نام پژوهشگر: محمدفیصل السوقی
محمدفیصل السوقی محمدعلی ریاحی
تنگه هرمز (منطقه مورد مطالعه) در حد واسط کمربند کوهزایی زاگرس و عمان واقع شده است. با توجه به اهمیت اقتصادی منطقه از دیدگاه حضور ذخایر هیدروکربنی، منطقه مذکور تحت مطالعات اکتشافی از جمله برداشت لرزه نگاری سه بعدی قرار گرفته است. در این رساله تلاش گردید با استفاده از تفسیر داده های لرزه نگاری و نتایج چاه ها ضمن بررسی ساختارهای موجود در منطقه ، مدل تکتونیکی برای آنها ارایه شود. در این راستا، از روش های تفسیر لرزه نگاری مختلفی همانند تلفیق نشانگرهای لرزه ای استفاده شده است تا بتوان ساختارهای مدفون اصلی مانند ساختارهای حلقوی و ساختارهای فرعی مرتبط با ساختارهای اصلی را مورد مطالعه دقیق قرار داد. در مجموع دو روند ساختاری شمال شرق-جنوب غرب (روند اصلی) و شمالی- جنوبی ( روند فرعی) در منطقه مورد مطالعه قابل تشخیص است بطوریکه ساختارهای بلندا و گرابن با روند شمال شرق- جنوب غرب و گسل های نرمال و راندگی به موازات همین روند وجود دارد. علاوه بر این، ساختارهایی با شکل حلقوی در این منطقه تشخیص داده شدند که این ساختارها مربوط به نفوذ نمک هرمز بوده و بررسی دقیق شکل هندسی این ساختارها با استفاده از داده های لرزه نگاری و همچنین توجه به ساختارهای مرتبط فرعی مجاور منجر به ارایه مدلی برای تشکیل چنین ساختارهایی گردید. بر مبنای این مدل نفوذ نمک هرمز تا زمان میوسن زیرین بصورت خیمه نمک salt canopy بوده و بعد از آن، با رسوبگذاری همزمان رسوبات ترشیری بالایی در بخش میانی توده نمک و فرونشینی موضعی این حوضه کوچک ساختار حلقوی بتدریج شکل گرفته است. بالا آمدن نمک هرمز بصورت فعال و غیر فعال منجر به تشکیل ساختارهای ریزشی و لغزشی (توربیدایت و مجموعه رسوبات توده وار حمل شده) در مجاورت ساختارهای اصلی مرتبط با نمک گردیده است. بررسی دقیق این ساختارهای ریزشی و لغزشی منجر به بر آورد شدت نسبی بالا آمدن نمک هرمز در طی رسوبگذاری سازند میشان (میوسن میانی) و آغاجاری (میوسن بالایی) گردیده است بطوریکه با توجه به ابعاد بزرگ ساختارهای لغزشی در داخل سازند میشان می توان اذعان داشت نمک هرمز از ساختارهای دیاپیری با سرعت بیشتری همزمان با رسوبگذاری سازند میشان بالا می آمده است. در صورتیکه ابعاد ساختارهای لغزشی و ریزشی در داخل آغاجاری کوچکتر است و این می تواند نشانگر کاهش شدت بالا آمدگی نمک هرمز در حین رسوبگذاری سازند آغاجاری باشد. بازگردان نیمرخ های ساختمانی عمقی حاصل از تفسیر داده های لرزه نگاری منجر به ارایه مدلی برای تحول منطقه در زمان کرتاسه گردید. بر اساس این مدل بعلت وجود کشش در منطقه ساختارهای نیمه گرابنی در زمان کرتاسه بالایی ضخامت مجموعه کرتاسه بالایی به طرف شرق و جنوب شرق افزایشی را نشان می دهد. بررسی های ناحیه ای حاکی از حضور بلندای مسندام در شرق منطقه و رسوبگذاری این مجموعه در غرب این بلندا ( در داخل حوضه نیمه گرابنی) است. علاوه بر این گسل های نرمال با شیب به طرف شرق در منطقه مورد مطالعه و جود داشته است. با اعمال نیروهای زمین ساختی فشارشی قبل از نیوژن منطقه تحت فشردگی قرار گرفته است. از این رو، ساختارهای چین خورده و راندگی و این رسوبات قابل تشخیص است، و گسل های نرمال وارون شدگی جهت نیروهای زمین ساختی عملکرد راندگی پیدا کرده اند. تحت تاثیر فاز چین خوردگی در زمان پالیوژن سطح دگرشیبی واضحی در قاعده بخش گوری سازند میشان بوجود آمده است بطوریکه این بخش مستقیما بر روی رسوبات مختلفی از جمله سازندهای گورپی تا آسماری و نمک گروه فارس قرار گرفته است. و رسوبات نیوژن سازندهای میشان وآغاجاری در یک حوضه foredeep ناشی از کوهزایی زاگرس پدید آمدند. بررسی های انجام شده حاکی از فرونشست تدریجی این حوضه نیمه گرابنی در منطقه مورد مطالعه است. محدوده شرقی حوضه نیمه گرابنی با شیب حوضه به طرف شرق را گسل زندان با روند شمالی- جنوبی مشخص می نماید. نتایج تفسیر داده های لرزه نگاری سه بعدی حاکی از حضور چند ساختمان مستعد به عنوان تله ساختاری هیدروکربنی در منطقه مورد مطالعه است.