نام پژوهشگر: عرفان رجبی
سعید ابهریان سید احمد پارسا
نظریّه ی نشانه شناسی شعر مایکل ریفاتر با تکیه بر ساختارگرایی، توانش ادبی خواننده و واکنش او نسبت به متن می کوشد تا شیوه ای نظام مند از خوانش متن ارائه دهد. در این نظریه دو شیوه ی خوانش مطرح است؛ در خوانش اکتشافی نادستورمندی ها، مانع از تناظر میان متن و واقعیّت می شوند و خواننده را به خوانشی دیگر از متن (تأویلی) رهنمون می شوند. در این شیوه ی خوانش، به بررسی ارجاع نشانه ها به درون متن و ایجاد شبکه های به هم پیوسته از نشانه ها توجّه می شود. خواننده با بررسی فرآیندهای انباشت و منظومه های توصیفی به کشف کمینه نگاشت ها نائل می شود و از طریق کمینه-نگاشت ها، خاستگاه متن به دست می آید.در این پژوهش مجموعه ی «آینه ای برای صداها» اثر محمد رضا شفیعی کدکنی بر اساس این نظریه تحلیل شده است تا از طریق آن بتوان به تحلیلی نظام مند از این متن و تبیین نشانه های این مجموعه ی شعری دست یافت. نتیجه نشان می دهد در این مجموعه خاستگاه های متعدّدی چون عشق [وصال، هجران، وصال]، اوضاع بحرانی و نابسامان، یأس، امید به بهبود اوضاع، دگرگونی و بهبود اوضاع وجود دارد.از میان انباشت های این متن عنصر معنایی مشترک رنج و اندوه، درنگ و ایستایی و شب و سیاهی بیشترین بسامد را داشته اند. منظومه ی توصیفی غالب این مجموعه نیز نظام توصیفی طبیعت و منظومه های توصیفی خرد آن مانند درختان، پرندگان، گل ها و باران می باشد. همچنین خاستگاه های [عشق] و [ اوضاع بحرانی و نابسامان- دگرگونی اوضاع- امید به بهبود اوضاع] بسامد غالب خاستگاهای این مجموعه هستند. با بررسی نادستورمندی ها نیز می توان چنین گفت که نادستورمندی غالب این مجموعه آرایه ی تشبیه، تشخیص و همچنین آرایه ی مجاز – به علاقه شباهت(استعاره) و مجاز جزء از کل است.
شریفه زبردست نسرین علی اکبری
روایت شناسی شیوه ای کارآمد در تحلیل ادبیات داستانی است. روایت شناسی ساختارگرا، در پی تدوین ساختار روایی منسجم و واحد حوزه های داستانی است. این پژوهش با بهره بردن از رهیافت رولان بارت، روایت شناس ساختارگرای فرانسوی، ساختار روایی رمان های خانه ی ادریسی ها از غزاله علیزاده، و ساربان سرگردان و جزیره ی سرگردانی از سیمین دانشور را بررسی و حاصل بررسی را در چهار فصل ارائه کرده است. در فصل اول تاریخچه ، تعریف و واحدهای روایی پایه از زمان ارسطو تا بارت ارائه شده است. در این مرور تاریخی جایگاه، اهمیت، شیوه و اهداف روایت شناسان ساختارگرا به ویژه رولان بارت نشان داده شده است. الهام بخشان بارت در تحلیل ساختاری، پراپ و برمون، در کنش شخصیت ها گرماس و در سطح روایت تودورف است. او ساختار روایت را در سه سطح توصیفی (کارکردها، کنش و روایت) دسته بندی کرده و کلیت روایت را حاصل پیوند نظام مند این سطوح توصیفی می داند. در فصل دوم اجزاء خرد روایت (انواع کارکردهای اصلی، واسطه، نمایه های ضمنی، آگاهاننده) در رمان های مورد مطالعه بررسی شده است. در این فصل نشان داده شده که خانه ی ادریسی ها دارای چهار اپیزود اصلی و رمان های دانشور دارای سه اپیزود اصلی و هر اپیزود خود شامل تعدادی پیرفت است. در فصل سوم یافته های فصل دوم تحلیل شده است. در این تحلیل سطح کارکردها، ارتباط آن ها با نمایه ها، رابطه ی دلالتمند، قراردادی، ارتباط میان پی رفت ها و نقطه ی اتصال میان آن ها و .... نشان داده شده است. نتیجه آن که در رمان دانشور و علیزاده میان کارکردها و نمایه ها، علاوه بر سه نوع رابطه ای که بارت مطرح کرده، پنج نوع رابطه دیگر نیز تشخیص داده و نحوه ی ترکیب واحدهای متفاوت در طول زنجیره ی روایت تبیین شده است. در این فصل با استخراج عناصر ساختار روایت به بعضی از کاستی-های نظریه ی بارت اشاره شده است. در بخش پایانی، نتیجه گیری، موارد اشتراک و افتراق این دو رمان بر اساس رویکرد مورد نظر نشان داده شده است.
