نام پژوهشگر: محمدرضا احمدخانی
مریم رجبی محمدرضا احمدخانی
زنان همواره به عنوان شخصیت های داستانی در ادبیات حضور داشته اند، امّا تا قبل از نویسندگی آنان، چهره ای که در آثار ادبی از زنان ترسیم می شد، چهره ای بود که از منظر و دیدگاه مردانه به آن پرداخته شده بود. مهّم ترین هدف تحقیق حاضر، تلاش برای بازنمود هوّیتی زنانه در سطح دستـوری در رمان سووشون بوده است و به این منظور، به بررسی و تحلیل پرفروش ترین رمان سیمین دانشور یعنی سووشون از نظر عناصر دستوری (اسم، فعل، صفت، قید و حروف ربط) به کار رفته شده در گفتار شخصیت های زن داستان بر اساس معیارهای دستوری و مشخصه های معنایی (+ احساسی، + منفعل، + بیانگر، + بی لیاقت، + بی اطلاع، + گفتاری، + مطیع) که نشان دهنده جنسیت هستند پرداختیم. نتایج آمارها نشان داده اند که تقابل های دوگانه و مقولات دستوری مخفی که نشان دهنده جنسیت هستند به طور ملموس و معناداری در سطح واژگان و عبارات و جملات رمان سووشون از سوی شخصیت های زن داستان به کار برده شده اند. بنابراین می توان گفت که جنسیت نیز همچون عوامل ایدئولوژیکی در تولید نوع متن نقش دارد.
طیبه رفیعی محمدرضا احمدخانی
در این پژوهش به جمع آوری واژگان حوزه فلسفه زبان و ارائه نوعی تعریف توصیفی پرداخته شده است. روش انجام تحقیق به صورت توصیفی است و برای گردآوری اطلاعات از مطالعه کتابخانه ای استفاده خواهد شد. همچنین استفاده از اسناد مکتوب همچون پایان نامه های مرتبط در این زمینه و دیگر منابع شالوده کار این تحقیق است. روش تجزیه و تحلیل داده ها توصیفی است که از داده های زبانی گردآوری شده است و واژه نامه های مربوط به حوزه فلسفه و فلسفه زبان از میان منابع مرتبط با موضوع استخراج و واژگان مربوط به حوزه فلسفه زبان از میان آنها جمع آوری می گردد. در حوزه فلسفه زبان فقدان اصطلاحات و تعریف های توصیفی علناً آشکار است که باید به واژه گزینی و اصطلاح سازی طبق اصول و ضوابط واژه گزینی پرداخته شود. بر این اساس تهیه فرهنگ جامع و کامل در حوزه فلسفه زبان بر مبنای اصول فرهنگ نگاری امری بسیار ضروری و مهم است. در این پژوهش به بررسی بیش از 400 اصطلاح که معادل یابی نشده پرداخته شده است.در این پژوهش با استفاده از فرهنگ های زبانشناسی تخصصی و واژگان مصوب فرهنگستان و مطالعه کتابهای مرتبط در این زمینه سعی بر آن شده است که بهترین معادل از نظر مفهومی و معنایی برای واژه مورد نظر انتخاب گردد.در نهایت به این نتیجه می رسیم که یکی از ابزار موثر در جهت استانداردسازی یک زبان نظم بخشیدن به پیکره تعاریف و مفاهیم واژگانی و رفع نقایص آن است.کتابها و مقالات زیادی این حوزه نوشته شده است اما به گردآوری مجموعه ای توصیفی از اصطلاحات و مفاهیم این حوزه توجه خاصی مبذول نگشته است.