نام پژوهشگر: بهزاد جمالی
بهزاد جمالی محمود اخوان مهدوی
این پروژه به بررسی مشکلات و موانع پیش روی فرآیند گوگردزدایی زیستی می پردازد. اجرای فرآیندهای گوگردزدایی زیستی با توجه به برتری های نسبی که در مقایسه با دیگر روش ها دارد، خالی از اشکال هم نیست. عامل های زیادی در مسیر اجرای فرآیند دخیل هستند که چشم پوشی از آنها، اثرات شدیدی روی نتایج بر جای می گذارد و بررسی ها را با مشکل مواجه می کند. دراین پروژه ، به منظور انجام فرآیند گوگردزدایی زیستی دوفازی، از گازوئیل و حلال نفتی 402 و تقطیر شده آن بعنوان فازهای آلی فرآیند استفاده شد. از باکتری rhodococcus erythropolis igtsجهت گوگردزدایی از dbt در سیستم استفاده شد. در دو حالت سلولهای درحال رشد و سلولهای رشد یافته، فرآیند مزبور مورد آزمایش قرار گرفت. درحین انجام فرآیند و عمل فرمانتاسیون و نیز در زمان آنالیز نتایج آزمایشات، مشاهدات بدست آمده مطابق با نتایج مورد انتظار در جهت حذف گوگرد از ترکیب نبودند. عدم مشاهده تغییر رنگ در تست گیبس و به تبع آن فقدان گوگردزدایی، عدم دستیابی به یک شیب واحد در کالیبراسیون روش گیبس، پیچیدگی ترکیبات فازهای آلی و ظهور پیک های متعدد و عدم شناسایی پیک موردنظر در آنالیز gc، افزایش محتوای گوگردی درآنالیز کل گوگرد بجای کاهش آن، مشکلات ناشی از آلودگی محیط کشت و رشد گونه های غیرگوگردزدا، ازجمله مشکلاتی بودند که فرآیند گوگردزدایی زیستی را با شکست مواجه کردند. لزوم شناسایی منشاء این خطاها و ارائه راهکارهایی جهت کاهش هرچه بیشتر آنها، می تواند ابزار خوبی برای اجرای این فرآیند با کمترین هزینه و بازدهی بالاتر در آزمایشات بعدی باشد. لذا پیشنهاد می شود برای دستیابی به نتایج دقیق gc از حلال هایی با خلوص بیشتر مانند هگزادکان و تترادکان بجای گازوئیل و حلال 402 استفاده شود. شناخت دقیق از مورفولوژی باکتری گوگردزدای مورد نظر میتواند از بروز آلودگی میکروبی در محیط کشت تا حد زیادی جلوگیری کند. انجام کالیبراسیون گیبس هم زمان با آنالیز نمونه ها، می تواند شیب بدست آمده را به حالت واقعی بسیار نزدیک کند و نتایج قابل اعتمادتری بدست دهد. موارد مطرح شده راه حل هایی برای کاهش خطاها در فرآیند بودند. باید خاطرنشان کرد که استفاده از نتایج این پژوهش، می تواند در انجام بهتر پروژه های مربوط به فرآیندهای گوگردزدایی زیستی آتی، یک نقشه راه مطلوب ارائه کند.