نام پژوهشگر: عبدالرضا قرنجیکی
مهناز محمدیان مغامیر محسن علمایی
باکتری جنس آزوسپیریلوم از جمله مهمترین باکتری های محرک رشد گیاه می باشد که در ریزوسفر و فضای بین سلولی ریشه غلات و سایر گیاهان مشاهده شده است. از ویژگی های مفید این باکتری می توان به تثبیت نیتروژن، تولید هورمون های محرک رشد گیاه و در نتیجه بهبود جذب آب و عناصر غذایی، افزایش حلالیت فسفات های نامحلول، تولید سیدروفور، تولید ویتامین ها، کنترل عوامل بیماریزا، رابطه سینرژیستی با سایر باکتری های مفید خاکزی، تولید نیتریت، تولید محصولات صنعتی، زیست پالایی فاضلاب و تجزیه بقایای سمی اشاره کرد. در این تحقیق از 32 نمونه ریشه گیاه پنبه از ایستگاه تحقیقات پنبه هاشم آباد و مزرعه نمونه انبار الوم، در استان گلستان، 29 جدایه آزوسپیریلوم جداسازی و ضمن مقایسه ویژگی های محرک رشد، بهترین جدایه ها انتخاب شدند. در ادامه، تأثیر 5 جدایه برتر آزوسپیریلوم در چهار سطح کودی (n0p0)، (n0p75)، (n100p0) و (n100p75) براساس آزمون خاک، به صورت فاکتوریل دو عاملی و در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار به صورت آزمایش گلدانی اجرا گردید. نتایج جداسازی باکتری آزوسپیریلوم نشان داد که 29 جدایه توانایی تشکیل هاله در محیط nfb نیمه جامد، تولید کلنی قرمز رنگ روی محیط rc و تولید کلنی صورتی رنگ روی محیط pda را داشتند. تمامی جدایه ها گرم منفی، ویبروئیدی شکل، کاتالاز و اکسیداز مثبت بودند. جدایه های مذکور براساس آزمون های تکمیلی شامل توانایی رشد در محیط nfb نیمه جامد حاوی 3 درصد کلرید سدیم، نیازمندی به بیوتین و توان استفاده از گلوکز، به سه گونه منسوب به a. brasilense، lipoferum a. و a. irakense به ترتیب با فراوانی 12، 9 و 8 جدایه تفکیک شدند. نتایج آزمایش های مربوط به ویژگی های محرکی رشد این 29 جدایه نشان داد که بعد از 24 ساعت 1 جدایه در محیط nfb هاله تشکیل دادند. تمام جدایه ها قادر به تولید اکسین پس از 96 ساعت در محیط دارای تریپتوفان بودند، اما میزان تولید اکسین بین جدایه های مختلف متفاوت بود. از 29 جدایه بومی، 24 جدایه توانایی حل فسفات معدنی نامحلول به روش نیمه کمی را دارند. همچنین توانایی حل فسفات معدنی نامحلول بر روی 29 جدایه نشان داد که تمامی جدایه ها توانایی حل فسفات معدنی نامحلول به روش کمی را داشتند. تأثیر تلقیح 5 جدایه آزوسپیریلوم روی برخی پارامترهای رشدی در چهار سطح کودی مذکور در شرایط گلخانه در مقایسه با تیمار شاهد (بدون تلقیح) بررسی شد. نتایج نشان داد که اثر تلقیح باکتری بر روی وزن تر و خشک اندام هوایی در سطح 5 درصد معنی دار نبود. اثر باکتری روی وزن خشک ریشه، در سطح کودی دوم (n0p75)، سوم (n100p0) و چهارم (n100p75) از لحاظ آماری در سطح 5 درصد معنی دار بود. همچنین تأثیر باکتری روی صفت درصد جذب نیتروژن در سطح کودی اول (n0p0) و دوم (n0p75) و بر درصد جذب فسفر در سطح کودی اول (n0p0)، سوم (n100p0) و چهارم (n100p75)، از لحاظ آماری در سطح 5 درصد معنی دار بود
زینب شهراد احمد علی پوربابایی
چکیده این تحقیق بررسی تاثیر علف کش تریفلورالین بر روی جمعیت باکتری ها در خاک مزرعه پنبه در استان گلستان است. غلظت علف کش در مزرعه 5/2 لیتر در هکتار است. در ابتدا با بررسی جمعیت باکتری ها در دو نوع خاک حاوی علف کش و بدون علف کش (شاهد) از دو محیط ریزوسفری و غیر ریزوسفری در سه زمان مختلف مشاهده شد که در هر زمان میزان جمعیت باکتری ها در خاک حاوی علف کش کاهش یافته است و احتمالا این کاهش بدلیل اثر منفی این علف کش بر روی جمعیت باکتری ها باشد. همچنین تاثیر این عاف کش بر روی جمعیت باکتری های نیتریفیان و دنیتریفیان مورد بررسی قرار