نام پژوهشگر: امیر دشتی
امیر دشتی محمد موذنی
مقدمه: سلول های بنیادین سرطانی یا سلول های آغاز کننده تومور به عنوان جمعیت کوچکی از سلول های سرطانی در نظر گرفته می شوند که دارای توانایی زیاد آغاز تومور، تکثیر خود و تمایز می باشند. مطالعات اخیر آشکار نموده اند که سلول های بنیادین سرطانی به درمان های رایج و استاندارد سرطان مقاوم هستند و بنابراین مطرح شده است که پس از درمان سرطان، سلول های بنیادین سرطانی عامل بازگشت و متاستاز سرطان می باشند. بنابراین حذف سلول های بنیادین سرطانی جهت ارتقاء نتایج کلینیکی درمان ضروری می باشد. اخیراً چندین سیستم درمانی جدید با هدف کشتن سلول های بنیادین سرطانی و تغییر ریز محیط حمایت کننده این سلول ها طراحی شده است. سلول های بنیادین سرطانی به درمان های استاندارد سرطان مقاوند ولی می توانند با عوامل ایمونولوژیک مورد هدف واقع شوند. بنابراین ایمونوتراپی سرطان تواًم با سایر درمان های استاندارد میتواند روش موثری باشد. چندین روش ایمونوتراپی سرطانی تا به امروز تاًیید شده و موارد دیگری دیگر در مراحل آزمون بالینی می باشند. واکسن های بر پایه سلول های دندریتیک دست یافته جدیدی جهت درمان سرطان می باشند. مطالعات بالینی در بیماران سرطانی نوید دهنده سمیت کمتر و تاًثیر بیشتر واکسن های دندریتیکی می باشند. به طور اختصاصی ایمونوتراپی با سلول های دندریتیک مسیر جدیدی در هدف گیری تومورها ایجاد نموده است. بنابراین درمان ها و واکسیناسیون های در آینده به سمت استفاده از آنتی ژن های اختصاصی سلول های بنیادین سرطانی جهت بهبود و اصلاح پاسخ های ایمنی القاء شده توسط سلول های دندریتیک خواهد رفت. در این مورد سیستم ایمنی فعال شده قادر خواهد بود با حذف سلول های بنیادین توموری به درمان قطعی سرطان کمک کند. در این مطالعه ما سعی نمودیم که ضمن شناسائی سلول های بنیادین توموری ملانومای مدل موشی، این سلول ها را جهت القاء پاسخ ایمنی هدف گیری نموده و سپس در دو مدلپیشگیری و درمانی سرطان به بررسی پاسخ های ایمنی القاء شده توسط سلول های دندریتیک بارگذاری شده با آنتی ژن های سلول های بنیادین توموری بپردازیم. روش ها: جهت شناسایی سلول های بنیادین سرطانی، تومور ملانوما با استفاده از سلول های رده b16f10 در موش های c57bl/6 القاء گردید. توده توموری ایجاد شده با روش آنزیماتیک به صورت هوموژن در آمد و سلول های توموری با استفاده از آنتی cd24 و آنتی cd44 تفکیک شدند. آنتی ژن های cd24 و cd44 در مطالعات بسیاری به عنوان شاخص های سلول های بنیادین مورد استفاده قرار گرفته اند لذا در این مطالعه مورد استفاده قرار گرفتند. زیر جمعیت های تفکیک شده (cd24+, cd44+) (cd24+, cd44-) (cd24-, cd44+) و(cd24-, cd44-) بر اساس توانائی تولید اسفیر و القاء تومور با یکدیگر مقایسه شدند. سلول های دندریتیک از مغز استخوان موش های c57bl/6بوجود آمد، با عصاره سلول های تومور ملانوما یا عصاره سلول های بنیادین ملانوما بارگذاری گردید و به عنوان واکسن استفاده شد. جهت ارزیابی حساس شدن لنفوسیت ها آزمون ltt انجام شد. آزمون سیتوتوکسیسیتی in-vivo جهت اندازه گیری پاسخ ایمنی سلولی به سلول های ملانوما و سلول های بنیادین ملانوما انجام شد. میزان il-4 و ifn-? در مایع رویی کشت سلول های غدد لنفاوی موش های واکسینه در حضور آنتی ژن اندازه گیری شد و همچنین میزان بقاء موش های واکسینه شده در دو مدل پیشگیری و درمان مورد ارزیابی قرار گرفته و با یکدیگر مقایسه گردید. نتایج: سلول های دوگانه مثبت بیشترین میزان تولید اسفیر و القاء تومور را نشان دادند و بنابراین به عنوان سلول ها، سلول های بنیادین ملانومای موشی در نظر گرفته شدند. موش های واکسینه شده با سلول های دندریتیک بارگذاری شده با عصاره سلول های بنیادین ملانوما پاسخ های