نام پژوهشگر: امیر شکیبامنش
مهسا شکرانی دیزج فرزین حق پرست
امروزه توجه به مفهوم امنیت شهروندان به عنوان یکی از اولویت های اساسی حرفه مندان و تئوری پردازان شهری تبدیل شده است. جدای از اثرات اجتماعی و فرهنگی ناشی از برنامه ریزی و طراحی محیط های امن شهری بر الگوهای رفتار شهروندی و بهبود کیفیت محیطی فضاهای شهری، تبیین ویژگی ها و اثرات مترتب بر نقش کالبدی شهر بر کاهش جرائم شهری و یا کاستن از وقوع جرم، موضوع مستقل و با اهمیتی است که در قالب تئوری های نوین شهرسازی مورد بحث قرار گرفته است. این مطالعه در نظر دارد تا با توجه به اصول و شرایط متفاوت اجتماعی حاکم بر جامعه محلی ایران، به کاربست نظریات فوق بپردازد و میزان انطباق پذیری آن را در شهر ارومیه مورد آزمون قرار دهد و بررسی نماید که آیا فضاهای شهری و محلات ما اگر حضورپذیر و دارای دسترسی و نفوذپذیری بیشتری باشند امن تر خواهند بود و یا برعکس؟ هرچه محلات و فضاهای شهری خلوت تر و غریبگزتر باشند، امن تر خواهند بود؟ البته مورد تأکید پژوهش حاضر در زمینه جرائم، سرقت می باشد که شامل سرقت از منزل، سرقت موتورسیکلت و دوچرخه، سرقت از مغازه و کیف قاپی می باشد که برای سنجش تأثیر محیط کالبدی بر بروز جرائم محیطی از نظریه چیدمان فضا و آیزوویست استفاده شده است