نام پژوهشگر: محمد جواد علیمحمدی اردکانی
شیما راموزی محمد جواد علیمحمدی اردکانی
نقاشی قهوه خانه ای هنری است که دارای درون مایه های حماسی، مذهبی و بزمی است، که نوع حماسی آن بیشترین تاثیر را بر این نقاشی گذاشته است. شکل گیری این هنر با ظهور جریان فرنگی سازی در عهد صفویه پیوند خورده است؛ ولی استفاده ی کاربردی از آن مربوط به دوره ی قاجار و به ویژه دوران مشروطه خواهی است. پیدایش قهوه خانه ها و نهضت مشروطه و جنبش آزادی خواهی در شکل گیری نقاشی قهوه خانه ای موثر بودند. در دوره ی مشروطه که احساسات ملی میهنی اوج می گیرد، نقاشی قهوه خانه ای که حاوی عناصر اصلی مقاومت و دربرگیرنده ی اسطوره های این فرهنگ است، اوج می گیرد، و این برهه ی زمانی به یکی از نقاط اوج نقاشی قهوه خانه ای تبدیل می شود. در این دوران، اوضاع ایران به دلایل سیاسی شدیداً آشفته و دگرگون است. استبداد همه جا موج می زند و جامعه دچار چند صدایی است. روشنفکران به دو گروه تقسیم شده اند: گروهی پیرو دین هستند و گروهی دیگر دین را عامل عقب ماندگی جامعه می دانند؛ ادبیات و شعر دوره ی مشروطه همگان را به مقاومت و مبارزه و شجاعت بر ضد ظلم و استبداد داخلی و خارجی دعوت می کنند. افتخارات گذشته، عزت و عظمت پیشینیان، احیای هویت ملی، احساس حقارت در برابر بیگانه، اسلام ستیزی، انتقاد از اوصاع و احوال عصر، وطن دوستی، تحریک غرور ملی و شکست ناپذیری تماماً در ادبیات این دوره انعکاس یافته اند. در چنین شرایطی، همگان به دنبال قهرمانان گمگشته می گردند و خواهان دست یابی به ریشه ها و هویت تاریخی خود با تاکید بر فرهنگ قبل از اسلام ایران هستند. چه قهرمانانی پاک تر و خوش نام تر و شجاع تر از سیاوش، رستم، سهراب، فریدون و...چه قهرمانی شجاع تر از رستم، که دیوان ظلم و پلیدی را نابود کند و امپراطوران را به زنجیر کشد و پسرش را در این راه از دست دهد. چه قهرمانی شجاع تر از سیاوش پاک نهادی که درون آتش استبداد و ظلم بتازد و سربلند بیرون بیاید. نقاشان در چنین شرایطی به گنج ادبیات ایران، شاهنامه که حاوی شخصیت های اسطوره ای حماسی است نظر انداختند و برای حفظ وحدت ملی و تحریک مردم به مقاومت و مبارزه، به باز آفرینی اسطوره ها در قالب نقاشی قهوه خانه ای پرداختند. می دانیم که اسطوره ها بی زمانند، در هر دوره ای که بشر از ظلم و استبداد و ناکامی ها رنج می برد قهرمانان اسطوره ای اش را صدا می زند که در دوره ی مشروطه شاهد این امر بودیم. این هنر نه برای ارضای اشرافیت و زینت کاخ ها و تالار ها و صفحات کتاب ها، ساخته شد و نه برای تفنن، بلکه پیامی در بر داشت که از مردم گرفته بود. به همین خاطر هنرمندان مردمی و مکتب ندیده، مکتبی پدید آوردند که به مردم گرائید و مردمی شد.