نام پژوهشگر: جمال الدین مهدینژاد
سحر امینی جوره خان جمال الدین مهدینژاد
بناهای تاریخی بهمثاب? میراث فرهنگی، درنتیج? عواملی، امروزه دست خوش تغییرات و تحولاتی شده که عمدتاً درجهت تخریب و نابودی این میراثگرانبها پیشمیرود و محیطهایی که باید بهعنوان فضاهایی سرشار از نشاط و سرزندگی در شهر بهشمار آیند، امروزه به نمادی از نابسامانیشهری تبدیل شدهاند. بنای تاریخی تنها یک مسئل? کالبدی نیست، بلکه مسائل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را نیز دربر میگیرد؛ از اینرو موضوع دخالت در آنها، دارای اهمیت و پیچیدگیهای خاص خود است و هر بنایی باتوجه به شرایط مکانی خاص خود، روش خاص مداخله را میطلبد. «خان? استاد حسین لرزاده»، نهتنها یک بنای با ارزش از لحاظ معماری و تاریخی است، بلکه تعلق آن به شخصی نامی در عرص? معماری دهههایگذشت? ایران، ارزشی دوچندان و قابلتأمل را برای این بنا موجبمیشود. در سالهای اخیر، تبدیل آن به خان? هنرمندان شمار? دو، احیای آن در قالب کاربری فرهنگی- اداری را موجبشدهاست، اما پتانسیلهای ویژهای که درپس شاخصههای معماری و اسمی این بنا موجود است، بهواسط? کاربری فعلی آن، تبلور چندانی پیدا نکردهاست. دراینراستا سعی شده با ارتقاء کیفیت کالبدی و اتفاقات پیرامونی این بنا، نهتنها ازنظر کالبدی آنرا احیاء کرد، بلکه دامن? فعالیت آن در حوز? فراگیرش را گسترش داد. درپیآن با ارائ? مفهوم جدیدی از خان? هنرمندان، ایجاد حس مالکیت در کاربران این فضا و- باتوجه به ویژگیها و تعاملات خاص- با الحاق ساختارهایی با عملکرد جدید؛ به ارتقاء کیفیت کالبدی این بنا پرداختهشدهاست. هدف، تبدیل این فضا به مکانی است که درحقیقت، خان? دوم هنرمندان محسوبشود. درنتیجه، فضاها نه بهصورت فضاهایی در قالب محیطهای اداری و آموزشیِ معمول، بلکه بهصورت ویژه و درخورِ خان? یک هنرمند، ولی در مقیاس فراگیرتر، طراحی شدهاست. بدینصورت، اطلاق خان? هنرمندان، نهتنها یک واژه، بلکه مصداقی برگرفته از کالبد طرح خواهدبود. دراین زمینه، باتوجه به مقتضیات خاص موضوع، با نمونههای موردی محدودی روبرو هستیم؛ درنتیجه جهت درک بهتر موضوع، دو دسته نمونه، مورد بررسی قرارخواهدگرفت. دست? اول، نمونههای الحاق و باززندهسازی بناهای تاریخی و دست? دوم، موارد مربوط به خان? هنرمندان خواهدبود و درادامه با بررسی و تحلیل آنها، سعی در انطباق کالبدی- کاربری این بناها خواهدشد. در این تحقیق، جهت رسیدن به راهکارهایی برای جلوگیری از تخریب روزافزون بناهای با ارزش تاریخی و در جهت احیاء آنها، از روش تحقیق کیفی وکمی و راهبرد استدلال منطقی، در تشخیص اطلاعات و هدفمندی ارتباطات ساختاری، و تحقیق میدانی، در فرضیهآزمایی تعاملات و عوامل اجتماعی، بهره گرفتهشدهاست.