نرجس قابلی سیّد احمد پارسا
موضوع پژوهش حاضر"بررسی ساختاری روایت های هفت گنبد نظامی براساس نظریه ی"گرماس" (1917-1992م. )"است. بررسی ساختاری این حکایات از طریق تعیین تقابل-های دوگانه و پی رفت ها یا زنجیره های اجرایی، میثاقی و انفصالی، شناخت بهتر ساختار حکایت های هفت پیکر و حکایات مشابه از طریق تعمیم نتایج این پژوهش و بررسی قابلیّت انطباق پذیری بر متون روایی منظوم در ادب کلاسیک ایران، از اهداف پژوهش حاضر محسوب می شود. هنر نظامی در آفرینش حکایات و روایی بودن متن هفت پیکر و شهرت حکایات هفت گنبد از دلایل انتخاب این اثر به شمار می رود. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است و نتایج با استفاده از تکنیک تحلیل محتوی و بر اساس الگوی کنشی گرماس تجزیه و تحلیل شده است. نتیجه نشان می دهد قهرمان(فاعل) و هدف(مفعول) به عنوان کنشگران مرکزی این حکایات از اهمیّت بیشتری برخوردارند. همچنین فاعل(قهرمان)، به عنوان قطب پایه، نقشی فعّال در پیرنگ حکایات دارد و در بیشترحکایات هفت گنبد؛ گیرنده (ذی نفع اعظم) هم می باشد. همچنین نتیجه بیانگر مثبت بودن قابلیّت انطباق پذیری نظریه ی کنشی گرماس بر متون روایی منظوم در ادبیات کلاسیک ایران است.
زهرا سپهری عرفان رجبی
هومی بابا از تاثیرگذارترین منتقیدین پیامدهای استعمارگرایی در عصر حاضر است. او رابطه بین استعمارگر و استعمارشده را ورای ظلم و سلطه می داند و و از طریق پرداختن به مفاهیمی چون کلیشه، دوگانگی و تقلید، مطلق نبودن قدرت استعماری را روشن می سازد. علاوه بر این، بابا به ارتباط فرهنگی بین استعمارگر و استعمارشده می پردازد. پیش فرض پژوهش آن است که رابطه میان سفیدپوستان و سیاه پوستان در ایالات متحده همانند رابطه میان استعمارگر و استعمارشده می باشد و در همین راستا، هدف کلی آن است که دو اثر از ریچارد رایت به نام های پسر بومی و فرزندان عمو تام را برای محک زدن فرض اصلی پژوهش مورد بررسی قرار دهد. بدین منظوراز مفاهیم کلیشه، دوگانگی و تقلید هومی بابا به مثابه چهارچوب تحلیلی پژوهش بهره گرفته است. از اهداف جزیی تر پژوهش حاضر می توان به بررسی نظریه تقلید اشاره کرد که عامل تهدیدآمیزی برای جامعه سفیدپوستان است. همچنین مفهوم کلیشه و پیامدهای آن در آثار رایت را مورد کاوش قرار می دهد. آخرین مرحله این مطالعه، تحلیل نظریه آمیختگی می باشد که در نتیجه تعامل فرهنگی میان سفیدپوستان و سیاه پوستان رخ می دهد. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که شخصیت های داستان های رایت در حضوری ناتمام از رهگذر تقلید از سفیدپوستان، موجب نگرانی شدید سفیدپوستان در مورد قدرتشان می شوند. مضافاً اینکه تفاوت های فرهنگی و نژادی، با تاکید بر دوگانگی، استعمار را از دستیابی به تمامیت باز می دارند. تحقیق مورد نظر هویت شخصیت های سفید و سیاه رایت را تفکیک ناپذیر می داند، ضمن آنکه نشان می دهد دو گروه متاثر از اختلاط فرهنگی می باشند.
