نام پژوهشگر: کیانوش محمدی روزبهانی

تبیین مبانی فلسفی رویکرد میان رشته ای در پژوهش تربیتی بر اساس آراء معرفت شناختی ملاصدرا
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1391
  کیانوش محمدی روزبهانی   خسرو باقری

پژوهش حاضر در حیطه تعلیم و تربیت اسلامی به روش تحلیل و استنباط فلسفی در پی تبیین مبانی فلسفی رویکرد میان در پژوهش تربیتی بر اساس آراء معرفت شناختی ملاصدرا برآمد. با این هدف منشأ اتحاد دانش، رابطه میان شناخت کلی و جزئی و تلویحات روش شناسانه آن برای پژوهش تربیتی به قصد استنباط مبانی و اصول مربوط بررسی شد. ابتدا بر مبنای آراء صدرا، میان رشتگی به عنوان صورتی از وحدت دانش در چهار محور منشأ، ضرورت، فرایند و اعتبار تبیین و در نتیجه پنج مبنا حاصل شد. بر اساس مبانی، اصول عام روش شناختی و در نهایت با عطف آنها به مهم ترین عناصر صدرایی تربیت، پنج اصل اختصاصی روش شناسی پژوهش میان رشته ای تربیتی استنباط گردید. مبنای اول- ابتناء معرفت بر وحدت تشکیکی وجود مبنای دوم- کمال نفس در گرو دستیابی به کمال عقل(وحدت عمل و نظر) مبنای سوم- تلازم ادراک جزئی و کلی مبنای چهارم- کثرت روشی و همگرایی فزاینده معرفتی مبنای پنجم- کشف مرتبه ای واقعیت از مهم ترین عناصر تربیت صدرایی "سیر استکمالی نفس" است و هر یک از اصول عام با عطف به این معنی، به شکل اصول پژوهش میان رشته ای تربیتی ارائه می شوند. اصل اول- جامعیت در پژوهش تربیتی با نظر به سیر استکمالی نفس: این اصل ناظر به مفهوم و دامنه جامعیت در پژوهش است و در صورتبندی پرسش ها و اهداف پژوهش تعیین کننده است. مسئله پژوهش میان رشته ای، در ابتدا دستیابی به جامعیت است که از مراتب شناخت و وحدت ذاتی انسان سرچشمه می-گیرد و شامل مراتب وجودی است. اصل دوم- بایستگی دستیابی به فهم میان رشته ای در جهت تقریب به عمل: در پژوهش میان رشته ای با تلفیق دیدگاه ها، ابزارها و بینش های رشته ای موجب دستیابی به فهم پیشرفته تری از پدیده های تربیتی و در نتیجه کاهش فاصله با واقعیت پدیده های تربیتی می گردد. اصل سوم- استلزام دو سویه پژوهش تربیتی رشته ای و میان رشته ای: اهمیت این اصل شکستن جریان یکسویه عقلی است. به موجب آن در فهم دو سویه تربیت، هم ضروری است که دستاوردهای رشته ای برای ورود به جریان تربیت مورد نقد میان رشته ای قرار گیرد و هم مسائل تربیتی در کلیّت خود ابتدا در فضایی میان رشته ای درک و طرح شوند. اصل چهارم- ضرورت گفتگوی انتقادی میان رشته ها در نیل به همگرایی معرفتی: در فرایند شناخت، کثرت روشی ضرورتی شناختی است. تنوع روش ها و دیدگاه ها نه تنها مردود نیست، بلکه برای فهم عمیق و گسترده تر تربیت لازم است. انتقاد در این است که دیدگاه ها به جای هم افزایی و ارائه تصویری منسجم، زمینه ساز منازعه و تشتت شوند. با گذر از کثرت معرفتی جریان کسب دانش رو به سوی همگرایی دارد. آراء صدرا، هم زمینه و هم معیار گفتگو و همگرایی میان دیدگاه ها را فراهم می کند. اصل پنجم- ضرورت توجه به سطوح انسجام در کاربرد نتایج پژوهش در تربیت: این اصل ناظر بر میزان اعتبار شناخت میان رشته ای و کاربردپذیری نتایج پژوهشی است. با توجه به مراتب شناخت، سطحی از کاربردپذیری، یا آستانه ای از انسجام در نظر گرفته می شود که مستلزم حداقلی از مراتب ضروری شناخت پدیده های تربیتی است که یافته های علمی در این سطح قابلیت کاربردی بیشتری دارند.