر بصورت میدانی ومشاهدۀ افراد درمحله ها بدون درنظرگرفتن اعتقادات حقیقی شیعه درنزد عالمان انجام میگرفت برداشت ناقصی ازتشیع میشد و این اطلاعات را به عنوان اعتقادات شیعه سندسازی میکردند.این آثار دراین دوران هرچند علمی وروشمند تلقی نمیشد اما در بررسی های علمی و تحقیقی جدید و معاصر بسیار مورد استفاده قرار میگیرد. بنابراین باید سفرنامه های دوران صفوی ازجمله سفرنامه های پیترو دلاواله ، انگلبرت کمپفر ، ژان باپتیست تاورنیه، شاردن ونیز دیگر سفرنامه های غربی به خوبی مورد ارزیابی قرار بگیرد ؛ همچنین انگیزه های سیاسی و متعصبانه وارائه قضاوتهای کلیشه ای در مورد تشیع ازدید این نویسندگان نیز مورد مطالعه میباشد ودر نهایت عوامل گسترش تشیع در ایران و جبل عامل ازجمله عوامل سیاسی و نقش حاکمان، نقش سادات علوی و علمای شیعی و نیز کشش وجذابیت خود مذهب تشیع در این توسعه از دید این نویسندگان مورد ارزیابی و بررسی قرار میگیرد

حج گزاری ایرانیان در عصر سلجوقی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - پژوهشکده علوم اجتماعی 1394
  جلال موسویان   ناصر صدقی

از مهمترین ویژگی های دوره ماقبل سلجوقی ونماد حکومت در جهان اهل سنت و موقعیت و جایگاهی در شهرهای مکه و مدینه و تلاش برای مدیریت کاروان های حج و مسافت و محدودیت های قدرت مالی و نظامی انجام اقدامات رفاهی و عمرانی در مسیرهای حرکت کاروان های حج بازسازی مسیر مکه، اهدای پول و خلعت به خاندان های با نفوذ مکه و مجاوران خانه خدا، حفر چاههای آب در مسیر مکه و بالاخره فرستادن جامه کعبه به صورت سالیانه در دوره سلجوقی.

فرآیند نقش آفرینی و رقابت نخبگان مذاهب اهل سنت و تشیع در ساختار دولت سلجوقی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1394
  حسین حیاتی   ناصر صدقی

مذاهب اهل سنت (شافعی ها و حنفی ها) و شیعه(اسماعیلی ها و امامی ها) در روند تاریخ ایران دوره اسلامی نقش بسیار تاثیرگذاری ایفا نموده اند. در جامعه ایران عصر سلجوقی بخش مهمی از مناسبات اجتماعی بر اساس مرزبندی های مذهبی صورت می گرفت و یکی از زمینه های مهم و اثر گذار حضور و مشارکت و اثر گذاری در فعالیت های اجتماعی از طریق مذاهب و مجموعه اقشار و طبقات و نهادهای مذهبی چون مساجد و مدارس و دیگر تشکیلات مربوط به مذاهب صورت می گرفت.

بررسی مقایسه ای گزارش های متون یونانی-رومی وایرانی-اسلامی درباره فتوحات مقدونی ها درآسیا
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1393
  محمدرضا محمدی   فاطمه اروجی

تابه امروزکتاب های بی شماری درموردمقدونیان وگستره ی فتوحات ایشان درآسیابه نگارش درآمده است.این قبیل کتاب هابردودسته هستند 1)دسته اول کتاب هایی هستندکه برطبق متون یونانی-رومی به نگارش درآمده اندکه این کتاب هافتوحات مقدونیان رابه شمال هندرسانده وازاسکندرمقدونی وجانشینان اودرآسیا(سلوکیان)یه عنوان فرمانروای آسیاازتنگه های داردانل وهلسپونت تارودسنددرشمال هندوستان ومرزچین نام می برند 2)دسته دوم کتاب هایی هستندکه برمبنای متون ایرانی-اسلامی نگارش یافته اندواین متون اسکندرمقدونی رابه عنوان جانشین وشکست دهنده ی دارای دارایان (داریوش سوم)ذکرکرده واورافرمانروای آسیاازتنگه هاتارودسندومرزچین می داننداماقلمروسلوکیان رابه عنوان جانشینان یونانی اسکندرازشام تامیان رودان نوشته وذکرنموده اندکه ایشان[منظورسلوکیان است]برنواحی جبال وحدوداهوازوفارس هم تاخت وتازمی کردندواین قبیل متون ملوک الطوایف رافرمانروای مناطق داخلی فلات ایران دانسته وذکرنموده اندکه اسکندربه توصیه ی استادخویش ارسطوشاهزاده گان وبزرگان رابرهرشهری گماشت وآن هارابه استقلال حکومت دادتاایشان به جنگ بایکدیگرمشغول ویونان ازصدمه ی ایشان درامان ماند.

