نام پژوهشگر: شهلا دهقانی

جایگاه ادبیات داستانی در تربیت اخلاقی دوره ی ابتدایی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1392
  شهلا دهقانی   کیوان بلندهمتان

توجه به مقوله ی اخلاق و رشد اخلاقی کودکان، همواره یکی از اساسی ترین و زیر بنایی ترین اهداف خانواده ها و نظام آموزشی بوده است. چرا که استحکام خانواده و تحقق آرمان های جامعه و اساس یک جامعه ی پویا و سالم در گرو تربیت انسان های فرهیخته، مسئول و اخلاق مدار است. توجه به امر تعلیم اخلاق در نظام آموزشی و استفاده از ادبیات داستانی به منظور انتقال مفاهیم اخلاقی، ضرورت بررسی متون کتب درسی را بیش از پیش نمایان می سازد. پژوهش حاضر در پی شناسایی چگونگی های آموزش مفاهیم اخلاقی در مقطع ابتدایی است. این پژوهش پس از بررسی کتب درسی دوره ی ابتدایی، مفاهیم اخلاقی موجود را استخراج و بر اساس مقوله های اخلاقی مبتنی بر آرای امام محمد غزالی دسته بندی کرده است. متن درس ها با استفاده از روش تحلیل محتوا و نشانه شناسی تصاویر مورد بررسی قرار گرفت تا بدینوسیله مفاهیم، شناسایی شوند و سپس با استفاده از فرایندی استنتاجی بر مبنای ملاک های معین، از نظر انسجام و یکپارچگی در هر پایه و نیز چیدمان فرگشتی در کل مقطع مورد بررسی قرار داده شد. نتایج نشان دهنده این امر است که کتب فارسی در تمامی پایه ها، هم بیشترین تعداد ادبیات داستانی را در خود دارند و هم بیشترین تعداد مفاهیم اخلاقی را به خود اختصاص داده اند. ادبیات داستانی، در انتقال مفاهیم «اخلاق نیکو»، «ایثار و فداکاری» و «تلاش و پشتکار» بیش از سایر مفاهیم به کار گرفته شده است. متاسفانه چیدمان مفاهیم مورد توجه قرار نگرفته و از میان پانزده مفهوم اخلاقی، تنها «رفتار نیک»، «نوع دوستی» و «تلاش و پشتکار» فاکتورهای مربوط به انسجام و فرگشت را از نظر کمی و کیفی دارا هستند. سایر مفاهیم از نظر تعداد تکرار و نوع چینش در پایه های مختلف فاقد کارایی لازم هستند. برخی از مفاهیم تنها در یک پایه ذکر شده اند و در سایر پایه ها به آنها توجهی نشده است. این درحالی است که توجه به یکپارچگی دروس و سیر تکاملی آن با توجه به سطح رشد زبان و تفکر کودک جزو فاکتورهای اساسی نگارش کتب درسی است. در نهایت با توجه به حساسیت نقش ادبیات داستانی و اثرگذاری آن بر شکل گیری و انتقال فرهنگ و مفاهیم، روشن است که پرداختن به محتوای داستان های اخلاقی کتب درسی،اصلاح آن ها و یا انتخاب داستان های مناسب تر برای انتقال مفاهیم به شکلی متفاوت، یکی از ضروریات نظام آموزشی می باشد.

پیش بینی تعارضات زناشویی بر مبنای سبک های حل مسأله و هوش هیجانی در زنان متقاضی طلاق
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1392
  شهلا دهقانی   نوراله محمدی

چکیده پیش بینی تعارضات زناشویی بر مبنای سبک های حل مسأله و هوش هیجانی در زنان متقاضی طلاق به کوشش شهلا دهقانی مدت هاست عدم استحکام و انسجام روابط خانوادگی، بروز و ظهور انواع مشکلات و اختلافات بین زن و شوهر که ارکان اصلی خانواده هستند و متعاقباً بالارفتن غیرمعقول و نابهنجار آمار طلاق، مایه نگرانی همگان است. پژوهش حاضر به منظور بررسی پیش بینی تعارضات زناشویی بر مبنای سبک های حل مسأله و هوش هیجانی انجام شده است. نمونه مورد بررسی 110 نفر از زنان متقاضی طلاق با میانگین سنی تقریبی 32 سال در دادگاه خانواده شیراز بود که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شد. شرکت کنندگان، پرسشنامه تعارضات زناشویی (ثنایی و براتی، 1375)، پرسشنامه سبک های حل مسأله (کسیدی ولانگ، 1996) و مقیاس هوش هیجانی (شات و همکاران، 1998) را تکمیل نمودند. نتایج به دست آمده نشان داد که از بین ابعاد مقیاس سبک های حل مسأله، فقط سبک اعتماد در حل مسأله و سبک اجتنابی به ترتیب پیش بینی کننده منفی و مثبت و معنادار تعارضات زناشویی بودند. همچنین نتایج بیانگر آن است که هوش هیجانی به طور منفی و معناداری تعارضات زناشویی و خرده مقیاس های آن را پیش بینی می کند. کلید واژه ها: تعارضات زناشویی؛ سبک های حل مسأله؛ هوش هیجانی