نام پژوهشگر: شعیب حسینی مقدم گزافرودی
شعیب حسینی مقدم گزافرودی محمد خزایی
رسانه تلویزیون، رسانه ای است که از زمان پیدایش، جای خود را به عنوان رسانه ای فراگیر، جذاب و پرطرفدار در علوم ارتباطات تثبیت کرده است. این رسانه در طول سالیان اندک، از لحاظ تکنولوژیک و هنری در سراسر دنیا پیشرفت قابل توجهی داشته، و توانسته است دیگر هنرها و تکنولوژی ها را در اختیار بگیرد و از آن ها بهره کافی را ببرد. در میان هنرهای موجود، بیشترین هنری که با این رسانه در تعامل قرار می گیرد، بدون شک هنرهای تجسمی است. زیر بنای هنر تجسمی، درک تصویر است. تصویری که از عناصر بصری متعدد تشکیل می شود و در نتیجه مفهومی را به شکلی منسجم ارائه می دهد. نقطه، خط، سطح، حجم و ... وقتی در کنار یکدیگر قرار می گیرند، مفاهیمی را به بینندگان منتقل می کنند. هر عنصر بصری به طور مستقل دارای یک انرژی است، که طراح با هوشمندی آنها را در کنار یکدیگر قرار می دهد، تا مفهومی را به صورت تصویری منتقل سازد. در این میان، گرافیک ارتباط بسیار زیادی با این رسانه پرطرفدار، برقرار کرده است، به طوری که در اکثر برنامه های تولیدی در این رسانه شاهد اثری گرافیکی هستیم. از سوی دیگر برای گرافیک هر شبکه فکری مستقل صورت گرفته است، که بر اساس محتوای اصلی، رویکردها و شعارهای هر شبکه، عناصری متفاوت مورد استفاده قرار گرفته اند. در این پژوهش سعی شده، به چگونگی شکل گیری این عناصر و انواع آن اشاره گردد و در نهایت با نگاه آسیب شناسانه به شبکه های داخلی، الگوی کلی برای اصلاح گرافیک در شبکه های بومی ارائه گردد.عناصر متفاوت بصری، پس از قرار گرفتن در کنار همدیگر مجموعه ای را تشکیل می دهند، که مختص شبکه خواهند بود. عناصر گرافیکی که برخی در روبروی دوربین فیلمبرداری ایجاد می شوند، تا در غایت تصویر مورد استفاده قرار گیرند، و برخی دیگر روی صفحه تلویزیونی و پس از تولید برنامه ها ایجاد می گردند. عناصری که در برابر دوربین قرار می گیرند، عناصری از قبیل دکور، مجری، لباس مجری، گریم، نور، رنگ و ... است، که قبل از ضبط برنامه ها به آنها فکر می شود و ایجاد می گردند. به عناصری که پس از تولید برنامه ها شکل می گیرند، از قبیل لوگو و برند شبکه، انتخاب رنگ جامع، انواع گرافیک متحرک، قلم انتخابی برای شبکه، گرید بندی و لی اوت، عنوان بندی ها، زیر نویس ها و ترکیب های کامپیوتری هم زمان اشاره نمود.