نام پژوهشگر: محمدکاظم مصطفوی
علی عباس خان حسن عابدیان کلخوران
رسالهی حاضر با موضوع «تطور مباحث اصول عمیله» در یک مقدمه و پنج فصل تدوین شده است. پس از بیان مقدمه، فصل اوّل که در"کلیات" است به تطور مباحث تعریف علم اصول، اسباب پیدایش علم اصول، اولین تدوین کننده علم اصول، تطور مباحث شکلگیری علم اصول، دورههای علم اصول، تطور مباحث تبویب مباحث علم اصول، تطور مباحث اماره و اصل پرداخته و در آخر با بیان نگاهی کلی به تطور مباحث اصول عملیه به پایان رسیده است. از نتایج این فصل میتوان به این مطالب اشاره کرد که برخی از مسایل علم اصول به صورت ابتدایی در زمان ایمه: وجود داشته و اصحاب از آن استفاده میکردند، اما مباحث اصول عملیه تا زمان وحید بهبهانی تنظیم نشده بود و اولین کسی که به این مباحث انسجام داد شیخ اعظم انصاری است و وحید بهبهانی با فرق گذاشتن میان اصل و اماره زمینه را برای پیدایش مباحث اصول عملیه فراهم کرد. در فصل دوّم، که اختصاص به "اصل استصحاب" دارد، به مباحثی چون معنای استصحاب، تطور مباحث معنای اصطلاحی اصل استصحاب، مقایسه استصحاب با دیگر اصول عملیه، زمان پیدایش اصل استصحاب، تطور تاریخی اصل استصحاب، تطور مباحث تقسیمات اصل استصحاب، تطور مباحث قلمرو جریان اصل استصحاب، تطور مباحث شرایط جریان اصل استصحاب، تطور مباحث اقوال در حجیت استصحاب پرداخته شده و این فصل با بیان تطور مباحث ادله اصل استصحاب به پایان رسیده است. از نتایج این فصل میتوان به این مطالب اشاره کرد که اصل استصحاب در بدء پیدایش تا زمان سیطره اخباریین یک اصل عقلی محض بود، گرچه شیخ طوسی در نوشتههایش برای بیان استصحاب حدیثی از عامه میآورد اما در دوران اخباریگری برخی بخاطر مماشات با آنها برای حجیت این اصل به اخبار تمسک کردند و امروزه تنها یا مهمترین دلیل استصحاب همان اخبار است. از این اصل گاهی به عنوان استصحاب حال شرع نیز تعبیر میشود و متقدمین بسیار از اصول را از فروعات اصل استصحاب میدانستند. فصل سوّم، که پیرامون "اصل برایت" بحث میکند به مباحثی چون معنای برایت، تطور مباحث معنای اصطلاحی اصل برایت، زمان پیدایش اصل برایت، تطور تاریخی اصل برایت، تطور مباحث تقسیمات اصل برایت، تطور مباحث قلمرو جریان اصل برایت، تطور مباحث شرایط جریان اصل برایت، تطور مباحث ادله اصل برایت پرداخته و در آخر با بیان تطور مباحث پیوند اصل برایت و اصل اباحه به پایان رسیده است. از نتایج این فصل میتوان به این مطالب اشاره کرد که اصل برایت از بدء پیدایش در معانی لغوی خویش استعمال میشده و متقدمین همانند برایت آن را یک اصل عقلی قلمداد میکردند و شهید اول اولین کسی است که در باب برایت به سنت تمسک کرده است. و تمسک به قاعده مشهور "قبح عقاب بلابیان" برای اثبات برایت عقلی از ابتکارات وحید بهبهانی است. فصل چهارم، این نوشتار به بحث "اصل احتیاط" اختصاص یافته و مباحثی چون معنای احتیاط، تطور مباحث معنای اصطلاحی اصل احتیاط، زمان پیدایش اصل احتیاط، تطور تاریخی اصل احتیاط، تطور مباحث تقسیمات اصل احتیاط، تطور مباحث قلمرو احتیاط، تطور مباحث شرایط جریان اصل احتیاط، تطور مباحث ادله احتیاط پرداخته و در آخر با بیان بحث پیوند اصل احتیاط و اصل حظر و اصل توقف به پایان رسیده است. در این فصل به این نتیجه به دست آمده که احتیاط از کهنترین اصول عملیه است که در روایات زیادی به آن اشاره شده و بر خلاف ادعای برخی مبنی بر اینکه علامه وحید بهبهانی اولین متمسک به "قاعده اشتغال" برای اثبات احتیاط عقلی است، به این نتیجه رسیدهایم که این قاعده قبل از وی در کلمات محقق حلی و فاضل تونی وجود داشته است. در فصل پنجم به بحث در مورد "اصل تخییر" پرداخته شده و مباحثی چون معنای تخییر، تطور مباحث معنای اصطلاحی اصل تخییر، زمان پیدایش اصل تخییر، تطور تاریخی اصل تخییر، تطور مباحث تقسیمات اصل تخییر، تطور مباحث قلمرو اصل تخییر، تطور دیدگاهها در باب دوران الامر بین المحذورین، شرط جریان اصل تخییر، تطور مباحث ادله تخییر پرداخته شده و در نهایت این فصل با بیان تطور مباحث تخییر ابتدایی یا استمراری به پایان رسیده است. از نتایج این فصل میتوان به این مطلب اشاره کرد که مباحث اصل تخیر از مباحثی است که در زمان شیخ انصاری و حتی پس از وی جایگاه خویش را در کتب اصولی نیافته و تخییر، بر خلاف برایت و احتیاط فقط در تخییر عقلی محدود است که برخی از آن به تخییر تکوینی یاد کردهاند و تخیر شرعی ربطی به مباحث اصول عملیه ندارد.