نام پژوهشگر: یار علی کرد فیروزجایی
سیده فاطمه جوادی زاویه یار علی کرد فیروزجایی
عقل یکی از شریف ترن نیروهای انسان است که می تواند کلیات و حقایق را درک کند و ممیز انسان از بهائم می باشد، از طرفی نیز عشق یکی از مسائل اساسی به حساب می آید که بنیان هستی بر آن نهاده شده و جنب و جوشی که سراسر وجود را فراگرفته به خاطر همین انگیزه است. بحث عقل و عشق از جمله مباحثی است که همواره مورد توجه حکیمان و عارفان قرارگرفته است. ابن سینا فیلسوفی مشایئ است که عقل، جایگاه ویژه ای در مکتب او دارد، با این حال در میان نوشته های برجای مانده از او به رساله ها و کتبی برمی خوریم که حاکی از گرایش های اشراقی او در اواخر عمر است. سهروردی نیز حکیمی اشراقی است که علاوه بر استدلال، بر اشراق و شهود تکیه کرده و گرایش فیلسوفانه و عارفانه نسبت به مسائل دارد. در این رساله سعی بر آن شده که به بررسی نظر هر یک از این دو فیلسوف درباره عقل و عشق و هم چنین رابطه آن دو پرداخته شود. هر دو فیلسوف عقل را یکی از قوای نفسانی انسان می دانند که قادر به درک کلات بوده و به تجرد معانی کلیه می پردازد. عشق نیز از دید این دو فیلسوف محبتی است که از حد گذشته و ساری و جاری در تمام موجودات و هویات است. ولی شدت و ضعف عشق در موجودات بسته به میزان ادراک و علم آن هاست. بحث سازگاری و یا ناسازگاری میان عقل و عشق از مباحث عرفانی است که بیشتر در سیر و سلوک الی الله مطرح می شود. با مطالعه و بررسی رسائل عرفانی این دو فیلسوف نیز می توان به نتایج تقریبا مشابهی رسید. هر دو فیلسوف ادراک و علم را مقدم بر عشق و اولین مرحله برای سیر و سلوک می دانند. زیرا تا انسان شناختی نسبت به معشوق خود پیدا نکند، سفر او آغاز نمی گردد و بدون ادراک، شوق و عشقی ایجاد نمی شود. کلمات کلیدی: عقل و عشق، تقابل عقل و عشق، ابن سینا، سهروردی