کرفت. بررسی جمعیت دنیتریفیان ها در دو نوع خاک حاوی علف کش و شاهد صورت گرفت و مشاهده شد که جمعیت دنیتریفیا ن ها در خاک حاوی علف کش کمتر از خاک شاهد است، و شاید این کاهش بعلت حضور علف کش در خاک است که جمعیت را تحت تاثیر قرار می دهد. دنیتریفیان ها بیشتر در محیط ریزوسفری حضور دارند و با کاهش جمعیت دنیتریفیان ها در خاک شرایط مساعد برای رشد ریشه کاهش می یابد زیرا احتمالا محیط ریزوسفری خوبی تشکیل نمی شود و در رشد ریشه اختلال ایجاد می کند. با کاهش جمعیت دنیتریفیان ها احتمالا عمل دنیتریفیکاسیون نیز تحت تاثیر منفی قرار می گیرد. همچنین جمعیت دنیتریفیان ها در غلظت های 5/2، 4، 6 و 8 لیتر در هکتار مورد بررسی قرار کرفت. نتایج نشان دادند که با افزایش غلظت، جمعیت دنیتریفیان ها سیر نزولی خواهد داشت؛ و می توان نتیجه گرفت که علف کش تریفلورالین در غلظت های بالا همچون سمی کشنده برای جمعیت دنیتریفیان ها عمل می کند. در تحقیق حاضر از غلظت 5/2 لیتر در هکتار از علف کش استفاده شد زیرا این غلظتی است که در مزارع پنبه گرگان از آن استفاده می شود. در این غلظت تغییر چندانی بین دو نوع خاک (خاک تیمار شده و خاک شاهد) مشاهده نشد و این نشان می دهد که علف کش تریفلورالین در غلظت پایین چندان برای جمعیت باکتری نیتریفیان مشکل ساز نیست و احتمالاً به مرور تجزیه می شود و بعنوان منبع غذایی در اختیار موجودات ریز خاکزی قرار می گیرند. در این تحقیق میزان تنفس میکروبی خاک تیمار شده در یک طیف زمانی اندازه گیری شد. آزمایشات سنجش تنفس انجام شده در این پژوهش نشان داده که با گذشت زمان از میزان تولید co2 کاسته شده و این کاهش تا هفته چهارم ادامه دارد ولیکن در هفته پنجم میزان تولید co2 افزایش یافته است، این روند هم در خاک ریزوسفری و هم در خاک غیر ریزوسفری قابل رویت است. به مرور زمان از میزان جمعیت باکتری ها به علت وجود علف کش کاسته شده و این موضوع را از میزان تولید co2 می توان فهمید و این روند کاهش تا زمانی است که هنوز علف کش شروع به تجزیه نکرده است؛ و با شروع تجزیه علف کش چون منبع کربن و نیتروژن در خاک زیاد می شود، جمعیت باکتری ها نیز افزایش می یابند. احتمالاً افزایش تولید co2 در هفته پنجم را می توان با افزایش جمعیت باکتری ها مرتبط ساخت. با بررسی تاثیر زمان های 24، 48، 72، 96 و 120 ساعت بر روی جمعیت باکتری های خاک تیمارشده مشاهده گردید که، بیشترین تعداد احتمالی باکتری ها در 72 ساعت بیشتر از بقیه ساعات است و می توان نتیجه گرفت که با افزودن علف کش به خاک پس از 72 ساعت، جمعیت باکتری ها در بیشترین مقدار خود می باشند. هدف از این آزمایش تعیین خاکی با شرایط بیولوژیکی مناسب برای قرار دادن بذرهای پنبه در زمین حاوی علف کش می باشد، زیرا این آلاینده می تواند روی ویژگی های خاک (جوامع بیولوژیکی) تاثیر بگذارد و همچنین احتمالاً از طریق موجودات خاک وارد سیکل غذایی و یا آب هی زیرزمینی (مشکلات زیست محیطی) شود. و می توان پیشنهاد داد که بذرهای پنبه را 3 روز پس از آغشته نمودن زمین با تریفلورالین، به خاک منتقل کرد زیرا در این زمان ما بیشترین تعداد میکروارگانیسم ها را داریم و می توان گفت شاید خاک در وضعیت مناسبی برای انتقال بذرها باشد. تاثیر غلظت های مختلف تریفلورالین بر روی جمعیت باکتری ها به دو روش بیشترین تعداد احتمالی و پورپلیت و شمارش کلنی مورد بررسی قرار گرفته است. با افزایش غلظت علف کش، جمعیت باکتری ها سیر نزولی دارد. با توجه به سیر نزولی جمعیت باکتری ها، احتمالاً این کاهش جمعیت می تواند رشد پنبه را تحت تاثیر منفی قرار دهد. واژه های کلیدی: علف کش تریفلورالین، جمعیت باکتری ها، پنبه، محیط ریزوسفری، محیط غیر ریزوسفری