بررسی تطبیقی اصلاحات دیوانی و نظامی ملکشاه سلجوقی(485-465 ه.ق) و شاهعباس صفوی(1038-996 ه.ق)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده حقوق 1394
  محبوب اسدنژاد   مقصودعلی صادقی

در ادوار مختلف تاریخی ایران برخی از نخبگان قدرت برای کار آمد ساختن ساختارهای حکومتی دست به اصلاحات اساسی در درون قدرت حاکمه می زدند. که از جمله مهمترین اصلاح گران حکومتی در تاریخ ایران دوره اسلامی می توان به اقدامات ملکشاه سلجوقی و شاه عباس صفوی اشاره کرد. بحران های داخلی وخارجی و نابسامانی اوضاع سیاسی و اقتصادی و اجتماعی در عهد این دو پادشاه موجب شد آن ها بر حسب ضرورت و نیاز، به اقدامات اصلاحی دست بزنند. اصلاحات دوره ملکشاه با تکیه بر قدرت و سازمان نیروی دیوان سالاری متمرکز صورت گرفت، فردی مانند خواجه نظام الملک طوسی در دیوان سالاری سلجوقیان نقش بسیار موثری را در رابطه با اصلاحات این دوران دارا بوده و در کنار اعتماد خاصی که ملکشاه به او داشته باعث گردیده مساعی و همت او در اداره ی کشور به بار نشیند و دوره ی یگانه ای را در تاریخ ایران رقم بزند. در مقابل در دوره صفوی به علت پیچیدگی و تداخل وظایف نیروهای رسمی و غیر رسمی، حکومت چندان دارای یک دیوانسالاری متمرکز نبود، لذا اصلاحات صورت گرفته در این دوره بر اساس نبوغ فکری و شخصیتی شاه عباس وهمچنین پایگاه وخاستگاه اجتماعی وی (برخاسته از خاندان تصوف و مرشد کامل ) صورت گرفت. باتوجه به گستردگی مسأله اصلاحات در نظام های سیاسی و ابعاد مختلف آن، هدف پژوهش حاضر نشان دادن بخشی از اصلاحات صورت گرفته در نظام های سیاسی سلجوقی و صفوی در ابعاد دیوانی و نظامی براساس زمینه ها،عاملان وکارگزاران،اهداف و آثار و پیامدهای آن طبق یک رویکرد تطبیقی و مقایسه ای است

بررسی نقش و عملکرد مردم ارسباران ( قاراداغ) در انقلاب مشروطه ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز 1381
  ناصر صدقی   سیروس برادران شکوهی

آنچه در این رساله مورد بحث قرار گرفته ، تلاشی است در جهت نمایاندن تاریخ مردم ارسباران ( قاراداغ) دوره انقلاب مشروطه و شرح چگونگی عملکرد و درک آنها در قبال تحولات مشروطه که عمده مباحث مورد بحث در دوره تاریخی 1324 ق . تا 1344 ق. واقع شده است . عمده تکیه رساله بر منابع دست اول و معتبر عصر مشروطه است که براساس آنها نقش و عملکرد مردم منطقه در ارتباط با انقلاب مشروطه مورد بررسی قرار گرفته است . عملکرد مردم قاراداغ در قبال انقلاب مشروطه ، از سوی ایلات به صورت نقش بازدارنده و حمایت کننده بود که نقش بازدارنده آن غالب بود. معدودی از مردم شهر اهر از برخی دستاوردهای انقلاب مشروطه در تاسیس انجمن محلی و اعزام نماینده به انجمن ایالتی آذربایجان حمایت کردند که فاقد استمرار و نتیجه عملی بود. اکثریت تشکیل دهنده جمعیت منطقه ، یعنی روستائیان دارای موضعی بی طرف ، با اندک تحرکات حمایت کننده بودند.