هدف از انجام این پژوهش ارائه متدولوژی علمی و در عین حال اجرائی برای تعیین روش مناسب اکتساب می باشد تا شرکت فولاد را در مواجهه با چالش انتخاب روش مناسب اکتساب تکنولوژی یاری رساند. انتخاب روش مناسب اکتساب تکنولوژی ، یکی از مهم ترین تصمیمات یک شرکت در راستای استراتژی تکنولوژی آن شرکت است. اگر چه مدل های فراوانی در ادبیات موضوع مدیریت تکنولوژی به گزینش روش مناسب اکتساب تکنولوژی پرداخته اند اما هنوز فقدان یک روش کمی و سیستماتیک که بتواند همه معیارهای اساسی موثر بر انتخاب را در نظر گرفته و در نهایت هم سبک و هم روش اکتساب را معرفی کند ، به وضوح مشاهده می شود. این پژوهش با طرح مسأله فوق به عنوان یک مسأله تصمیم گیری چند شاخصه (mcdm) و از روش دیمتل (dematel) جهت ساختاردهی نظام مند به عوامل اثر گذار بر سبک اکتساب تکنولوژی و استفاده از جدیدترین روش آن یعنی روش تحلیل شبکه ای (anp) می کوشد تا با در نظر گرفتن وابستگی داخلی معیارهای تصمیم ( و وجود بازخور در آنها ) راه حل مناسب تری برای اولویت بندی روش های اکتساب را ارائه نماید. مدل فوق در سطح اول خود ، 22 معیار موثر را که از انواع مدل های موجود در ادبیات موضوع استخراج شده ، معرفی نموده و آنها را در پنج معیار اصلی ( استراتژی ، توانایی ، تکنولوژی ، بازار و محیط ) طبقه بندی می کند. با روش تحلیل شبکه ای و استفاده از سبک های اکتساب تکنولوژی به عنوان گزینه های هدف ، سبک ها را با توجه به مقایسات زوجی کارشناسان در یک پروژه اکتساب تکنولوژی ، اولویت بندی می کند. در سطح دوم با توجه به سبک انتخابی در سطح اول ، مدل با معرفی روش های مطروحه در آن سبک به عنوان گزینه های هدف و گزینش معیارهای موثر در سطح اول و سایر معیارهای اضافه شده ، روش ها را نیز اولویت بندی می نماید. جهت ارزیابی مدل پیشنهادی ، مطالعات موردی برای چند تکنولوژی در شرکت فولاد مورد آزمایش قرار گرفته و نتایج توسط کارشناسان خبره و مدیران ، منطقی و قابل قبول تشخیص داده شده است. در انتها نیز با تحلیل حساسیت متغیرهای مسأله ، راه حل های مناسبی جهت انتخاب روش بهینه اکتساب تکنولوژی پیشنهاد گردیده است. نتایج این پژوهش برای همه انواع تکنولوژی ها و سازمان ها(خدماتی یا تولیدی) قابل استفاده می باشد. همچنین به نظر می رسد نتایج تحقیق با کمی اصلاحات ، در سطوح فرابنگاهی و ملی نیز قابل استفاده باشد.