ناصر رازنهان سید احمد پارسا
در پژوهش حاضر با هدف یافتن مولفه های رئالیسم اجتماعی، آثار محمد بهمن بیگی بررسی شده است تا با واکاوی آ ن ها این ظرفیت های نهفته را آشکار سازد. ضرورت چنین پژوهشی به ویژه در عرصه ی ادبیات بومی و اقلیمی یک سرزمین، علاوه بر شناسایی یکی از مفاخر ناشناخته و بزرگ، نشان دادن یکی از پارامترهای اساسی، رئالیسم اجتماعی، به عنوان عنصر اصلی آثار اوست. بهمن بیگی نیز از نویسندگانی است که با حضور در میان عشایر فارس واقعیت زندگی آن ها را در داستان های خود به تصویر کشیده است. بنابراین آثار او قابلیت بررسی از دیدگاه رئالیسم اجتماعی را دارد و به همین دلیل نگارنده آن را برگزیده است. برای نیل به این هدف، آثار بهمن بیگی با روش کتابخانه ای و رویکرد تحلیل محتوا بررسی شدند. یافته های این پژوهش نشان از آن دارد. بهمن بیگی از مولفه یی همچون مردم گرایی، ارتباط تاریخ و اجتماع،ارزش کار و تولید، تکامل علم و سواد،واقعیت-های متناقض زندگی، ترسیم آشفتگی، موسیقی و پوشاک استفاده کرده است و موفقیت ایشان علاوه بر این موارد مدیون شیوه ی نگارش و توانایی و مهارت او در استفاده از شگردهای بیانی و بدیعی است.
ناصح مبارکی بختیار سجادی
در رمان های قطار شب و کشتزارهای لندن، دو اثر از مارتین امس، را می توان بر اساس مفاهیم دریدایی دیفرانس، ضمیمه، و تصمیم ناپذیری نقد و واسازی نمود. با در نظر گرفتن این مفاهیم، خواننده ی این دو رمان پی می برد که خوانشی واحد از رمان ها ادعایی سطحی و نادرست است. قطار شب و کشتزارهای لندن خود را شالوده شکنی می کنند؛ در واقع، خود-واسازی (خود-شالوده شکنی) یکی از ویژگی های بارز این رمان هاست. زنانگی و مردانگی دو مفهوم از مفاهیم تصمیم ناپذیر است؛ هر کدام ضمیمه ی دیگری می شود و این زنجیر ضمیمگی نشان می دهد هیچ یک از این مفاهیم مطلق نیستند. این حرکت و تغییر در دلالت بوسیله ی تفاوت (دیفرانس) ممکن می شود. خودکشی و قتل و همچنین سایر موارد کلیدی در این دو رمان را می توان بر اساس این سه مفهوم و سایر مفاهیم دریدایی از قبیل هستی-شبح شناسی، قضیب-آوامحوری، فراترازندگی، مدلول متعالی، و متافیزیک حضور به بوته ی نقد گذاشت. در سال ???? کشتزارهای لندن از فهرست نهایی جایزه ی بوکر حذف شد. دو عضو از هیئت داوران جایزه ی بوکر مدعی شدند که در این رمان، امس برخوردی نفرت انگیز با زنان داشته و از این نوع برخورد جانبداری کرده است. اما امس در دو رمان مذکور سعی بر نشان دادن وضعیت کنونی جهان دارد، جهانی که با بحران های گوناگون دست و پنجه نرم می کند. این تحقیق نتیجه خواهد گرفت که خوانشی اینچنین اشتباه و سطحی است و مردان و زنان این دو رمان نقش و حضوری برابر دارند.