سیتوتوکسیک اختصاصی نسبت به سلول های بنیادین ملانوما ایجاد کردند. ارزیابی پاسخ تکثیری لنفوسیت ها و تولید سیتوکین های il-4 و ifn-? در موش های واکسینه شده با سلول های دندریتیک بارگذاری شده با عصاره سلول های بنیادین ملانوما پاسخ بهتری نسبت به موشهائی که با سلول های دندریتیک بارگذاری شده با عصاره سلول های توموری ملانوما واکسینه شده بودند نشان دادند. هم سلول های دندریتیک بارگذاری شده با سلول های تومور ملانوما و هم سلول های دندریتیک بارگذاری شده با عصاره سلول های بنیادین ملانوما به طور معنی داری باعث پیشگیری و جلوگیری از رشد تومور شدند. با این حال واکسیناسیون پس از القاء تومور به منظور درمان، هیچ گونه اثری روی طول عمر موش ها و کاهش رشد تومور نداشت. نتیجه گیری: با در نظر گرفتن میزان بالاتر قدرت القاء تومور در سلول های دوگانه مثبت تومور ملانوما موشی، این سلول ها به عنوان سلول های بنیادین ملانوما در نظر گرفته شدند. نتایج ما نشان داد که سلول های بنیادین سرطانی می توانند توسط ایمونوتراپی با استفاده از سلول های دندریتیک مورد هدف قرار بگیرند. با توجه به اهمیت سلول های بنیادین سرطانی در مقاومت سرطان نسبت به درمان های معمول و بازگشت و متاستاز سرطان ها، هدفگیری این سلول ها از استراتژی ها و اهداف اصلی روش های درمانی سرطان می باشد. لذا پیشنهاد میگردد با شناسائی دقیق آنتی ژن های اختصاصی سلول های بنیادین توموری در سرطان های مختلف و هدف گیری این آنتی ژن ها در روش های القاء پاسخ ایمنی اختصاصی می توان با حذف سلول های بنیادین توموری باقیمانده، بعد از روش های درمانی معمول سرطان از بازگشت و متاستاز سرطان جلوگیری کرد و سلول های دندریتیک نیز می توانند به عنوان ابزاری جهت القاء پاسخ ایمنی اختصاصی بر علیه سلول های بنیادین سرطان مورد استفاده قرار گیرند.
امیر دشتی مرتضی اصغری
در این پایان نامه به مدلسازی و بررسی فرآیند تراوش تبخیری مخلوط آب و استیک با استفاده از غشای پلیمری هیبریدی پلی وینیل الکل –سیلیکونی پرداخته می شود. در این پژوهش جهت مدلسازی سه پارامتر نسبت نانو ذره به پلیمر در غشا، دمای مخلوط آب و استیک اسید ورودی به غشا و غلظت استیک اسید ورودی به عنوان داده ورودی و psi به عنوان خروجی در نظر گرفته شد. جهت مدلسازی فرآیند تراوش تبخیری از ابزار شبکه عصبی و سیستم استنتاج عصبی-فازی سازگار یا انفیس استفاده شد. جهت پیدا کردن شرایط بهینه ورودی متناظر با خروجی بیشینه با استفاده از شبکه عصبی به عنوان تابع مدلسازی، از الگوریتم فراابتکاری ژنتیک استفاده شد. جهت پیدا کردن شرایط بهینه مدلسازی با شبکه عصبی سه الگوریتم آموزشی مختلف با یک و دولایه مختلف و تعداد نرون ها تغییر داده شد تا شرایط بهینه پیدا شود. جهت پیدا کردن شرایط بهینه مدلسازی با انفیس 5 تابع مختلف عضویت با 2 روش آموزش مختلف مورد بررسی قرار گرفت تا بهترین شرایط پیدا شود. سپس در قدم آخر تابع بهترین حالت مدلسازی شبکه عصبی وارد الگوریتم ژنتیک شد تا شرایط بهینه ورودی جهت یافتن ماکزیمم تابع شبکه عصبی که متناظر با بالاترین درصد جداسازی بود مشخص شود. در آزمون حساسیت نیز اثر مهمترین پارامتر تاثیر گذار بر خروجی مشخص شد. بیشینه مقدار r2 (99972/0) برای شبکه عصبی با الگوریتم آموزشی لونبرگ-مارکواردت با 4 نرون در لایه اول و 2 نرون در لایه دوم به دست آمد. بیشینه مقدار r2 (9987/0)برای سیستم استنتاج عصبی فازی سازگار با تابع عضویت زنگی و الگوریتم آموزشی ترکیبی به دست آمد. بیشترین مقدار خروجی(38/57) با تابع برازندگی رتبه بندی و تابع گزینشی تصادفی-یکنواخت به دست آمد. در آزمون حساسیت غلظت آب خوراک با 5/83 درصد بیشترین تاثیر را بر psi داشت. در جایگاه بعد نسبت نانوذره به پلیمر و دمای خوراک با 67/14 و 87/1 درصد تاثیرگذار بودند.