نام پژوهشگر: سجاد امری

تبیین دلایل چرخش در مراکز ثقل سیاست خارجی آمریکا بعد از یازده سپتامبر 2001
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم اداری و اقتصاد 1392
  سجاد امری   عنایت الله یزدانی

رفتار واحدهای سیاسی، به ویژه قدرت های بزرگ تعیین کننده ی نوع نظام حاکم بر جامعه جهانی است. بر این اساس سیاست خارجی کشورها تحت تأثیر تحولات ساختار نظام بین المللی قرار می گیرد. این تحولات، سیاست خارجی کشورها را شکل می دهد و آن را متحول می نماید. سیاست خارجی آمریکا نیز از این قاعده مستثنی نیست. سیاست خارجی ایالات متحده بعد از اینکه آموزه مونروئه کنار رفت، شکل مداخله جویانه ای به خود گرفت.بعد از جنگ جهانی دوم آمریکا به یک ابرقدرت جهانی تبدیل شد. محور سیاست خارجی آمریکا در طول نیم قرن گذشته که امروز هم دنبال می شود، ایجاد تداوم، ثبات و نظم بین المللی بوده است.این نظم برای اشاعه و نهادینه شدن الگوهای سیاسی و اقتصادی آمریکا در صحنه جهانی ضروری بودکه چه در دوران جنگ سرد و چه بعد از فروپاشی شوروی همچنان دنبال شده است.بعد از خاتمه جنگ سرد و فقدان دشمنی مشخص ایالات متحده با بحران معنا دهی به جریان سیاست خارجی خویش مواجه شد. حوادث یازده سپتامبر نقطه ی عطفی بود که به کمک نظریه پردازان سیاست خارجی آمریکا آمد تا بتوانند فرصت نمایش مجدد قدرت این کشور را در سطح بین الملل به اجرا گذارند. بعد از یازده سپتامبر خاورمیانه و شرق آسیا در مرکز ثقل سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا قرار گرفت؛ زیرا این دو منطقه را عاملی علیه هژمونی خود در جهان می داند. پژوهش حاضر با هدف تبیین دلایل چرخش در مرکز ثقل سیاست خارجی آمریکا پس از یازده سپتامبر 2001 و همچنین علل تغییر سیاست خارجی آمریکا از اروپا به خاورمیانه پس از یازده سپتامبر و نیز علل تغییر سیاست خارجی آمریکا از خاورمیانه به شرق آسیا، تهیه گردیده است. این پژوهش به دنبال پاسخ به این سوالات است که علل چرخش در مرکز ثقل سیاست خارجی آمریکا پس از یازده سپتامبر چه بوده است؟ علل تغییر سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا از اروپا به خاورمیانه چه بوده است؟علل تغییر سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا از خاورمیانه به شرق آسیا چه بوده است؟پژوهش حاضر به روش توصیفی _ تحلیلی و با ابزار کتابخانه ای گردآوری شده است؛ و بر اساس چارچوب تئوریک رئالیسم تهاجمی به بررسی تغییر سیاست خارجی آمریکا پرداخته است. یافته های این پژوهش بر این اساس است که آمریکا به دنبال تثبیت هژمونی خود و تحکیم آن است و این کشور برای حفظ موقعیت سلطه گر خود به دنبال تضعیف دیگر قدرت ها همچون چین و به دنبال حذف تهدیدهای نامتقارنی چون تروریسم است.