هدف از انجام تحقیق حاضر بررسی جایگاه و کاربرد اخلاق در اقتصاد می باشد که به این منظور ابتدا جایگاه اخلاق در سیر اندیشه های اقتصادی مورد مطالعه قرار می گیرد و سپس کاربرد آن در مباحثی چون فروض اقتصادی، بازار و محیط زیست بررسی می شود. اطلاعات و داده های اولیه تحقیق به روش کتابخانه ایی جمع آوری شده و سپس به روش توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج حاصل گویای آن است که اخلاق و اقتصاد پیوند دیرینه ایی با یکدیگر داشته اند و اقتصاد از ابتدای پیدایش خود علمی اخلاقی بوده است اما با گذر زمان این دو حوزه علمی از هم جدا شده اند. در دهه های پایانی قرن بیستم، بروز بحران های زیست محیطی، ناکام رویکرد اقتصادی و شکست پارادایم بیشینه سازی سود موجب گرایش اقتصاددانان به مباحث اخلاقی گشت. با آشتی دوباره اخلاق و اقتصاد مفاهیمی چون عدالت بین نسلی در اقتصاد محیط زیست و "عقلانیت توسعه یافته" در فرض های اقتصادی مطرح گشت که با وارد شدن این مفاهیم به بحث های اقتصادی، اقتصاد رفاه که پیش تر بر اثر جدایی اخلاق و اقتصاد تضعیف شده بود، تقویت گشت.