نام پژوهشگر: سید محمد حسن نبوی زاده
سید محمد حسن نبوی زاده نظام الدین فقیه
ارزشها به عنوان پدیده ای که تعیین کننده ی شیوه ی رفتار واعمال انسانی است ، همواره مورد توجه علوم انسانی نیز بوده و با توجه به تاثیر شدید خود بر رفتارهای انسانی ، جایگاه مهمی را در میان مفاهیم روانشناختی به خود اختصاص داده اند . در مطالعه رفتار سازمانی ، اهمیت ارزش ها در این است که آنها تشکیل دهنده پایه و اساس درک نگرش ها و انگیزش افراد هستند و همچنین بر ادراک افراد اثر می گذارند . افراد با تصور قبلی یا با این دیدگاه که بایدها و نباید ها چیست به استخدام سازمان در می آیند . بدیهی است که این تصورها یا دیدگاه ها عاری از ارزش نیستند . برعکس ، حاوی تعبیرها و تفسیر هایی از درستی و نادرستی می باشند . فراتر اینکه ، آنها به این مفهوم اند که رفتارها یا پیامدهای خاصی ، نسبت به بقیه برتری دارند ، در نتیجه ، ارزش ها بر منطق و عینیت سایه می افکنند و آنها را تحت الشعاع قرار می دهند. از سوی دیگر اغلب نظریه های سازمان و مدیریت تلاشی است مستقیم یا غیر مستقیم در جهت تلفیق هدف های فرد و سازمان . ارزش های مختلف نمایانگر جنبه های اساسی تنوعات در فرهنگ انسانی است . آنچه را که افراد ارج می نهند، به شدت از فرهنگ ویژه ای که در آن زندگی می کنند تاثیر می پذیرد. بخش مهمی از منشا ارزش ها موروثی است و بقیه به سبب وجود عواملی چون فرهنگ ملی ، آموزش های پدر و مادر ، معلمان ، دوستان و سایر عوامل محیطی است. اخلاق کار یک هنجار فرهنگی است که هوادارانش شخصا مسئول و پاسخگوی کاری که انجام داده اند هستند .اخلاق کار بر پایه اعتقاد به اینکه کار ، ارزش ذاتی برای افراد دارد بنا گذاشته شده است. مفهوم اخلاق کار به نگرش های مطلوب به کار ،ارزش ها و عاداتی که از کارکنان انتظار می رود وابستگی دارد . نگرش های مثبت به کار ویژگی هایی هستند که از تمام کارکنان از پایین ترین سطوح تا اعضای هیئت مدیره سازمان مورد انتظار است. رویکرد تئوریک این تحقیق بر مبنای استفاده از مدل شوارتز جهت شناسایی و اندازه گیری ارزش های فردی بوده است .شوارتز چنانکه گفته شد نیاز های انسانی را در سه گروه عمومی دسته بندی و بر این اساس ده نوع ارزش کلی را برای انسان ها شناسایی نموده است . شاخص های اندازه گیری ارزش های فردی در این تحقیق نیز بر اساس تعاریف و مصادیق هر یک از این ارزش های ده گانه تعیین گردیده است. بر اساس مطالعات شوارتز و بیلسکی (1987) ارزش ها ،افراد را در انتخاب و ارزشیابی رفتارها و رویدادها رهنمون می شوند .همچنین مطالعات تجربی شوارتز ، فیدر و ساگیو نشان می دهد که در موقعیت های فرضی اشخاص بر طبق ارزش هایشان عمل می کنند . از سوی دیگر تئوری ماکس وبر تحت عنوان اخلاق کار پروتستان که باور های مذهبی پیروان شاخه ای از مسیحیت را شکل دهنده نوع خاصی از اخلاق کار می داند و همچنین مطالعات پتی در جهت شناسایی ابعاد و شاخص های اخلاق کارکه منجر به ساخت ابزاری برای سنجش اخلاق کار نیز گردیده شالوده تئوریک این پژوهش در زمینه اخلاق کار را تشکیل داده است . بنابرآنچه گفته شد و با توجه به نمود های عینی اخلاق کار در سازمان ها که بصورت الگوهای رفتاری ، صفات و عادات بروز پیدا می کند طرح فرضیه ارتباط ارزش های فردی کارکنان با اخلاق کاری آنان صورت پذیرفته است : بین ارزش های فردی کارکنان و اخلاق کاری در شرکت توزیع برق استان فارس رابطه معنی داری وجود دارد. به منظور بررسی فرضیه اصلی تحقیق از ضریب همبستگی پیرسون استفاده گردید که نتایج حاصل از آن نشان می دهد بین اخلاق کاری و ارزش فردی کارکنان رابطه معنی دار وجود دارد (01/0p<). این رابطه برابر با 36/0 بوده که در سطح 01/0 معنادار است. لذا بر اساس یافته های تحقیق ، اخلاق کاری کارکنان به ارزش های فردی آنان وابسته است و لذا فرضیه اصلی تحقیق تائید می گردد . میزان اخلاق کار در شرکت توزیع نیروی برق استان فارس نیز بر روی طیفی از یک تا هفت ، برابر 5.117 بدست آمد که در واقع حدود نقطه سه چهارم طیف قرار داشته و می توان میزان اخلاق کار کارکنان این شرکت را در سطح مطلوبی دانست. در میان ارزش های فردی نیز ارزش های بعد محافظه کاری با میانگین 4.92در یک طیف 6 نمره ای بالاترین گرایش را در بین کارکنان داشته و ابعاد از خودگذشتگی ،آمادگی برای تغییر وخود ارتقایی به ترتیب در رتبه های بعدی قرار دارند.